|

ابهام در اهداف مسموم‌سازی

ماجرای مسموم‌سازی‌های اخیر و تعرضی که به جان دختران محصل صورت گرفته و تا زمان نوشتن این یاداشت همچنان در حال وقوع است، گمانه‌زنی‌هایی را درباره مسببان و اهداف‌شان در افکار عمومی ایجاد کرده و به‌ویژه این ایده که با نوعی بنیادگرایی، از آن نوعی که از سوی طالبان در افغانستان دارای سابقه است، روبه‌رو هستیم، بسیار پرطرفدار است که البته این نظر بر شواهد و نشانه‌هایی عدیده تکیه دارد

ماجرای مسموم‌سازی‌های اخیر و تعرضی که به جان دختران محصل صورت گرفته و تا زمان نوشتن این یاداشت همچنان در حال وقوع است، گمانه‌زنی‌هایی را درباره مسببان و اهداف‌شان در افکار عمومی ایجاد کرده و به‌ویژه این ایده که با نوعی بنیادگرایی، از آن نوعی که از سوی طالبان در افغانستان دارای سابقه است، روبه‌رو هستیم، بسیار پرطرفدار است که البته این نظر بر شواهد و نشانه‌هایی عدیده تکیه دارد؛ ولی به گمان من نشانه‌های دیگری هم موجود است که نمی‌توان آنها را نادیده گرفت و چه‌بسا توجه به آن شواهد و نشانه‌ها، به نتیجه دیگری بینجامد یا تا حد بسیاری، آنچه را این روزها در بین بخش بزرگی از جامعه طرح شده، به چالش بکشد. آن گمانه‌ای که این روزها طرفداران بسیاری دارد، این است که عده‌ای با افکار بنیادگرایانه، سعی دارند‌ جامعه را برای ادامه تحصیل دختران ناامن کنند. من دو هفته پیش در یادداشتی با عنوان «در ایران بنیادگرایی نداریم» به این اشاره کردم که آنچه در کشورمان می‌گذرد، با بنیادگرایی تفاوت اساسی دارد و امروز می‌خواهم دلایلی چند بر این تفاوت ذکر کنم که برای بازگویی آن ناچارم که با اشاره به نشانه‌هایی قدیمی‌تر مطلبم را پیش ببرم. یکی از موانع اساسی در جوامع مختلف در مسیر سوادآموری، به‌خصوص سوادآموزی زنان، این نگاه سنت‌گرایان است که باسوادی زنان را جایز نمی‌داند و از آنجا که سنت‌ها، خود را در قرابت با مذهب و دین می‌پندارند، معمولا این موانع را با جامه‌ای از دین می‌پوشانند و به‌همین‌دلیل سوادآموزی زنان در جوامعی سنتی که خود را دینی معرفی می‌کنند، ضعیف‌تر است. جامعه ایران هم پیش از انقلاب و با وجود تلاش‌های مدرن‌سازی اجتماعی که به‌فرموده انجام می‌شد، در حوزه سوادآموزی به سد محکمی از سنت‌ها برخورد کرده و بسیار کُند عمل می‌کرد. برای نمونه در شهری مثل خرمشهر که من زندگی می‌کردم و در محله‌ای که ما بودیم و به دلیل وجود بندر خرمشهر، شهری مهاجرپذیر بود، تمام زنانی که آن موقع هم‌سن مادر من یعنی حدود 40 سال و بالاتر داشتند، همگی بی‌سواد بودند و در سال 1355، از همه دختران دیپلمه در این محله، حتی یک نفر هم برای رفتن به دانشگاه، در کنکور شرکت نکرده بود. حال این وضعیت را مقایسه کنید با سه سال بعد و فرمان نهضت سوادآموزی امام خمینی (ره) که ناگهان ولوله‌ای در بین زنان پدید آورد و تقریبا تمام زنان بی‌سواد محله ما، ازجمله مادر خود من، برای باسواد شدن هجوم آوردند و اگر جنگ نمی‌شد، شاید مادر من، غیر از جمع و تفریق و حساب و نوشتن نام خود، چیزهای بیشتری هم فرامی‌گرفت. این هجوم مورد پشتیبانی امام، سبب شد که جامعه زنان ایران از نرخ باسوادی 35 درصد در سال 1355 به باسوادی 93 درصد در سال 1395 برسد که کاملا جامعه دیگری را ساخته؛ جامعه‌ای که بخشی از مطالبات زنان آن را در همین چند ماه گذشته شاهد بودیم؛ بنابراین اینکه گمان کنیم بعد از چهار دهه حمایت تمام‌قد جمهوری اسلامی از سوادآموزی زنان، اتفاق دیگری افتاده، کمی دور از ذهن است، به‌خصوص که چه کسی و چگونه می‌تواند این نرخ بی‌سوادی را متوقف کند یا حتی کاهش دهد؟     
 ...به‌خصوص که بزرگ‌ترین میراث امام، همین سوادآموزی زنان است که با شکستن سد مقاومت سنت‌ها حاصل شد و حمله به این میراث امام، امری بی‌نتیجه است. اما غیر از این، در ماجرای مسموم‌سازی‌ها، نشانه مهمی در نبود بنیادگرایی دیده می‌شود. برعکس آنچه در رفتار طالبان افغانستان می‌بینیم، نشانه‌ها حکایت از آن دارد که این اتفاقات: اول) بسیار کنترل‌شده است، آن‌قدر کنترل‌شده که با وجود تعداد زیادی دختر مسموم‌شده، حتی یک فرد فوت‌شده هم وجود ندارد و این نشان می‌دهد که عاملانش کاملا دقیق و آشنا و کارآزموده در استفاده از سموم هستند، دوم) کاملا سازمان‌دهی‌شده است، سوم) گستره عمل در چند شهر، نشانه تشکیلاتی‌بودن آن است و چهارم) به دلیل انجام این کار در روز روشن، دسترسی به امکانات ویژه و هماهنگ را الزامی می‌کند. توجه به همان مورد ذکر‌شده اول که نشان از دقت در حجم آسیب وارده به دختران دانش‌آموز دارد، تفاوت معناداری را با مثلا بنیادگرایان طالبان یا بوکوحرام که سعی در تخریب و آسیب حداکثری داشتند، نشان می‌دهد. به هر ترتیب، آن ذهنیت که این مسموم‌سازی‌ها را بنیادگرایانه و از نوع رفتارهای طالبانی تفسیر می‌کند، لازم است که به موارد اشاره‌شده بالا هم توجه داشته باشد که اولا چه کسی در ایران یارای مقابله با میراث امام خمینی یعنی سوادآموزی زنان را که حاکمیت همیشه به آن افتخار می‌کند، دارد و ثانیا، این چه نوع بنیادگرایی است که این‌قدر کنترل‌شده رفتار می‌کند که مسموم کند؛ ولی تلفات جانی به بار نیاورد. احتمالا دلیل ماجرا باید چیز دیگری باشد.