ناکارآمدی تاریخی حکمرانی درایران|کوروش احمدی
اگر ثبات سیاسی و توسعه اقتصادی را دو محور اصلی برای بقا، شکوفایی و اقتدار ملتها به شمار آوریم، ما ایرانیان تقریبا همیشه با بیشترین مشکل در این دو حوزه مواجه بودهایم. استبداد شاید بیمانند ایرانی، همیشه چالش اصلی برای ثبات سیاسی و انتقال مسالمتآمیز و قابل پیشبینی قدرت در ایران بوده است. تنها در عصر مدرن، درحالیکه امپراتوری عثمانی بیش از 620 سال پایید، ایران در این مدت بین تعداد زیادی از سلسلههای پادشاهی و حکومتهای محلی دستبهدست شد و هر بار مردم برای آن هزینههایی سنگین پرداختند. تلاش درخشان جامعه ایرانی در عصر مشروطه برای عبور از فرمانمندی به قانونمندی، با حکومت فردی رضاشاه عقیم ماند که خود مقدمه فروپاشی در شهریور 1320 شد.