|

چرا دانشگاه نمی‌تواند به حل معضلات کشور کمک مؤثری کند؟

‌‌ایران امروز با انبوهی از مشکلات مواجه است. این روزها با معضل کمبود گاز، آلودگی هوا، تعطیلی مکرر کارخانه‌ها و اداره‌ها و خسارات ناشی از آن تا مسائل دیگر ‌‌روبه‌رو هستیم. این انتظار طبیعی است که با وجود تعدد دانشگاه‌های کشور و تنوع رشته‌های علمی، استادان دانشگاه‌ها، با ارائه راه‌حل‌های خود معضلات را حل کنند یا از حجم آن بکاهند.

‌‌ایران امروز با انبوهی از مشکلات مواجه است. این روزها با معضل کمبود گاز، آلودگی هوا، تعطیلی مکرر کارخانه‌ها و اداره‌ها و خسارات ناشی از آن تا مسائل دیگر ‌‌روبه‌رو هستیم. این انتظار طبیعی است که با وجود تعدد دانشگاه‌های کشور و تنوع رشته‌های علمی، استادان دانشگاه‌ها، با ارائه راه‌حل‌های خود معضلات را حل کنند یا از حجم آن بکاهند. با وجود این، ایران در فرایندی قرار گرفته که معضلات نه‌تنها کاهش نمی‌یابند که به سمت پیچیده‌تر‌شدن حرکت می‌کنند. پرسش این است که آیا دانشگاهیان در حل این معضلات ناتوانند یا انگیزه کافی برای ورود به این مسائل را ندارند؟ یا دولت انگیزه‌ای برای بهره‌برداری از دانش آنان ندارد؟ به نظر می‌رسد وضعیت موجود دانشگاه‌های کشور، محصول سیاست‌گذاری کلانی است که وضعیت موجود را رقم زده است. فیلتر‌های سخت‌گیرانه جذب هیئت علمی که فراتر از استانداردهای علمی، اخلاقی هستند، موجب حذف تعدادی از شایستگان علمی از این موقعیت شده است. سپس سایه عدم تمدید، عدم تبدیل وضعیت، عدم ارتقا و حتی اخراج بر سر اعضای هیئت علمی سنگینی می‌کند. این نوع نظارت و کنترل موجب دست به عصا شدن فرد می‌شود. او در این فضا درک می‌کند که راه موفقیت، نوشتن مقاله و فعالیت‌های علمی بدون حاشیه و به دور از انجام مسئولیت اجتماعی است. حال اگر او در راستای خواست دولت در مسائل و موضوعات مورد علاقه مقامات همدلانه گام برداشت، می‌تواند از مواهبی برخوردار شود. ریل‌گذاری جاری که در این اواخر نیز تشدید شده است، موجب رواج دورویی، چاپلوسی و تملق، رفتار مصلحت‌جویانه و سکوت در برابر مسائل اجتماعی شده، و از سویی نیز نگاه رشد شخصی، دلالی و تجاری به علم را افزایش داده است.

تعدد مجلات علمی در دانشگاه‌ها و کثرت مقالات موجب صف در انتشار شده است. بسیاری از مجلات علمی، مقالات سال آینده را نیز بسته‌اند. اما چقدر از این مقالات پاسخ‌گوی نیازهای جامعه بوده و گرهی از جامعه باز می‌کند و چقدر از آنان مورد توجه سیاست‌گذار قرار می‌گیرد؟ بسیاری از رساله‌های دکترای دانشگاه‌ها یا تحقیقاتی که برای مؤسسات وابسته به نهادهای اجرائی کشو انجام می‌گیرند، نمی‌توانند کمکی به مسیر رشد و توسعه اقتصادی کشور کنند، همان مسیر عادی را می‌روند تا مبادا حساسیت کسی را برانگیزد.

هنوز استادان متعهد به اصول اخلاقی و پایبند به مسئولیت اجتماعی هستند که با صداقت و صراحت سعی در بیان دیدگاه‌های خود دارند و هزینه‌های آن را نیز می‌پردازند. گاه آنان از دانشگاه اخراج می‌شوند و گاه با مشکلات تبدیل وضعیت و عدم ارتقا مواجه می‌شوند. دکتر برهانی یکی از آخرین این استادان است. این نوع برخوردها شاید موجب سکوت دانشگاهیان دغدغه‌مند شود، ولی نظام را از این ظرفیت علمی عظیم محروم خواهد کرد و جامعه و دولت را با مشکلات روزافزون مواجه می‌کند. بسیاری از مشکلات و بحران‌های کنونی پیشاپیش توسط استادان آزاده و دردمند بیان شده است که مقامات با بی‌اعتنایی از آن گذشته‌اند و اکنون با چالش های درهم‌تنیده روبه‌رو شده‌ایم.

این نوع نگاه به علم موجب شده اولویت‌بندی مقامات با جامعه علمی و مردم متفاوت شده و هرکدام بر مسئله‌ای تأکید کنند؛ برای مثال مهم‌ترین مسائل فرهنگی جامعه ایران در تحقیقات میدانی سال 1397؛ فقدان سواد رسانه‌ای، قطبی‌شدگی جامعه، مرکزگریزی از هنجارهای رسمی، پررنگ‌شدن اقتصاد فرهنگ، صداوسیما، رشد اخبار جعلی، گسترش افشاگری و درز اطلاعات، نزاع‌های قومی، مرجعیت فرهنگی سلبریتی‌های جدید و غیررسمی در شبکه‌های اجتماعی، گسترش اختلافات میان فرهنگی در سطح جهانی و... بوده است. درحالی‌که رسانه‌های ملی و سازمان‌های دولتی بر مسائلی مانند تقابل فرهنگ جهانی، دشمنی غرب و ... تأکید داشته‌اند. هنگامی که امکان تضارب آرای آزاد و امن وجود نداشته باشد، طبیعی است که گروه‌های خاص دور هم جمع می‌شوند و به تدوین سندی می‌پردازند که ممکن است جزء اسناد بالادستی نیز شود اما هرگز جامه عمل به خود نخواهد پوشید. با این نگاه می‌توان چرایی عدم توفیق برنامه‌های پنج‌ساله را نیز دریافت. این اسناد نسبتی با عینیت جامعه ندارد و صرفا بیان‌کننده مشتی آمال و آرزوست؛ ازاین‌رو دچار اریب می‌شوند.

برای حل معضلات کشور به حذف بسیاری از فیلترها و کنترل‌ها و گفت‌وگوهای بدون هرگونه مصلحت‌اندیشی نیازمندیم.