موج جدید اخراج استادان
اخراج استادان دانشگاهها در ایران امر جدیدى نیست و در چند دهه اخیر بارها دیده و شنیده شده است. یکى از موارد جنجالى اخراج استادان در سنوات اخیر، مورد دکتر بیژن عبدالکریمى، استاد فلسفه دانشگاه آزاد اسلامى بود که خوشبختانه با پیگیری افکار عمومى و بسیج رسانهها گویا مشکل این استاد محترم تا حدى مرتفع شد.
اخراج استادان دانشگاهها در ایران امر جدیدى نیست و در چند دهه اخیر بارها دیده و شنیده شده است. یکى از موارد جنجالى اخراج استادان در سنوات اخیر، مورد دکتر بیژن عبدالکریمى، استاد فلسفه دانشگاه آزاد اسلامى بود که خوشبختانه با پیگیری افکار عمومى و بسیج رسانهها گویا مشکل این استاد محترم تا حدى مرتفع شد. داستان اخراج استادان، این مرتبه دامنگیر بنده شده است. پس از 17 سال سابقه تدریس در دانشکدههاى مختلف حقوق در کشور و پس از چندین سال فعالیت بهعنوان عضو هیئتعلمى دانشکده حقوق دانشگاه آزاد اسلامى واحد کرج، با پدیده اخراج مواجه شدهام. این در حالی است که اینجانب در مقاطع دکترى و کارشناسىارشد نیز تدریس داشته و اخراج بنده موجب ایجاد دردسرهایى براى دانشجویانى شده که رساله دکتراى آنان یا پایاننامههاى ارشد آن عزیزان تحت نظارت بنده درحال تدوین بود و این امر روند کار دانشجویان محترم را با چالشهاى جدى مواجه کرده است. جداى از موارد فوق نوع اخراج و عدم توضیح شفاف مسئولان ذىربط نیز شگفتآور است.
نخست اینکه در روند جلسات متعدد پرسش و پاسخ که بیشتر شبیه به بازجویى بود مرتبا کرامت انسانى من پایمال مىشد. هرگز احترامى را که شایسته یک انسان، یک شهروند، یک وکیل دادگسترى و یک استاد دانشگاه است، در روند جلسات شاهد نبودم.
دوم اینکه تلاشهاى مکرر من برای اخذ یک مدرک کتبى از دانشگاه مبنى بر اخراج به نتیجه نرسید و پس از دهها مرتبه تردد از تهران به کرج یعنى از محل سکونتم به محل کارم، تنها یک برگ رونوشت از یک نامه قدیمى به من داده شد که خود مىتواند نوعى بىحرمتى تلقى شود؛ چراکه حضرات حتى بنده را شایسته مکاتبه مستقیم ندانستهاند و رونوشت مذکور خطاب به بنده نیست بلکه خطاب به مدیران دانشکده است.
سوم اینکه پس از 17 سال کار صادقانه نه خبرى از بازنشستگى است و نه بحث بازخریدى و نه بحث احتساب سنوات مطرح است.
چهارم اینکه نه جلسه تودیعى در کار بود و نه حتى فرصت خداحافظى با دانشجویانم به من داده شد؛ یعنى امرى بهشدت غیراخلاقى و غیرحرفهاى.
پنجم اینکه از ماهها قبل بدون اطلاع بنده کُد استادى من در سامانههاى مربوطه دانشگاهى حذف شد و کار دانشجویانم به تعویق افتاد و این امر، هرگز شفاف به من اطلاع داده نشد و هر بار سؤالات من دراینباره با جوابهاى مبهم مواجه مىشد.
ششم اینکه اینجانب در سنوات اخیر دو جلد کتاب تألیف کرده و در هر دو کتاب، ذیل نام خود، نام دانشگاه آزاد اسلامى را نیز درج کردهام. اگر مىدانستم این دانشگاه تا این حد اهل بىمهرى و قدرناشناسى است، هرگز چنین نمىکردم.
هدف از نوشتن این خطوط این نیست که حقوق مالى و معنوى خود را مطالبه کنم بلکه هدفم این است که بهعنوان یک وکیل دادگسترى، بهعنوان یک حقوقدان و بهعنوان یک معلم، در برابر ظلمى که به من روا شده است، ایستادگى کنم تا حداقل مسئولان دانشگاه آزاد این جرئت و جسارت را پیدا نکنند تا با سایر استادان محترم نیز چنین رفتاری کنند.