مهاجرت، گریزگاه پزشکان
در فضای محدود، سالن ورودی بیمارستان، انگار بوی بیماری و درد معلق است. بارها و بارها، این فضای سرد و سنگین را تجربه کردهای، با آدمهای گیج و گنگ، آنانی که همراهان بیماران هستند و در پی عزیزان خود آمدهاند، آنانی که میدوند که قطرهای سلامتی را برای عزیزانشان به ارمغان بیاورند، آنانی که در پی پزشکانی هستند که «ذرههای» سلامتی را نثارشان کنند.
در فضای محدود، سالن ورودی بیمارستان، انگار بوی بیماری و درد معلق است. بارها و بارها، این فضای سرد و سنگین را تجربه کردهای، با آدمهای گیج و گنگ، آنانی که همراهان بیماران هستند و در پی عزیزان خود آمدهاند، آنانی که میدوند که قطرهای سلامتی را برای عزیزانشان به ارمغان بیاورند، آنانی که در پی پزشکانی هستند که «ذرههای» سلامتی را نثارشان کنند. آنانی که به جان آمدهاند، از درد، از سیطره نابودکننده بیماری و... مسیحان نجاتدهنده ایستادهاند در مرز بین زندگی و مرگ، با دستهای نجاتبخش... . آنان، طبیبانی هستند که قسمنامه بقراط را آویزه گوششان کردهاند تا پیامآور سلامتی و تندرستی باشند و... تو، یله میشوی در هجوم درد مردمان، در دردی که بارها با آن روبهرو شدهای. اما، مسیحهای نجاتبخش، سودای رفتن دارند. سودای گریز از محیطی که اعتبارشان به خدشه افتاده است. آوازدهندگان «سلامت» گاه، سودای پول و ثروت بیشتر، از دم مسیحاییشان میکاهد. گاه در پی شرایط بهتر اجتماعی و روزنههای تازهتری برای زندگی اقتصادی-اجتماعی بهتر هستند. گاه، به دردهای بیماران خود بیاعتنا میشوند...
***
هرگز از یادم نمیرود، روزی که آسیمهسر با ناراحتی دردی بر پیکر، به سوی مطب پزشکم رفتم. تابلویش پایین کشیده شده بود و من، هاج و واج حیران به سراغ داروخانه کنار مطب رفتم و میخواستم فریاد بزنم «دکتر...کجاست؟ کجاست؟» اما با صدایی که انگار از ته چاه درمیآمد پرسیدم «دکتر»...
مسئول فنی داروخانه که با تأسف سری تکان میداد قبل از اینکه پرسش من تمام شود، گفت: «رفتهاند کانادا و مطبشان تعطیل شده».
- یعنی مهاجرت کردهاند و دیگر برنمیگردند؟
مسئول فنی داروخانه که انگار بارها این پرسش را شنیده بود خیلی تند و سریع جواب داد: «پیش دکتر... بروید. مطبشان هم اینجا نزدیک است».
