|

مصلحت عمومی در شهر

از شما سپاسگزارم که در لابه‌لای مطالبی که به نیت حل مسائل جاری بافت قدیم شهر شیراز هر هفته در اینجا می‌نویسم، به اصول عام حاکم بر شهر و شهرداری و شهرسازی توجه می‌کنید. من اینها همه را از دیگران آموخته‌ام و همچنان می‌آموزم.

از شما سپاسگزارم که در لابه‌لای مطالبی که به نیت حل مسائل جاری بافت قدیم شهر شیراز هر هفته در اینجا می‌نویسم، به اصول عام حاکم بر شهر و شهرداری و شهرسازی توجه می‌کنید. من اینها همه را از دیگران آموخته‌ام و همچنان می‌آموزم. همین دو، سه روز پیش دوستی در مطلبی کوتاه و وزین درباره فلسفه و اندیشه ایرانی نوشته بود که در غرب و در اواخر قرون وسطی قدیسی موفق می‌شود این ایده را جا بیندازد که مفهوم «مصلحت عمومی» باید در حوزه سیاسی نیز وارد شود تا اندیشه یونانی-غربی، جنبه حقوقی نیز پیدا کند و آنچه برای جامعه شهری تصمیم گرفته می‌شود، بتواند نزد عموم نیز مقبول بیفتد. یعنی «آنچه به مصالح عامه مربوط می‌شود، باید از سوی عامه نیز مورد تصویب قرار گیرد». در ادبیات خودمان هم خاقانی را داریم که 500 سال پیش چنین سروده است: خاص را در آستین پرورده‌اید‌/ عام را در آستان یاد آورید؛ که البته خواهش می‌کند و نه تکلیف. حال باید دید آیا آنان که بر مسند تصمیم‌گیری برای ایجاد تغییرات کالبدی در شهرهای ما تکیه زده‌اند، متوجه این ضرورت هستند؟ و از آن مهم‌تر، آیا کسانی که دست‌اندرکار خرید و فروش املاک برای توسعه معابر ریز و درشت و ایجاد زیرگذر و روگذر و... هستند، اصلا متوجه‌اند که این اقدامات برگشت‌ناپذیر است؟ و اگر بخواهند ارزشمندترین بافت‌های تاریخی را دستخوش این تغییرات کنند، ممکن است دعای خیر هیچ‌کس را به این کارشان جلب نکنند؟

بر همگان روشن است که منفعت عمومی زمانی حاصل می‌شود که همه در درازمدت از بودن در شهر و تغییرات کوچکی که در آن اتفاق می‌افتد، راضی باشند و میزان استقبال عمومی مردم شهر از فضاهای جدید شهری است که میزان این رضایتمندی را نشان می‌دهد. در ضمن، ما از کهن‌ترین ملل دنیا هستیم و «هویت ایرانی» در طول هزاره‌ها خود را در آداب زندگی و شهرنشینی ما نشان داده است و چیزی نیست که بخواهیم یک‌شبه آثار آن را محو و نابود کنیم و اگر در چند دهه اخیر، به خاطر ندانم‌کاری بسیاری از آثار ارزشمند ساخته‌شده در طول تاریخ در شهرهایمان را تخریب کرده‌ایم، خوب است تجدیدنظر کنیم و با قبول اشتباهات قبلی، رویه‌ای جدید را برای حفظ هویت آنچه مختصرا از شهرهای قدیم‌مان باقی مانده است، اتخاذ کنیم. خانه‌های واقع‌شده در بافت‌های قدیم شهرهای ما، فقط ملک طلق مالکان و صاحبان جدید و توسعه‌گرانی که با زور و با تحت فشار قرار‌دادن ساکنان اقدام می‌کنند، نیستند؛ بلکه منفعت عمومی و مصلحت عمومی در حفظ آنان نهفته است. این مصلحت عمومی را بزرگان و تصمیم‌گیران قوم می‌دانند و خوب است اعلامش کنند تا همه بدانند.

از زاویه‌ای دیگر، باید اذعان کرد با ورود زندگی مدرن به شهرها و انفجار جمعیت، چاره‌ای هم در تغییر چهره شهرها نبوده است. زمانی که هوس‌ مان در شهر پاریس به بهانه بهداشت عمومی و تسلط امنیتی بر شهر، بلوارها را با خطوط راست کشید و چهره شهر را دگرگون کرد یا رضاشاه همان کار را در تهران و دیگر شهرهای کشورمان انجام داد، دلایل و بهانه‌ها زیاد بودند و توسعه داشت چهارنعل به جلو می‌تاخت. اما بعدها، زمانی که گردشگری نزد بسیاری از ملت‌های دنیا مانند ایتالیا و فرانسه در غرب و ترکیه و شرق دور به یکی از پایه‌های اقتصاد کشور تبدیل شد، دیگر همه به خود آمدند که اتفاقا تمام کاراکترهای اصیل و فرهنگی شهرها هستند که جذاب‌اند و گردشگر را به این شهرها می‌کشانند. بگذریم از زیارت که خود مقوله بسیار مهم دیگری در دل حوزه گردشگری است و باید با مطالعه دقیق و موشکافانه برنامه‌ریزی شود و به اجرا درآید. بنابراین، علی‌رغم رویه مدرن زندگی در کلیت آن، مصلحت و منفعت عمومی شهرها در درازمدت ایجاب می‌کند که مکان‌های خاطره‌انگیز و بافت‌های شهری‌ای که این مکان‌ها در آن جایِ محصورشده و معنادار خود را دارند، حفاظت شوند و کل آن مجموعه‌ها بتوانند دست به دست هم، آن حالت و هویت خاص و منحصربه‌فرد را برای هر مکان تاریخی تداعی کنند.

پس درمورد شیراز و بحرانی که برای تخریب بافت قدیم اطراف آن پیش آمده، می‌توان چنین نتیجه گرفت که ما نباید این یادگارهای هویتی خود را به باد تخریب دهیم؛ بلکه باید با عقل و درایت و صبر و خرد با این محیط‌های مقدس شهری روبه‌رو شویم. از متخصصان مرمت شهری و شهرسازی بخواهیم فضاها را با رعایت اصول فرهنگی خودمان تغییراتی کوچک ولی کارساز دهند و تنها در جهت «احیای خردمندانه بافت» پیشنهاد و اجرا کنند.

اگر مسئولان تصمیم‌گیر ما به سنت واقعی و اصیل‌مان توجه داشته باشند، خواهند دید که مصلحت و منفعت عمومی هر دو، در حفاظت از بافت 360‌هکتاری اطراف حرم شاه‌چراغ و اقدام بر اساس مطالعات و طرح‌های موجودی‌ است که بیش از 150 بنای ثبت‌شده تاریخی و بیش از هزار بنای واجد ارزش را در این بافت شناسایی کرده‌اند و می‌توانند با همراهی و همگامی خود مالکان، گام در «مرحله احیای بافت» بگذارند. قبلا عرض کرده بودم که اولین گام توقف تخریب است.