امکان گفتوگوی مردمی در فضاهای محلی
بهتازگی برخی از تحلیلگران شهری در پی تئوریزهکردن شرایط حاضر در شهرهایمان برآمدهاند و ادبیاتی برای توضیح علل خشونت شهری تولید شده است که درخورتوجه است.
بهتازگی برخی از تحلیلگران شهری در پی تئوریزهکردن شرایط حاضر در شهرهایمان برآمدهاند و ادبیاتی برای توضیح علل خشونت شهری تولید شده است که درخورتوجه است. مکرر یادآور شده که حضور در فضاهای شهری، اظهارنظر و اعتراض مسالمتآمیز جزء حقوق اولیه شهروندی است که هم در قوانین بینالمللی و هم در قوانین ملی ما به رسمیت شناخته شده است. شهرها بهمثابه عرصه زندگی جمعی شهروندان باید فضاهای متناسب برای همه فعالیتها و رفتارهای قانونی ایشان را فراهم کنند و پیشبینی فضاهای پیادهمدار برای رویدادهای جمعی ازجمله اعتراض مسالمتآمیز یکی از بایستههای برنامهریزی و طراحی شهری است. فقدان چنین فضاهایی سبب میشود هنگام برگزاری هرگونه مراسمی، بهخصوص مراسم غیررسمی، زندگی عادی در شهر مختل شده و از آن مهمتر امکان نظارت متقابل شهروندان و نیروهای انتظامی بر روند مسالمتآمیز اعتراض سلب شود. بهاینترتیب فرصت برنامهریزی رویداد از دست میرود و گاه برخوردهای غیرقابل دفاعی رخ میدهد که امنیت روانی و ایمنی جانی شهروندان را به مخاطره میاندازد. ایجاد فضای مناسب برای برگزاری رویدادهای جمعی غیررسمی چه در موارد شادی جمعی و چه در اعتراضهای مسالمتآمیز در شهرهای ایران نیازی قطعی و ضروری است که پاسخندادن به آن موجب افزایش تبعات منفی رویدادهای جمعی خواهد شد. اما مصطفی ملکیان درباره ریشهیابی خشونت و علتهای آن مینویسد: سیمون وی تعریفی از خشونت دارد. انسان، اگر عقلانیت فردی دیگر را در مقام نظر و بدون دلیل، و آزادی وی را در مقام عمل بدون حقی پاس ندارد نسبت به او خشونت ورزیده است. به تعبیر کانت، انسانیت ما به عقلانیت نظری و آزادی عملی ماست و اگر انسانی در نسبت با سایرین به این دو امر بیتوجهی کند، به تعبیر فلسفی، آنها را شخص ندانسته و شیء (چیز) دانسته است. درواقع، خشونت یک فرایند است که نتیجه این فرایند، شیءشدگی یک شخص است. اگر بفهمیم چه میشود که فردی، نسبت به دیگری دست به خشونت میزند، با اندکی تعدیل، متوجه میشویم چرا یک جماعت نسبت به جماعتی دیگر خشونت میورزد. اگر انسان به لحاظ معرفتشناسی، معتقد باشد که حقیقت آشکار است، لامحاله دست به خشونت خواهد زد؛ زیرا فردی که معتقد است در باب یک موضوع، حقیقت کاملا واضح است، کسانی را که در مقابل این حقیقت موضع میگیرند، منکر حقیقت عیان میپندارد؛ چراکه انکار حقیقت از جانب دیگران را، به جهل آنها نسبت نمیدهد و فرد راهی جز ابراز خشونت در مقابل خود نمیبیند. همچنین، زمانی که انسان احساس کند که فضای حیاتی خود را از دست داده است، ابراز خشونت میکند. این فضای حیاتی در دو حالت ایجاد میشود. یکی، اگر فردی یا اجتماعی چنین استنباط کند که در ادامه وضع کنونی، حتی از ضروریات زندگی هم محروم خواهد شد، خشونت میورزد. به تعبیر آبراهام مزلو، اگر روزی انسان چنین استنباط کند که نیازهای قاعده هرم زندگی وی (ضروریات زندگی) قابل تأمین نیست، فضای حیاتی خود را در خطر میبیند و دست به خشونت میزند؛ چراکه فرد در این حالت چیزی برای ازدستدادن ندارد و اگر به وسیله خشونتورزی، احتمال به دست آوردن چیزی باشد، ممکن است که دست به خشونت بزند. اگر نیازهای ضروری (رتبه اول) تأمین شود؛ اما نیازهای مرتبه دوم تا ششم تأمین نشود و نهادهای اجتماعی اجازه ندهند که فرد نیازهایی مانند پیوستن به گروههای اجتماعی، کسب حیثیت اجتماعی و تعلق خاطر را از طرق مسالمتآمیز تأمین کند، فرد دست به خشونت میزند. و تا زمانی که این عوامل وجود دارد، خشونت نیز وجود دارد. در میان این عوامل، ایدئولوژیک اندیشی و احساس از بین رفتن فضای حیاتی (فقر مفرط)، بیشترین تأثیر را در اعمال خشونت دارند. از نظریهها که بگذریم، در نشست هماندیشی مراکز اندیشهورزی و نهادهای تخصصی مدنی کشور درباره مطالبات معترضان و نفی خشونت نیز گفتوگوهایی برای ترمیم فاصله و بازکردن درهای تعامل صورت گرفته است. در این نشست با عنوان «حق اعتراض؛ خشونتپرهیزی و گفتوگو بر مدار خیر