شرمساری رهبران جهان از سرنوشت زمین
بیستوهفتمین کنفرانس تغییرات اقلیمی سازمان ملل متحد موسوم به COP27 به امید یافتن راهکارهای عملی برای مقابله با گرمایش زمین و اثرات مخرب آن به مدت 12 روز در شرمالشیخ با حضور بیش از 120 رهبر سیاسی و نمایندگان 200 کشور جهان آغاز به کار کرد.
بیستوهفتمین کنفرانس تغییرات اقلیمی سازمان ملل متحد موسوم به COP27 به امید یافتن راهکارهای عملی برای مقابله با گرمایش زمین و اثرات مخرب آن به مدت 12 روز در شرمالشیخ با حضور بیش از 120 رهبر سیاسی و نمایندگان 200 کشور جهان آغاز به کار کرد. شاید اصلیترین و جنجالیترین موضوع مورد بحث و مجادله این نشست مقوله «جبران ضرر و زیان» و تأمین خسارت رویدادهای اقلیمی در کشورهای فقیر و درحالتوسعه از سوی کشورهای ثروتمند جهان است. آنها معتقدند که جهت جبران خسارتها و پیامدهای ناشی از تغییرات اقلیمی که مقصر اصلی آن قدرتهای اقتصادی جهان هستند، باید تأمین خسارت از طریق صندوق ویژهای (صندوق غرامت) انجام شود. به همین دلیل از ابتدای نشست مخاطب اصلی و متهمان ردیف اول، رهبران سیاسی کشورهای ثروتمند و صنعتی جهان بودند. لحن کلام و متن پیام دبیرکل سازمان ملل و کلیه رهبران کشورهای فقیر بسیار صریح و گزنده بود. گوترش با صراحت لهجه رهبران سیاسی را مخاطب قرار داد و با آمار و ارقام، انقراض بشریت را به شرط ادامه شرایط کنونی قطعی دانست و به صراحت گفت که «این جنگ جهانی اقلیمی است که باید در آن پیروز شد یا شکست را پذیرفت» و لازمه پیروزی اقدام عملی است. در این میان نماینده نسل Z که به نحوی، به جای اپوزیسیون جامعه مدنی (گرتا) از سوی دبیرکل سازمان ملل معرفی شده، به صراحت به سیاستمداران و رهبران جهان نیز گفت: دروغ کافی است. مجموعه گفتارها و اعتراضات به حدی گزنده بود که به وضوح باعث شرمساری شیوخ و رهبران سیاسی جهان از عملکردشان شد. شاید نام مکان این نشست (شرمالشیخ) وجه تسمیه معناداری بر محتوا و نتایج این نشست باشد. گلایههای کلامی و ادعای خسارت کلان رهبران کشورهای فقیر و درحالتوسعه جهان علیه کشورهای ثروتمند جو حاکم بر نشست را بسیار سنگین کرده به نحوی که فرانسه را واداشت تا بهعنوان میانجی از دو قدرت برتر اقتصادی جهان (چین و آمریکا) بخواهد که سهم بیشتری در پرداخت غرامت اثرات تغییرات اقلیمی به کشورهای قربانی بپردازند. سیل ویرانگر پاکستان و بسیاری از رویدادهای مکرر و مخرب اخیر اقلیمی دلیلی بر ادعای کشورهای فقیر جهان بود که سیستماتیک به اصلیترین قربانی تغییرات اقلیمی تبدیل شدهاند و توان مقابله و پیشگیری از اثرات مخرب آن را ندارند.
از سال ۱۹۹۵، کشورهای متعهد به کنوانسیون چارچوب سازمان ملل متحد کنفرانسهای متعددی برگزار کردهاند. این کنفرانسها همچنان و با شتاب ادامه یافته است.
