تأثیر یادداشتهای تحلیلی بر جامعه
در عصر کمرنگ رسانههای کاغذی، یک یادداشت از هر مقولهای در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، هنری و فرهنگی تا چه حد میتواند در بازتاب آن به جامعه تأثیرگذار باشد؟
در عصر کمرنگ رسانههای کاغذی، یک یادداشت از هر مقولهای در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، هنری و فرهنگی تا چه حد میتواند در بازتاب آن به جامعه تأثیرگذار باشد؟
در گذشتهای نهچندان دور، «خبر» با اشکال گوناگون به سمع و نظر همگان میرسید؛ چه در قالب درج در روزنامهای با چاپ صبح یا عصر و چه در صدای پنهان از جعبهای جادویی به نام «رادیو» که انتظار برای دریافت آن، هیجان خاصی میطلبید و آگاهی خبری در میان آرامش نسبی جامعه، تأثیری نسبتا پایدار در اذهان به جا میگذاشت. اما در جامعه کنونی و در میان امواج مختلف اطلاعرسانی، بهخصوص شبکههای اجتماعی، «خبر» بیشتر جنبه تحرک لایههای واکنشزای مغز را به همراه دارد؛ تا جایی که مستقیم در تمام مسیر پیشروی هرکدام از افراد جامعه بهویژه کشور «خبرخیز» ایران، تأثیری نابهنگام دارد که میتواند بر اهداف از پیش تعیینشده هر عضوی از خانواده و در هر گروه سنی عواقب خاصی داشته باشد تا آنجایی که منجر به تشکیل گروههای خاص طبقاتی در تمامی زمینهها میشود. خوب آگاهیم که هیچ کشوری مانند ایران «خبرزده»، در حوزههای گوناگون به این حد خبرساز نیست و این خود بزرگترین چالش و عامل درونزای احساسات فردی و اجتماعی است که میتواند بر عواملی همچون سطح زندگی به لحاظ کنشهای سیاسی و اجتماعی بیشترین آسیبها را در همه طبقات بر جای گذارد. آسیبزابودن خبر در کشور ما از حد استاندارد جهانی به وفور بالاتر رفته که این خود منبع بسیاری از ناملایمات اجتماعی و سیاسی است. اینکه درج خبر تا چنین حدی در هر شبانهروز در بدنه اجتماعی، نشر و گسترش مییابد، خود منبع زایش آسیبهای روحی است که ریشه در «تشنگی کاذب در دریافت خبر» داشته تا هر فرد ایرانی از این منظر به دنبال تعیین مسیر جدید زندگی درخصوص برونرفت از مشکلات و ایجاد بستری جهت سرمایهگذاری برای آیندهای مطمئن و دور از هدررفت باشد.
حال در این میان، در کنار «اخبار مطلق»، جایگاه یادداشتهای رسانهای در خیل رسانههای کاغذی در قطع مختلف چه روزانه، ماهانه و سالانه تا چه حد میتواند مخاطبپذیری خود را حفظ کند؟ در کشوری همچون ایران که افراد جامعهاش هر روز در معرض انواع خبر، آنهم به صورت کاذب و صادق است، تکلیف پذیرش آن از سوی گیرنده خبر بر چه پاشنهای میچرخد؟
از آنجایی که افراد جامعه ما در حال حاضر به تنهایی خود «تحلیلگر ممارستی خبر» هستند، جایگاه یادداشتهای روزانه کجاست؟
نگارنده معتقد است در عصر «تلاطم خبر»، نقش یادداشتهای تحلیلی در رسانههای گوناگون، نتیجه درج و اظهارنظر طیفی خاص از جامعهای است که از یک طرف قصد در نفوذ افکار عمومی با اهداف سیاسی داشته و از طرفی دیگر قصد روشنگرایی جهت تغییری «دگرخواسته» دارند.
از سویی دیگر، نشر «تحلیلی خبر» در جراید کشور، نشانگر ارتقای سطح افکار عمومی جامعهای است که خبر بماهو خبر را برنمیتابد و به دنبال تجزیه و تحلیل عناصر موجود در نوع خبری است که با آن مواجه میشود.
امروزه خبر در کشور ما علاوه بر رسالت آگاهیبخش به نوعی هشداری برای مخاطب خویش است تا به کیفیت زندگی خود بیندیشد که مبادا از تغییرات زودهنگام روزانه عقب بیفتد و تراز خواستههای او در مقایسه با سایرکشورها ناموزون شود.
با چنین تفسیری، رسانههای چاپی با یادداشتهای تحلیلی میتوانند هنوز با چراغ روشنگری در لایههای پنهانی جامعه، هدایت بخش مهمی را بر عهده گرفته و مسیر جدیدی را برایشان ترسیم کنند.
طبیعی است در کنار نشر «خبر» با چنین رویکردی، هر حکومتی موضع خویش را رونمایی میکند تا نسبت به کنترل نظم اجتماعی و سیاسی هم نظارهگر و هم مراقبهگر باشد.