من به تندی گفتم: ایشان کی میروند؟
پرسش من انگار بهراحتی در فضای داروخانه معلق ماند. چند نفر در آن داروخانه شلوغ مرا نگریستند. بیمار بودند یا همراهان بیمار... پزشک در جامعه ما از دیرباز جایگاه والایی داشته است. هرچند در سالهای اخیر، عدهای با حرفهای مفت خواستهاند نقش بیبدیل پزشکان را در ارتقای سلامت مردمان و بالابردن کیفیت درمان در کشور بهویژه در دوران کرونا کماثر کنند. اما حضور حیاتی کادر درمان و بهداشت در سه ساله اخیر بهویژه در مقابله با ویروس کرونا و ازدسترفتن معصومانه پزشکان و پرستاران و کادر درمانی لایق و فداکار در مقابله با این بیماری، بیانگر آن است که این گروه متخصص با وجود همه نارساییها در صف اول و مقدم، حافظ جامعه تندرست و سالم و پیشرو هستند. بدون تردید، مهاجرت پزشکان بزرگترین ضربات را به ساختار زیربنایی جامعه میزند، زیرا سلامت و تندرستی افراد از اصول اولیه دستیابی به توسعه پایدار به شمار میآید. بررسی علل و عوامل مهاجرت پزشکان، آنهم متخصصانی که حضورشان، تضمینکننده زندگی روبهپیشرفت همه اعم از پیر، جوان و... است، در واقع حرکتی اصولی برای ازمیانبرداشتن اشکالات موجود است. هرچند مشکلات و موانع اجتماعی-اقتصادی و فرهنگی و... برای همه گروهها و قشرهای جمعیتی در جامعه یکسان به نظر میرسد، اما باید گفت پزشکان به عنوان گروه و قشر متخصصی که ابزارهای کارشان باید متناسب با علم، پزشکی و فناوری نوین تغییر کند نیاز به شرایطی دارند که «حیات» بهتر را برای آنان تضمین کند. باید گفت فقط رفاه کامل برای آنان کافی نیست. آنان بهطور مداوم باید دانش، علم و آگاهیهای خود را «روزآمد» کنند. آنان در همه حال با تازههای پزشکی باید آشناتر شوند و این امر در دانشگاههای علوم پزشکی داخلی شاید امکانپذیر نباشد. آنان شرایطی را میخواهند که علاوه بر بالابردن دانش و آگاهیهای تخصصی «روزآمد» خود بتوانند از این دانش در جایگاه لازم استفاده کنند. هماکنون بخش مهمی از بیمارستانها و مراکز درمانی کشور فاقد جدیدترین امکانات پزشکی برای درمان بیماران هستند. اگر سری به بیمارستانهای مختلف در گوشه و کنار کشور بزنید از سادهترین امکانات درمانی در بیمارستانها یعنی نبود «تخت» به تعداد کافی حیرت میکنید. امکانات و تجهیزات بسیار فقیرانه و ابتدایی در مراکز درمانی و بیمارستانهای کشور، پزشکان متخصص را دلزده میکند. آنان قطعا با این امکانات اندک و نبود تجهیزات یا گرانی بیش از حد آنها، نهتنها قادر نیستند معجزهای انجام بدهند بلکه در درمان بیماران بازمیمانند. علاوه بر آن بخشی از پزشکان باید امکان پژوهشهای علمی و تخصصی پزشکی را در حد عالی داشته باشند و با شرکت در سمینارها و کنگرههای علمی و ارائه تحقیقات خود در این کنگرهها، راهگشای وضعیت بهتر علمی پزشکی در داخل کشور باشند. حضور متخصصان و دانشمندان علوم پزشکی کشورهای پیشرفته در داخل کشور و شرکت پزشکان ایرانی در سمینارهای علمی که توسط استادان خارجی برگزار میشود، از جمله نیازهای ضروری پزشکان متخصص ایرانی است. در کشور ما این قبیل کنفرانسها و مجامع بینالمللی خیلی کم برگزار میشود و در مواردی هم برگزار نمیشود.
بدیهی است تسلط به علم پزشکی یک تخصص مهم جهانی است و پزشکان بااستعداد و فرهیختهای که مدارج عالی دانش پزشکی را طی کردهاند قطعا در همهجای دنیا ازجمله ممالک توسعهیافته جایگاه ویژهای دارند که به این مرتبه در کشور خود نمیرسند و دست نمییابند. فراهمکردن زندگی و رفاه بهتر برای خود و خانواده و فرزندان از دیگر شاخصهایی است که موجب گرایش زیاد پزشکان به مهاجرت میشود و... .
همه این موارد گفته شد اما چقدر غمگنانه است که بگوییم تکلیف هزاران بیماری که صدای «آوار درد» آنان در فضای بیمارستانها و مراکز درمانی کشور پیچیده است، چه میشود؟ بیهوده و نادرست نیست که بگوییم: بسیاری از بیماران به دستهای مسیحایی «اهداکنندگان» سلامت و تندرستی نیاز دارند. پزشکان عزیز! آنان را بنا بر سوگندنامه «بقراط» دریابیم... .