ستارهای افتاد با مسیری درخشان
ایرج کلانتری، معمار محبوب و سرشناس کشورمان، صبح سهشنبه دوم اسفند در 85 سالگی این دنیای فانی را وداع گفت. بیشک عرصه فضاهای دلبازتری را برای آرامش میجست. به محض آمدن خبر تلخ مرگش، فضای مجازی پرشد از آه و افسوس کسانی که مهندس کلانتری را میشناختند و مقام و تأثیر عمیق او بر حرفه معماری را تجربه کرده بودند
ایرج کلانتری، معمار محبوب و سرشناس کشورمان، صبح سهشنبه دوم اسفند در 85 سالگی این دنیای فانی را وداع گفت. بیشک عرصه فضاهای دلبازتری را برای آرامش میجست. به محض آمدن خبر تلخ مرگش، فضای مجازی پرشد از آه و افسوس کسانی که مهندس کلانتری را میشناختند و مقام و تأثیر عمیق او بر حرفه معماری را تجربه کرده بودند. او معماری معمولی نبود. الگوی معماران معاصر کشورمان بود. رفتار مسئولانهاش در حرفه نمونه بود. برای تعالی حرفه معماری بسیار وقت میگذاشت و بهعنوان نماینده معماران و شهرسازان در ارتباط با نهادهای رسمی و دولتی همیشه در ردیف اول بود. کلانتری دانشآموخته دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، معماری برجسته بود و با شناختی کامل از معماری ایران و جهان، از ابتدا طراحی شاخصی را از خود در زمینه معماری نشان داد.
از پروژههای دانشگاههای بینالمللی امام خمینی قزوین، تا فرودگاه امام خمینی، تا دانشگاه صنعتی امیرکبیر ماهشهر و تعداد زیادی ساختمانهای اداری و خدماتی و مجتمعهای مسکونی و... که در شرکت مهندسین مشاور باوند (از سال 53 تاکنون) به انجام رسید اما نقش او بیش از اینها بود. او کارش در حرفه را در سالهای 1340 در دفتر فنی وزارت کشور آغاز کرد و حضورش در مجامع حرفهای همواره پررنگ، پیگیر و مستمر بود. در هیئتمدیره سازمان نظام مهندسی ساختمان، شورای مدیریت جامعه مهندسان مشاور، انجمن صنفی مهندسان و جامعه مهندسان ایران که خود تشکلی از مجموعه هشت نهاد مهندسی کشور بود، نماینده معماران و مهندسان مشاور بود. کتابهای راهنمای طراحی و شیوهنامهها زیر نظر او نوشته میشد و حرفش حجت بود.
ما در فضای حرفه تنها او را میشناختیم و از کلانتری کمک و همفکری میطلبیدیم و او دریغ نمیکرد. همیشه سنگتمام میگذاشت... در طرح مشکلات کلی و جزئی برای مسئولان در نامهها، در جمعبندی روشن و دقیق خواستههای جمع دوستان عضو صنف، در داوریهایش برای مسابقات معماری، در سخنرانیهای فراوانش در طول زندگی حرفهای پرثمری که داشت. در دفاع از زیبایی و معماری و هنر و هرآنچه میتوانست به حفظ این حرفه کمک کند. وقتی از طرف جمع سمنهای محیطزیستیمان برای کمک به زلزلهزدگان به بم مأمور شدم، ایرج کلانتری برایم معرفینامهای نوشت که باعث شد در بم جایگاه بسیار شاخصی پیدا کنم. با سخاوت و گشادهدستی وقتش را از تمام نسلهای معماران دریغ نمیکرد و با شجاعت طرف علم و هنر را میگرفت.
بیشک ایرج کلانتری برای طرح این ایدئالها زحمت دوچندان کشید. زیرا که زمانه، زمانه پرداختن به اصول و زیبایی و اخلاق نبود و روح لطیف ایرج کلانتری از تمام این سودجوییها و ناعدالتیهای پیشپاافتاده رنج میبرد. برای او که انسانی فاخر و کمالگرا بود، در حرفه روحی متحد و شجاع وجود نداشت. زورمان نمیرسید. و تصمیم نهایی را اغلب کسانی میگرفتند که وارد نبودند اما ایرج کلانتری صبور بود و پرتلاش.
مهندس حسین شیخزینالدین که 65 سال دوست و شریکش بود، روز وداعش پای تلفن گفت که بعد از سالها ارتباط دائمی و شبانهروزی تحمل غیابش برایش سخت است، بسیار سخت. در همدلی با او میگوییم که با شنیدن این خبر خیلیها همین حال را دارند. چه معماران جوانی که امروز از تجربه مشورتهایشان با مهندس کلانتری گفتند.
متأسفانه حرفه معماری در دهههای اخیر دچار آسیبهای فراوان بوده است. شاید امروز زمان ترمیم و ازسرگیری یک سلسلهارتباطات اجتماعی و حرفهای فرارسیده باشد. نوعی یگانگی و همبستگی حرفهای که اجازه ندهد شهرهایمان اینگونه بیگناه از دست بروند و دیگر جای زندگی نباشند. هدفی که ایرج کلانتری برایش بسیار تلاش کرد.