یکی از دلایل اهمیت کنفرانسهای COP این است که برخی از آنها میتوانند تحول جدی و تفاوت ماهوی ایجاد کنند، اما تصویب قوانین جهانی همیشه مبتنی بر اجماع است، به این معنی که همواره حتی یک عضو ناخرسند میتواند بهراحتی مانع حرکت و پیشبرد خواست و مصلحت اکثریت مطلق جهان باشد. انتظار اصلی از نشست شرمالشیخ شاید واردشدن شوک به سیاستمداران جهان صنعتی باشد که در قبال تعهدات مکرر خود به جهانیان مکانیسم معنادار و تعهدات مشخص و ضمانتشدهای را ارائه کنند. در نشست گلاسکو تعهدات جدید جهانی تازهای برای تحول ماهوی در شرایط بحرانی کره زمین مطرح شد، اما با نتایج بسیار محدود. سران سیاسی جهان در پایان نشست خود پذیرفتند که افزایش دما بیشتر از ۱.۵ درجه سانتیگراد برای زمین هولناک است و فقط به دو تصمیم بسنده کردند، اول سعی در پیشگیری از تخریب جنگلها (بهعنوان اصلیترین عامل طبیعی تثبیت کربن) و دوم کاهش گاز متان که تنها 25 درصد از گازهای گلخانهای را تشکیل میدهد. اما اقدامات انجامشده تا نشست شرمالشیخ بهخوبی نشان داد که هیچ مکانیسم دقیق اجرائی، مالی و ضامن کنترلی نیز برای این دو تعهد تاکنون ارائه ندادهاند و هیچ اقدام جدی و منابع مالی به منظور کمک به کشورهای فقیر جهان جهت آمادگی و تابآوری در قبال بحرانهای تغییرات اقلیمی در نظر گرفته نشده است. این در حالی است که اثرات رکود اقتصادی کووید و جنگ اوکراین توان اقتصادی کشورهای فقیر را بیش از پیش مورد تهدید قرار داده و آسیبپذیری آنها در قبال حوادث ناشی از تغییرات اقلیمی را محدودتر از گذشته کرده است. در همین حال گزارشات علمی دانشمندان زیستمحیطی و متخصصان تغییرات اقلیمی حاکی از آن است که سرعت اثرات تغییر اقلیم، شتابی بیش از آنچه تاکنون تصور میشد به خود گرفته است و ادامه روند موجود اثراتی بهمراتب مخربتر از آنچه تاکنون پنداشته میشد با خود به همراه دارد و بازنده اصلی این معرکه عمدتا کشورهای فقیر و در حال توسعه هستند. نکته مهمتر آنکه تأثیر این شرایط مهلک در بین شهروندان کشورها و ساکنان مناطق مختلف زمین نیز یکسان نخواهد بود و تفاوت عمیق و فاحشی بین ثروتمندان و فقرا در سطح جغرافیایی و ملی به وجود خواهد آمد و برخی از جزایر و حتی کشورها بهکلی از صفحه روزگار محو خواهند شد. برای مثال قاره آسیا در مقایسه با دیگر مناطق جهان آسیبپذیرتر بوده و جمعیت انبوهی از ساکنان کشورهای فقیر و در حال توسعه قربانی تأثیرات مخرب این رویداد خواهند شد. هرچند تغییرات اقلیمی در کره خاکی و اثرات ویرانگر آن با شاخصهای کمی و جهانی سنجیده میشود، اما اثرات این پدیده در مناطق مختلف جهان یکسان نخواهد بود. انتظار میرود قاره آسیا از همه قارهها آسیبپذیرتر بوده و بر اثر این تغییرات متحمل سختترین آسیبهای اقتصادی و انسانی به دلیل گرمشدن کره زمین باشد. هیئت بین دولتی تغییر اقلیم (IPCC) در گزارشی هشدار داده است که امواج گرمایی مکرر و شدیدتر در آسیا باعث افزایش مرگومیر در میان اقشار آسیبپذیر بر اثر سیلابهای مکرر و خشکسالی خواهد شد و بر کشاورزی و تشدید فقر روستایی و تهدید امنیت غذایی منطقه آسیا از جمله ایران تأثیر منفی خواهد گذاشت. برای مثال در این نشست اعلام شد که افغانستان در همسایگی ما ایران، ششمین کشور آسیبپذیر از تغییرات اقلیمی خواهد بود. تغییرات شدید آبوهوا و بلایای طبیعی مستقیم با بحران آبوهوایی مرتبط هستند و تنها در سال ۲۰۱۹ باعث ایجاد خسارت اقتصادی ۲۳۲ میلیارد دلاری در سراسر جهان شده است. آسیا و اقیانوسیه بهتنهایی تقریبا نیمی از مجموع این خسارت را که معادل ۱۰۷ میلیارد است، متحمل شدهاند. براساس گزارش ویژه اکونومیست، اثرات مخرب تغییر اقلیم در هیچجای جهان به اندازه آسیا تأثیرگذار نیست. بیش از ۱.