|

چالش بازتوزیع و بازشناسی

مطالبات اعتراضی این روزها نشان می‌دهد گروه‌های مختلف اجتماعی خواهان پیگیری مسائلی هستند که هم‌زمان ناظر بر دو مسئله بازتوزیع و بازشناسی است.

حمزه نوذری جامعه‌شناس و استاد دانشگاه

مطالبات اعتراضی این روزها نشان می‌دهد گروه‌های مختلف اجتماعی خواهان پیگیری مسائلی هستند که هم‌زمان ناظر بر دو مسئله بازتوزیع و بازشناسی است. بازتوزیع مفهومی است که بیشتر برای توضیح عدالت اقتصادی به کار می‌رود؛ یعنی دسترسی به فرصت‌های اقتصادی. احساس بی‌عدالتی در میان گروه‌های مختلف اجتماعی بیشتر شده است به گونه‌ای که احساس می‌کنند آنچه دریافت می‌کنند، نسبت به آنچه مستحق آن هستند، فاصله بسیار دارد؛ یعنی هزینه‌ها نسبت به دریافت‌ها بیشتر است. همچنین احساس بی‌عدالتی می‌تواند در مقایسه با گروه‌ها و اقشار اجتماعی دیگر ازجمله مسئولان شکل بگیرد. مفهوم بازشناسی بیشتر ناظر بر عدالت اجتماعی است؛ یعنی به رسمیت شناختن گروه‌های مختلف اجتماعی. احساس بی‌عدالتی اجتماعی و به رسمیت شناخته‌نشدن در میان برخی زنان به‌ویژه دختران جوان بیشتر به چشم می‌خورد که با چالش بازتوزیع منابع برای آنها ترکیب شده است.

چالش بازتوزیع: برخی از مردم احساس می‌کنند دولت‌ها به‌عنوان تخصیص‌دهنده منابع اقتصادی و اجتماعی ناعادلانه رفتار می‌کنند و قوانین تخیص‌دهنده منابع نیز از عدالت مورد انتظار آنها به دور است. گروه‌های مختلف اجتماعی هم به‌عنوان دریافت‌کننده منابع و هم ناظر بر تخصیص منابع، احساس می‌کنند تخصیص‌دهنده (دولت) و قوانین تخصیصی عادلانه نیست. از آنجایی که عدالت به‌مثابه پیوند بین انسان‌ها و دولت است، با گسترش احساس بی‌عدالتی این پیوند و ارتباط خدشه‌دار می‌شود. در‌این‌میان، زنان احساس می‌کنند هم کمتر از آن چیزی که مستحق آن هستند، به آنها تخصیص می‌یابد و هم پاداش دیگران را بیش از حد می‌دانند. هرچند دولت‌ها سعی کرده‌اند با تخصیص منابع و اجرای برخی برنامه‌ها گام‌هایی در حوزه عدالت اقتصادی بردارند؛ اما برای این کار ساختار اداری ناکارآمدی را گسترش داده‌اند که خود زمینه نابرابری بیشتری ایجاد کرده است و کسانی که دسترسی به بوروکراسی ندارند، بیشترین احساس بی‌عدالتی را دارند. در مقابل، راه‌حل بازارگرایی نیز بی‌عدالتی بازار‌محور را بیشتر می‌کند. دو منبع مهم احساس نابرابری، دوگانه دولت‌گرایی یا بازار‌گرایی است. در مقابل این دوگانه مطالبات برابرخواهانه شکل می‌گیرد. چالش بازشناسی: بخشی از دختران در جامعه امروز ایران می‌خواهند عاملانی باشند که خود را از بند دیوان‌سالاری، بازی‌های سیاسی غیردموکرات و آداب و رسوم اجتماعی، که در شکل‌گرفتن آنها نقشی نداشته‌اند و همچنین برخورد آمرانه آزاد کنند. برخورد آمرانه و بدون اقناع و استدلال چه از جانب کارگزاران دولت و چه از جانب معلمان و استادان و چه از جانب والدین باشد، به چالش کشیده شده است. صدای اعتراض زنان و جوانان به این معنا است که می‌خواهند خود زندگی‌شان را بسازند و اعلام کنند که توانایی این کار را دارند. اعتراضات آنها برای کاهش تبعیض و نابرابری، تغییر سازوکارها و نهادهای اجبار است. امروز در ذهن زنان و جوانان پر از صدا و هیاهو است. مطالبات اعتراضی زنان از جنس نارضایتی از الگوهای هنجاری و رفتاری کلان جامعه و نحوه اجرای آنها است. قواعد و ساز‌کارهایی که امروز بر زندگی فرهنگی و اجتماعی حکفرماست، از نظر بخش مهمی از جوانان امری بیگانه است و امید به تغییرشان دارند. آنها احساس می‌کنند از چنین قواعد و سازوکارهایی فاصله زیادی دارند. آنها خواستار شکل نوینی از سازمان‌دهی فرهنگی و اجتماعی هستند که آنها را به رسمیت بشناسد. برخی از زنان می‌خواهند تصویر کنونی از زنان را تغییر دهند.‌احزاب و گروه‌ها و بازیگران سیاسی نتوانسته‌اند مطالبات جدید زنان را نمایندگی کنند؛ اما نباید این‌گونه تصور کنیم که مطالبات همه زنان دارای وحدتی بنیادی‌ است و تفاوت‌ها را نادیده بگیریم که مطالبات دو گروه از زنان را از هم جدا می‌کند. با این حال دولت‌ها نباید این تفاوت در مطالبات زنان را به تخاصم میان آنها تبدیل کنند. این روزها شاهد این هستیم که برخی زنان و دختران جوان در تقابل با سازو‌کارهای فرهنگی و آموزشی یک‌سویه قرار دارند و خواستار دموکراتیک‌کردن آن هستند. این مطالبات محصول انباشت خواسته‌های زنان در دهه‌های گذشته است.

