|

شادمانی برای دشمنان

انقلاب‌ها معمولا ‌ یک شعار محوری دارند که ماهیت و آرمان آنها را مشخص می‌کند و پایبندی به آن شعار، نشانگر تعهد انقلابیون به آنچه ابراز داشته و هدف قرار داده‌اند، است. اگر اولین انقلاب مدرن را انقلاب فرانسه بدانیم، می‌توان با دقت در شعار آن، به موضوع تعهد انقلابیون به شعار اصلی و محوری آن پی برد.

انقلاب‌ها معمولا ‌ یک شعار محوری دارند که ماهیت و آرمان آنها را مشخص می‌کند و پایبندی به آن شعار، نشانگر تعهد انقلابیون به آنچه ابراز داشته و هدف قرار داده‌اند، است. اگر اولین انقلاب مدرن را انقلاب فرانسه بدانیم، می‌توان با دقت در شعار آن، به موضوع تعهد انقلابیون به شعار اصلی و محوری آن پی برد. شعار انقلاب فرانسه این بود: «آزادی، برابری، برادری». در کنار این شعار، شعارهای دیگری مانند «دوستی، نیکی، علم، اتحاد» هم مطرح بود، ولی آنچه در بین انقلابیون فرانسوی محبوبیت عمومی یافت، همان شعار «آزادی، برابری، برادری» بود و همچنان هم هست. انقلابیون در ابتدا فقط شعار «آزادی» می‌دادند، بعد از مدتی شعار «برابری» نیز به آن افزوده شد تا سرانجام «ماکسیمیلیان روبسپیر» در جزوه «درآمدی بر تشکیلات گارد ملی»، تألیف ۱۷۹۰، این شعار را با افزودن عبارت «برادری» تکمیل و به شکل نهایی درآورد و همین هم شد شعار اصلی انقلاب فرانسه. انقلابیون فرانسوی برای اینکه معنای این شعار را معلوم کنند، برای هر‌یک توضیحی آوردند که به‌طور مختصر این‌گونه است: ابتدا برای معنای آزادی در سال ۱۷۸۹ گفتند «آزادی را انجام هر عملی گویند، بدون آزار‌رسانیدن به دیگری. انجام حقوق طبیعی هیچ‌کس به‌هیچ‌وجه نمی‌تواند محدود شود، مگر هنگامی‌ که با حقوق افراد دیگر جامعه تعارض پیدا کند. محدودیت مذکور فقط توسط قانون مشخص می‌شود» و این یعنی در صورت عدم تصریح ماده قانونی مشخص، هیچ محدودیتی برای آزادی افراد وجود ندارد. در تعریف برابری هم در سال ۱۷۹۳ گفتند «همه انسان‌ها به صرف انسانیت برابر و در پیشگاه قانون یکسان هستند» و در نهایت برای برادری هم در سال 1795 آوردند که «برادری یعنی در کنار هم بودن، چه فرانسوی باشیم چه نباشیم، همه باید برای به‌دست‌آوردن آن مبارزه کنیم تا بتوانیم به کمک آن برابری و آزادی خود را جاودانه کنیم» و این‌گونه بود که شعار انقلاب فرانسه تکمیل شد. انقلاب اسلامی سال 57 کشورمان نیز یک شعار اصلی داشت؛ «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی». این شعار در ابتدا این‌گونه بود «استقلال، آزادی، حکومت اسلامی» که پس از سخنرانی حضرت امام‌‌(ره) در پاریس که «جمهوری به همان معنایی که همه‌جا جمهوری است»، نوع حکومت ایران را پس از پیروزی انقلاب معلوم کرد و در توضیح آن فرمودند «اینکه ما جمهوری اسلامی می‌گوییم برای این است که هم شرایط منتخب و هم احکامی که در ایران جاری شده، اینها بر اسلام متکی است، لکن انتخاب با ملت است. طرز جمهوری هم همان جمهوری است که همه‌جا هست» و به این ترتیب شکل نهایی شعار اصلی انقلاب معلوم شد؛ «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی». اما این شعار در گذر این چهار دهه پرسش‌هایی را در مقام عمل پیش‌روی خود دید. 

پرسش ابتدایی درباره بخش پایانی این شعار به‌ وجود آمد که در این 44 سال، چقدر نوع حکومتی که در کشورمان جاری است، مطابق آنچه حضرت امام گفته، «جمهوری به همان معنایی که همه‌جا جمهوری است»، باقی مانده است؟ این پرسش به‌ویژه بعد از انتخابات مجلس سال 98 و از آن مهم‌تر بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1401، جدی‌تر شد و تقریبا با نوع حضور رأی‌دهندگان به نظر می‌رسد جواب روشنی هم یافته است. اما بخش دوم این شعار یعنی بخش میانی آن که «آزادی» است، کاملا سرنوشتی مشخص پیدا کرده است. این بخش که شاید محور اصلی شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» و مطالبه پایه‌ای و بنیانی این شعار است، به مرور تبدیل به مطالبه منتقدان و افراد بیرون از سرای قدرت شده است. به عبارتی، آن مطالبه‌ای که انقلابیون سال 57 را گرد‌هم آورد، حالا تبدیل به شعار و مطالبه منتقدان شده . اما آخرین بخش از شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» سرنوشتی باور‌نکردنی یافته است. عبارت استقلال در این شعار، به نوعی معلوم‌کننده آن بود که چرا از دوران قاجار تا آستانه انقلاب، نه آزادی فراچنگ آمده و نه حکومت آن چیزی بوده که مردم می‌خواستند. در مطالبه استقلال، مردم خواستار تعیین سرنوشت خود، بدون مداخله خارجی بودند و این برمی‌گشت به به‌توپ‌بستن مجلس مشروطه توسط لیاخوف روسی، کودتای سال 1299 انگلیس و به قدرت رساندن رضا‌‌شاه و نیز کودتای انگلیسی‌-آمریکایی سال 1332 و سرنگونی دولت ملی مصدق و به قدرت بازگرداندن محمدرضا‌شاه و همه اینها در کنار وابستگی کم‌و‌بیش کارگزاران حاکمیت به قدرت‌های خارجی. این خواسته که متکی بر تجربه 200‌ساله مردم کشورمان بوده، حالا با چالشی بنیادی روبه‌رو شده است؛ شادی عده‌ای برای شکست تیم ملی از همین دو کشور کودتاگر در خیابان و سکوت عجیب اکثریت جامعه در مقابل این شادمانی خیابانی. اینجا دیگر پرسش بسیار اساسی و برای کشورمان حیاتی است؛ چه شده که مردمی که 200 سال برای استقلال خود جنگیده و کشتگان بسیاری داده‌اند، برای پیروزی دشمنان خود شادمانی می‌کنند؟