۵ میلیارد آسیایی در مناطق استوایی و صدها میلیون نفر از آنها در نزدیکی سواحل زندگی میکنند که در معرض خطر بالاآمدن سطح دریاهای آزاد و نابودی هستند. از طرف دیگر برای اینکه اقتصاد آنها به رشد خود ادامه دهد، آنها به انرژی فسیلی بیشتری نیاز دارند. اگر این کشورها بخواهند کماکان به شیوه دهههای گذشته به سوخت فسیلی متکی باشند، باید هزینههای فزاینده مقابله با حوادث طبیعی (سیلها، توفانها، موجهای گرما و خشکسالی و ریزگردها) را بسیار بیش از کشورهای توسعهیافته و صنعتی ثروتمند متحمل شوند. این در حالی است که جنگ اوکراین باعث شده بهکارگیری سوختهای فسیلی بهخصوص زغالسنگ نهتنها در کشورهای فقیر حتی کشورهای اروپایی نیز روند افزایشی به خود بگیرد. نکتهای که ضرورت توجه و تأکید ما ایرانیان بر این مقوله را دوچندان میکند تأثیرات بهمراتب مخرب این فرایند بر آینده مردم و سرزمین ایران است. بهمنظور شناخت عمیقتر از پدیده فوق و در یک تحلیل کلان از تأثیرات این فاجعه جهانی بر قاره آسیا و ایران میتوان به دو بعد خاص آن اشاره کرد، اولین و مهمترین رکن تأثیرگذاری مفرط پدیده تغییرات آبوهوایی بر تخریب شیوه معیشت و زندگی و اختلال در سیستم تولید است و دومین عرصه اثرگذاری بر اقتصاد ایران در محدودیت جدی بهرهبرداری از منابع سوخت فسیلی، بهعنوان منبع درآمد ملی در سالهای آتی است. با توجه به اثرات اقتصادی تحریمها و با عنایت به شرایط اقلیمی ایران و قرارگرفتن در منطقه خشک و نیمهخشک و بحران آبی که بیش از دو دهه از ظهور آن میگذرد، بیشک بر پیچیدگی شرایط اقلیمی، محیطی و معیشتی در سطح منطقهای و ملی بهصورت فزاینده افزوده خواهد شد. دفعات و شکل ظهور بلایا و حوادث غیرمترقبه طبیعی در ایران سیر صعودی گرفته و حوادث غیرمترقبه به یک پدیده نرمال تبدیل شده است. ظهور روبهرشد ریزگردها و سیل در بسیاری از مناطق کشور همراه با شدتگرفتن بحران کمبود منابع آب از یک سو زندگی مردم را به مخاطره انداخته و از سوی دیگر فرایند تولید را با مشکلات فراوان روبهرو کرده است. در این فرایند بخش کشاورزی که تأمینکننده امنیت غذایی است، بیشترین ضربه را خواهد خورد، اساسا بخش کشاورزی وابستگی شدید به محیط طبیعی از جمله آبوهوا دارد و زمانی که آبوهوا تغییر میکند، اکوسیستم تولید را با اختلال روبهرو میکند. تغییر در دما، بارش و تابش نور خورشید بر وضعیت زمینهای قابل کشت، حیات دام و دسترسی به منابع آب تأثیر میگذارد. اثر تغییرات اقلیمی در این حد محدود نمانده و بهصورت دومینو اثرات گستردهتری بر کشاورزی و زندگی کشاورزان میگذارد، تغییرات در آبوهوا زنجیرهای از حوادث را به وجود میآورد، از یک سو با تأثیر بر بیولوژی و فیزیولوژی گیاهان، زمان گلدهی، فرایند رشد و زمان برداشت محصولات کشاورزی را متأثر میکند و از سوی دیگر با تغییر در نرخ تبخیر و تعرق گیاهان، تعادل رطوبت نیاز آبی گیاهان را تغییر میدهد. تغییر در اقلیم باعث تحول در اکوسیستم گیاهی و حشرات شده و شدت و نوع و زمان حملات آفات را تغییر میدهد، تغییراتی جدی و پیشبینینشده که به پیچیدگی و دشواری مدیریت مزرعه میافزاید. افزایش دما باعث تغییر سطح آب زیرزمینی، دمای آب و همچنین کیفیت آب و کاهش چشمگیر منابع آب زیرزمینی (بهدلیل کاهش بارش و افزایش تبخیر) میشود. حوادث غیرمترقبه (سیل، توفان و...) که نتیجه تغییرات اقلیمی است نیز نهتنها مستقیما جان کشاورزان را میگیرد، بلکه با تخریب زمین زراعی، تأسیسات و محصولات آنها را نابود میکند. ناگفته نماند برخی محققان معتقدند باید فرصتهایی را نیز در فرایند تغییرات اقلیمی (Climate Change) مد نظر گرفت که آن را شانسهای تغییر اقلیم نام نهادهاند (Climate Chance). تغییر الگوی بارش بارانهای موسمی در چند سال گذشته در ایران که در میانه تابستان باعث بارش شدید در مناطق جنوب و مرکز کشور میشود، یکی از نمونههای مورد نظر است؛ فرصتی که بدون آمادگی و پیشبینی قطعا به بحران و فاجعه تبدیل میشود. حضور ناچیز کنشگرهای غیررسمی ایران (دانشگاهیان، سازمانهای غیردولتی و بخش خصوصی) در نشست شرمالشیخ متأسفانه امکان استفاده از دیپلماسی عمومی و فنی تخصصی را صرفا به میدان محدود و رسمی دیپلماتها و مسئولان محدود کرده است که ظرفیت تعامل و کنش فعال ایران و اثرگذاری آن را به حداقل ممکن رسانده است. در میادین بینالمللی و مواجهه با شرایط فوق بهرهگیری از همه پتانسیل ملی مورد نظر است که خود نیازمند یک اراده سیاسی قوی، راهبرد ملی و بازاندیشی نسبت به وضعیت و روند کنونی اقتصاد کلان ملی و طبعا تحول بنیادی در سمتگیری و شیوه حکمرانی در محدودسازی عوامل مخرب زیستمحیطی، مدیریت بهینه منابع و پیشبینی بحرانهای فزاینده است که بهصورت جدی نظام و حیات ملی جهانیان و هموطنان را بهصورت جدی تهدید میکند.
* نماینده دائم و سفیر سابق ایران در سازمان خواروبار جهانی، فائو