‌بسیاری از کشورها حتی جوامع پیشرفته نیز درگیر چالش بازتوزیع منابع و بازشناسی هستند؛ به گونه‌ای که در ایالات متحده آمریکا بازتوزیع منابع اقتصادی چالش مهمی است و از نظر برخی شاخص‌های بی‌عدالتی مثل ضریب جینی از وضعیت خوبی برخوردار نیست. اعتراضات خیابانی زیادی مانند جنبش اشغال وال‌استریت ناظر بر چالش بازتوزیع منابع و بی‌عدالتی اقتصادی در آمریکا وجود داشته است. چه‌بسا چالش بازشناسی (بی‌عدالتی اجتماعی) نیز کمابیش در این کشور وجود دارد؛ مانند اعتراضات خیابانی به نحوه برخورد پلیس با سیاهان پس از مرگ جورج فلوید. اما مسئله اینجاست که چرا احساس بی‌عدالتی و احساس تبعیض اجتماعی (بازشناسی) در میان زنان و جوانان ما در حد بالایی شکل گرفته است. کدام رویه‌ها و ساز‌وکارها چنین احساس بی‌عدالتی‌ای را شدت بخشیده است؟ پژوهش و مباحثه در این زمینه بسیار مهم است؛ چرا‌که احساس بی‌عدالتی عصبانیت، خشم، ناامیدی و... را به وجود می‌آورد.

چند سال قبل دیدگاهی با عنوان آرایش‌های مختلف بین جامعه مدنی، دولت و اقتصاد (بازار) مطرح و براساس‌آن بیان کردم لازم است به آرایش مناسب بین دولت و جامعه‌ مدنی اندیشید؛ یعنی اینکه دولت‌ها سیاست‌ها و برنامه‌های خود را بر‌اساس آنچه در جامعه بیان می‌شود، مورد نقد قرار می‌گیرد و مطالبه می‌شود، تنظیم ‌کنند. در رویکرد آرایش‌های مختلف بین جامعه مدنی، دولت و بازار، سخن از نیاز به گشودگی و احترام به وجود کثرت‌ها در جامعه است. مهم گشوده نگه‌داشتن فضای جامعه است که گروه‌های مختلف جامعه آرایش‌های مختلف را معرفی کنند. گشوده‌بودن به آرایش جدید یعنی حرکت به سوی آزادی و عدالت بیشتر. حک‌شدگی دولت در جامعه یعنی قضاوت نسبت به سیاست‌های دولت را به درون جامعه ببریم که این خود هم‌زمان باعث قدرت دولت و جامعه است.