دوستی از جنس صداوسیما!
اخبارهای چندگانه صداوسیما از میان آنهمه صحبت مهم رئیسجمهور، خبر درخواست رئیسجمهور از وزارت صمت در نهمین جلسه نظارت ستادی دستگاههای اجرائی کشور را با آبوتاب و با صدای رئیسجمهور پخش میکردند که چرا دلایل واقعی گرانشدن خودرو در عرض یک هفته را به اطلاع مردم نمیرسانید؟
اخبارهای چندگانه صداوسیما از میان آنهمه صحبت مهم رئیسجمهور، خبر درخواست رئیسجمهور از وزارت صمت در نهمین جلسه نظارت ستادی دستگاههای اجرائی کشور را با آبوتاب و با صدای رئیسجمهور پخش میکردند که چرا دلایل واقعی گرانشدن خودرو در عرض یک هفته را به اطلاع مردم نمیرسانید؟ چراکه از این جهت هم مردم آسیب میبینند و هم بخش خودرو به محلی برای فضاسازی علیه دولت تبدیل شده است. فارغ از اینکه اگر رئیسجمهور همانجا به سامانه پایش برخط وزارت صمت مراجعه میکردند، میدیدند که اثر انتظاری بالارفتن قیمت ارز فقط در خودرو نبوده؛ بلکه در بسیاری از اقلام چنین افزایشی بهوضوح دیده میشود و اگر لازم است توضیحی داده شود، برای همه اقشار جامعه در همه ابعاد و کالاها چنین توضیحی لازم است.
فقط برای مثال قیمت میلگرد که به قول انتخاباتی و اجرائی چهار میلیون مسکن ملی رئیسجمهور متصل است، در عرض همین 10 روز از 16 هزار تومان در هر کیلوگرم به 20 هزار تومان یعنی 25 درصد افزایش یافته. شایان ذکر است که فعلا ارزانترین کالای نقدشونده همان ارز است؛ وگرنه قیمت اقلام دیگر در بازار با قیمت ارز بالای 50 هزار محاسبه و قیمتگذاری میشود. البته افزایش نرخ کالاها که در طول یکونیم سال گذشته دچار بحران است، هدف این یادداشت نیست؛ بلکه دوستی خاص صداوسیما با دولت و رئیسجمهور است؛ چراکه معلوم نیست چرا این چند جمله رئیسجمهور که پاسخ جانیفتادنی آن بارها از سوی وزرا و سیاسیون و اقتصادیون همراه رئیسجمهور داده شده و آنچه هماکنون برای مردم اظهر من الشمس است، برای رئیسجمهور هنوز سؤال است؟ دلایل گرانی قیمت خودرو چیست؟ اینگونه خبررسانی در کجای صداوسیما تصمیمگیری میشود و با چه هدفی معلوم نیست. واقعا حداقل برای من که در دولتهای قبل مسئولیتهای نزدیک به قدرت داشتهام، این سؤال همچنان پابرجاست که آیا واقعا صداوسیما با قصد روشنگری و حمایت از رئیسجمهور، این سؤال رئیسجمهور را که تا به حال هم جواب مدنظر ایشان نه از طرف وزارت صمت و نه از طرف تیم اقتصادی و نه حتی از صداوسیما به آن داده نشده است، با این آبوتاب به چه قصدی پخش میکند. بدیهی است این برخورد برای مردم این سؤال را پیش میآورد که آیا واقعا رئیسجمهور خود تحلیلی از این گرانیهای همهگیر ندارد که در یک جلسه نظارتی مهم با وزیر مربوطه و مدیران کلان آن وزارتخانه این سؤال را مطرح میکند و اینگونه خبری میشود و جالب اینکه آنجا و نه بعد پاسخی هم نمیگیرد؟
مشکل اصلی این است که با تهدیدهای ناشی از اختلافات سیاسی در داخل و حذف معتدلان و نیروهای کارآمد از دولت زمینه برای طمع و فشار خارجی فراهم شده و مسائلی مانند پرونده هستهای، حقوق بشر، تروریسم، فلسطین، لبنان، عراق، سوریه، یمن و اوکراین بهانههایی را در اختیار آمریکا و اعوانش گذاشته و با اظهارات نسنجیده بعضی، سرمایه تبلیغی وسیعی در اختیار دشمنان قرار گرفته که ایران را خطر جدی برای امنیت جهان معرفی میکنند.
با توجه به اعتراضاتی عمدتا جوانمحور در داخل کشور، تیم تازهکار دولت قدرت مانور مناسب در داخل و خارج با وجود یکدستی قدرت را ندارد و باعث بحران در چند جهت ازجمله افزایش قیمتی خودرو و کالاها شده است؛ چراکه تهدیدات خارجی و خروج سرمایه از کشور دائما مطرح است و البته به جای رفع تحریمها به نظر تشدید تحریمها براساس قطعنامههای سابق و جدید در برنامههای دشمنان است و تورم همچنان بهویژه در مواد غذایی و مسکن مردم را رنج میدهد. بهویژه برای قشر ضعیف و حقوقبگیر افق روشنی دیده نمیشود و البته اعتبار ولایت فقیه هم با یکدستی قدرت آسیب میبیند و متأسفانه تکثر در سیاست هم از بین رفته که باعث اختلاف بین اصولگرایان هم شده است.
چالش کنونی کشور را بدونتردید میتوان صفآرایی امنیتی علیه نظام جمهوری اسلامی با استفاده از نارضایتیهای اجتماعی و اقتصادی دانست. و مهمترین عنصر در عملیات براندازی مسالمتآمیز، ایجاد انسجام اجتماعی در بخش ناراضیان و مخالفان نظام در جامعه و ایجاد یأس و ناامیدی در بخش بدنه اجتماعی حامی نظام است که در این رخداد تا اندازه تأملبرانگیزی مؤثر واقع شده است.
شرایط فعلی، شبیه سالهای آخر دفاع مقدس است. با این تفاوت که آن جنگ فیزیکی و آشکار بود و شرق و غرب علیه جمهوری اسلامی به اتحاد رسیده بودند؛ ولی همراه با این اعتراضات اطلاعاتیها و امنیتیهای بینالمللی هم روی آن سوار شدهاند؛ بنابراین همانگونه که مسئولان با واقعنگری، ایثار رزمندگان با شهادت و بذل جان، اسلام و ایران را تحت مدیریت آیتالله هاشمیرفسنجانی و رهبری امام خمینی که با ایجادی تمرکز و اجماع در تصمیمگیری کلان کشور، پذیرش خطر و گذشتن از آبرو حفظ کردند، امروز نیز وظیفه مسئولان و مدیران مؤثر در کشور، پذیرش خطر و فداکاری است؛ درحالیکه مشاهده میشود که قریب به اتفاق مسئولان سیاسی کشور که مسبب وضعیت امروز هستند، با سنگرگرفتن پشت ارزشها، حاضر به مسئولیتپذیری و پرداخت هزینه از خود نیستند.
باید توجه داشت که ترمیمنکردن حفره ایجادشده که موجب اختلال در کارآمدی نظام و تشدید فقر، فساد و تبعیض و تقویت ظاهرگرایی، شعارزدگی و شکافهای اجتماعی شده است، میتواند دستاورد سالها مبارزه و مجاهدت را با خطر مواجه کند. در مقاله بعد به راهحلها میپردازیم.