آقایان مسئول! مهسا تمام شد، به کارتان برسید
1- این حرف که گشت ارشاد و مهسا امینی بهانهای برای ناآرامیهای اخیر بود، حرف درستی است . در تظاهرات و شعارهای آخرین شبها، دیگر نام مهسا امینی گم شد و حرفهای دیگری به میان آمد که ربطی به او نداشت. این نکته هم که دشمن روی این موضوع سرمایهگذاری کرد و منفعتش را برد، حرف درستی است.
1- این حرف که گشت ارشاد و مهسا امینی بهانهای برای ناآرامیهای اخیر بود، حرف درستی است . در تظاهرات و شعارهای آخرین شبها، دیگر نام مهسا امینی گم شد و حرفهای دیگری به میان آمد که ربطی به او نداشت. این نکته هم که دشمن روی این موضوع سرمایهگذاری کرد و منفعتش را برد، حرف درستی است.
2- اکنون که فضا با آرامش نسبی روبهرو شده، چه باید کرد؟ بعد از وقایع سال 1371 مشهد، 1374 اسلامشهر، کوی دانشگاه در سال 1378، اتفاقات سبزوار در سال 1382 بر سر تأسیس یک استان تازه، حوادث انتخابات 1388، غائله مؤسسات مالی و اعتباری در سال 1396، اتفاقات پرخشونت 1398 بهدنبال افزایش قیمت بنزین، تجمعات متعدد معلمان، بازنشستگان و کارمندان در نیمه دوم سال 1400، کدام راهبرد را پیشروی مسئولان قرار داد؟ همین که اوضاع آرام شد و خشمها فروکش کرد، مسئولان به خواب رفته و تصور کردند که «شهر در امن و امان است».
3- ویژگی رخدادهای اواخر شهریور و اوایل مهر امسال، پررنگبودن حضور نوجوانان و جوانان کمسنوسال بود. این افراد 88 و ناآرامیهای سالهای پیش از آن را تجربه نکردهاند و به احتمال زیاد در 96 و 98 نیز در تجمعات اعتراضی حضور نداشتهاند؛ بنابراین نسخههایی که قبلا برای پیشینیان پیچیده شده برای امروزیها کاربرد ندارد.
4- اینکه دائما تبلیغ کنیم که اینها جوان و احساساتیاند مگر موردانکارشان است؟ یا اگر گفته شود آنها دنبال خواستههای خلاف شرع هستند، مگر از طرف آنها رد میشود؟! اتفاقا این حرفها ممکن است دقیقا همان چیزهایی باشند که آنها میپسندند و بعید نیست خودشان را به خاطر همین ویژگیها قهرمان بدانند!
5- با اینکه دست دشمن در حوادث اخیر عیان است، کمتر کسی است که بتواند این انگ به دهه هشتادیها را باور کند. مشکل اصلی این است که حتی در همین بحبوحه کسی نمیخواهد بپذیرد که باید این نسل را شناخت! چنین شناختی حاصل نمیشود مگر با تحقیقات علمی میدانی و جز این هر تصمیمی ابتر میماند.
6- اوضاع داشت به سمت آرامش میرفت که سوءتدبیر وزارت علوم و رؤسای یکی از دانشگاهها نفت بر آتش ریخت و دانشگاه شریف که گل سرسبد مراکز آموزش عالی در حوزه مهندسی است بهدلیل حضور افراد لباس شخصی و درگیری با دانشجویان ملتهب شد. مسئولان دانشگاه میدانستند در چنین مواقعی نباید اجازه ورود افراد غریبه را به دانشگاه بدهند. آنهم دانشگاه شریف که با وجود سابقه طولانی تضارب آرا و افکار کمتر مانند روزهای اخیر ناآرام شده است. دانشجویان و استادان دغدغهشان از بین رفتن شأن و جایگاه دانشگاه است و موضوعاتی مثل مهسا امینی در فرعیترین حوادث آن قرار دارد. ازبینبردن جایگاه دانشگاه و دانشجو متأسفانه از خرداد 1376 به این سو بارها و بارها و از جمله در 88 تکرار شده اما چرا اینبار به بحرانی طولانیمدت تبدیل شده است؟ پاسخ سخت نیست. مطالبات اقشار مختلف و دانشجویان در حال سرریزشدن است. دانشجوها بهعنوان عناصر پیشرو جامعه وقتی احساس کنند خود و جامعهشان بازیچه سیاست قرار گرفتهاند، درونشان آشوب میشود. صداوسیما را نگاه میکنند، از آن صداقت استشمام نمیکنند؛ انتخابات را مینگرند، ردصلاحیتها را در انتخابات مجلس و ریاستجمهوری شوراها و حتی تشکلهای صنفی دانشجویی میبینند و احساس راحتی نمیکنند؛ رانتهایی را که نصیب افراد ناشایست میشود، تماشا میکنند و شایستهسالاری جلوی چشمشان ذبح میشود. همین گشت ارشاد را که سالهای سال است کارکردش عصبانیکردن مردم است، میبینند که با لجاجت ادامه مییابد... آنچه دانشگاهیها میبینند آنها را نگران میکند. بقیه اقشار جامعه نیز دستکمی از آنها ندارند. امید به آینده، کار و زندگی برایشان دورنمای شفافی ندارد؛ بنابراین بههم میریزند.
7- سادهترین و دستیافتنیترین واکنش مسئولان میتواند این باشد که بروند دنبال همان شیوههای مدیریتی که کار را به امروز کشانده و ایجاد هیچ تغییری در حکمرانی را احساس نکنند یا اگر احساس کنند به چند رفرم روبنایی بسنده کنند و اگر در آینده اتفاقی افتاد، بازهم از شیوههای کهنه استفاده کنند. این روش مدیریتی را سالهاست آزمودهاند و همیشه در بر یک پاشنه چرخیده است.