مرگ برجام یا مطالبه یک توافق جدید؟
زهرا فروتن در یادداشتی نوشت: فرصت ها در همه عرصه ها به ویژه عرصه بین الملل دائمی نیست بنابراین دیپلماسی هوشمند با رصد شرایط بین الملل بایدهمیشه بهترین بهره را ببرد .
عرصه روابط بینالملل عرصه واقعگرایی و زبان آن هم زبان قدرت است. عرصهای که وضعیت طبیعی هابز بهترین توصیف برای آن است. در این فضای آنارشیک همه کشورها به دنبال کسب امتیاز و منافع بیشتر هستند و کشوری موفق تر است که به ابزار مختلف قدرت مجهزتر باشد. مطالعه روابط بین دولتها هم نشان داده که هیچ دولتی با رویا و انتظارِ شانس به موفقیت نرسیده است. آنچه به دولتها امکان مانور بیشتر برای موفقیت در این عرصه را میدهد، سنجیدن درست شرایط و آینده نگری در کنار استفاده درست و به موقع از ابزارهای خود است. گاهی یک دولت در مذاکره شرایط داخلی و بین المللی بهتری دارد و گاهی شرایط ضعیف تر. برای همین گاهی اوقات دولت ها در زمان مذاکره زمان را به اصطلاح می سوزانند تا در شرایط بهتری مذاکرات را ادامه دهند.
ایران نیز به عنوان یک دولت همواره در مسیر برخوردها و تضاد منافع با کشورها به خصوص قدرتهای بزرگ بوده است. پرونده هستهای را میتوان مهمترین تضاد منافع ایران با قدرتهای بزرگ و پیچیدهترین موضوع سیاست خارجی ایران از زمان تشکیل دولت به معنای جدید تا به امروز دانست. اگرچه مذاکرات دولت حسن روحانی با قدرت های بزرگ منجر به لغو تحریم های شورای امنیت سازمان ملل در یک روز شد اما این خوشحالی ۲ سال بیشتر طول نکشید و با روی کار آمدن ترامپ، آمریکا به صورت یکجانبه از توافق خارج و تحریمهای سنگین و ناجوانمردانه ای را به کشور تحمیل کرد.
با شکست ترامپ و بازگشت دموکراتها به کاخ ریاست جمهوری، مذاکرات مجدد آغاز و عباس عراقچی از سوی دولت مسئول مذاکره برای احیای برجام شد. مذاکرات فشرده ای که با نظارت مقامات عالی کشور در نهایت به نتیجه رسید و طرفین مذاکرات آماده امضای توافق شدند. توافقی که میتوانست بخش زیادی از فشارهای اقتصادی بر مردم را کم کند و التیامی بر زخم های حوادث آبان ۹۸ شود.
اما در کمال ناباوری امضای قرارداد تا تشکیل دولت بعد که از همان زمان قابل پیش بینی بود، دولت سیدابراهیم رئیسی ست به تعویق افتاد.
بدیهی بود که پس از مشارکت پایین مردم در انتخابات مجلس در سال ۹۸ در مقایسه با انتخابات سال ۹۴ و با عدم به نتیجه رسیدن مذاکرات، ایران انتخابات کم رمقی را در سال ۱۴۰۰ پیش رو داشته باشد. مشارکتی که بطور طبیعی در مذاکرات هم اثر گذاشت.
این تنها فرصت سوزی جریانات داخلی و مخالف دولت روحانی نبود. آنها با استقرار دولت جدید، سکانداری مذاکرات را خود به دست گرفتند ولی هنوز از مذاکرات نتیجه ای حاصل نشده.
اگر در آن زمان دولت به مشاوره صاحب نظران توجه می کرد،شاید کار به اینجا نمی کشید
متاسفانه مذاکرات در کش و قوس افتاد و برخی با خیال و رویای زمستان سخت اروپا و تصور پیروزی روسیه در اوکراین آنقدر فرصت سوزی شد تا اتفاقات داخلی رخ داد و دولت در یک وضعیت متفاوت از قبل صحبت از آمادگی برای توافق وین کرد. توافقی که پیش از انتخابات ۱۴۰۰ توسط عباس عراقچی به نتیجه رسیده بود.
اکنون در شرایطی قرار داریم که هم بایدن رئیس جمهور آمریکا و هم رابرت مالی اظهار کردند که از نظر آنها برجام مرده و فقط علنی اعلام نشده است. جوزپ بورل، طرف اروپایی نیز در جلسه با امیر عبداللهیان وزیر امور خارجه از حقوق بشر صحبت کرد و نهایتا گفت مسیری برای ارتباط باز باشد! همه اینها در کنار هم یک معنی دارد؛ معنای آن برخلاف ظاهر گفته بایدن و رابرت مالی، مرگ برجام نیست. معنای آن این است که آنها توافق جدیدی را از ایران مطالبه میکنند.
فرصت ها در همه عرصه ها به ویژه عرصه بین الملل دائمی نیست بنابراین دیپلماسی هوشمند با رصد شرایط بین الملل بایدهمیشه بهترین بهره را ببرد .