عمومی» درباره وقایع اجتماعی اخیر و در استقبال از پیشنهاد رئیس قوه قضائیه پیرامون گفتوگوی اجتماعی، نهادهای مدنی تخصصی ازجمله انجمن جامعهشناسی ایران، انجمن مددکاری اجتماعی ایران، انجمن حقوق اساسی ایران، انجمن روانشناسی ایران و انجمن حامی کودکان و زنان اتباع و نیز دعوت از نهادهای رسمی ازجمله دادستانی کل کشور، نیروی انتظامی و وزارت کشور، در محل اتحادیه سراسری کانونهای وکلای دادگستری ایران (اسکودا) به گفتوگو و تبادل نظر نشستند. شرکتکنندگان در این هماندیشی، اتفاقات اجتماعی اخیر را دارای خصایص یک جنبش اجتماعی ملی ارزیابی کردند که ضمن ابراز متفاوت، مطالبات گستردهای از حکمرانی را مطرح کرده و دارای زبان مشترک، نمادهای مشترک و رؤیای مشترک هستند. در این جلسه مطرح شد که در طول سالهای گذشته امکانات و تواناییهای حول مواجهه با بحرانها شکل گرفته و این قابلیتها نیز غالبا به شکل انتظامی و نسبت به اعتراضات مردم ظهور عملی پیدا کرده است؛ بنابراین باید امکانات و تواناییها برای مدیریت و پاسخگویی به یک جنبش اجتماعی در سطح ملی مناسب و کارآمد شود. در ادامه به ارزیابی شکاف میان دولت و مردم پرداخته و بر ضرورت ترمیمپذیری مناسبات حول ایجاد رابطه گفتمانی و ایجاد اعتماد متقابل میان مردم و حاکمیت تأکید شده است.
بهویژه با اشاره به نقش حلقههای واسط و نهادهای مدنی مستقل، حذف یا تضعیف یا کنترل مستقیم یا غیرمستقیم این نهادها، عاملی برای فقدان اثربخشی در مدیریت اتفاقات اخیر ارزیابی شد. این اتاق فکر همچنین آسیبشناسی وضع موجود و تحلیل عوامل نارضایتی اجتماعی را ضروری دانسته و تأکید کردند نحوه عملکرد حکمرانی، نارسایی الگوهای تغییرپذیری، بروز فسادهای مکرر، ناکارآمدی اقتصادی، انحصارطلبی، انسداد سیاسی، نقض حقوق برابر اجتماعی بهویژه نسبت به زنان، آزادی بیان و حق اعتراض، عدم درک تحولات و مطالبات اجتماعی و عدم پاسخگویی به این مطالبات، مسائل محیطزیستی و... مؤلفههایی هستند که باید طی یک نظام ارزیابی و تحلیل راهحلگرایانه مورد توجه برای اصلاح امور قرار داده شود. حال میتوان پرسید که راهحلها برای ایجاد فضایی مناسب برای گفتوگو به طور عملی چه میتواند باشد؟ به نظر من در کوتاهمدت، فضای سراهای محلات که از سالها قبل برای استفاده مردم محلات از طرف شهرداری تدارک دیده شده است، فضاهای مناسبی برای این کار میتواند باشد، به شرط آنکه شهرداریهای مناطق بتوانند با برداشتن گامهایی مؤثر باورهای منفی را پاک کنند و مردم محلات نیز بتوانند با دیدن گامهای مثبت و تغییر نگرش و رفتار شهرداریها، اعتماد کنند و از این فضاهای عمومی که از ابتدا برای مردم محلات ایجاد شده بودند، عملا استفاده کنند. در تحقیقی اجمالی که برای این پیشنهاد انجام دادم، شنیدم که موانع مشارکت مردم در سراهای محلات در دورههای قبل بررسی و تقدیم شورای شهر شده است. و اکنون زمان آن فرارسیده است که شورای شهر تهران و شهرداری، ضمن رسیدگی به این موانع، گامی در جهت رفع آنها و خیر عمومی در جامعه شهری بردارد. در صحبت با رئیس سرای محله خودمان که خانم جوانی مهربان و منعطف هستند، شنیدم که فضاهای سرای محله ما میتواند بهراحتی و به طور رایگان در اختیار خانمهای محل، نوجوانان و جوانان محل، هرکس که برنامهای دارد، قرار بگیرد. تنها برای کلاسهای ویژه است که رقمی ناچیز از برگزارکنندگان دریافت میشود. به هر روی اگرچه این استقبال فوری نخواهد بود و قطعا روندی زمانبر برای جلب اعتماد مردم محلات برای آغاز به استفاده آزاد از فضاهای سراهای محلات قابل پیشبینی است؛ اما بهتر است این اعتمادسازی از سوی شورا و شهرداری آغاز شود، تا مردم محلات باور کنند که سرای محله به آنها تعلق دارد و میتوانند آن را خانه محله خود بدانند و درمورد هر موضوعی در آن به گفتوگو با یکدیگر یا با مسئولان مدعو بپردازند. این کار گام بلندی برای شکلگیری انسجام محلی برای ارتقای کیفی زندگی در محلات شهرمان خواهد بود. روندی مشابه برای استفاده از فضای مدارس محلی و استفاده از امکانات آنها برای ورزش و فعالیتهای فوق برنامه دانشآموزان در ساعتهای بعدازظهر نیز میتواند به مدیریت دولتی و خصوصی پیشنهاد شود.