به یاد بچهها...
دفاع از بیپناهان و کودکان بیگناه در همهجای جهان حق است اما به قول «تولستوی» در میان سیاهیها بعضی سیاهترند. در همهجای جهان، کودککشی ننگی است که با هیچ رنگی پاک نمیشود. در گذر زمان، جانیان، هیتلر، چنگیز، نرون و استالین نام پرننگشان به زبالهدان تاریخ میپیوندد و نام آزادگان و بیگناهان زمزمه روزان و شبان فرزندانشان و همه دادگران میشود. مرگ و کشتار دیوی است که جان میستاند و آزادی و دادگری فرشتهای است که بال میگستراند.
فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید/ شرمنده رهروی که عمل بر مجاز کرد (حافظ)
دفاع از بیپناهان و کودکان بیگناه در همهجای جهان حق است اما به قول «تولستوی» در میان سیاهیها بعضی سیاهترند. در همهجای جهان، کودککشی ننگی است که با هیچ رنگی پاک نمیشود. در گذر زمان، جانیان، هیتلر، چنگیز، نرون و استالین نام پرننگشان به زبالهدان تاریخ میپیوندد و نام آزادگان و بیگناهان زمزمه روزان و شبان فرزندانشان و همه دادگران میشود. مرگ و کشتار دیوی است که جان میستاند و آزادی و دادگری فرشتهای است که بال میگستراند.
اما .. این روزها... فغان ز جغد جنگ و مرغوای او.
ابرهای همه عالم در دلم میگریند.
خشم و خشونت و جنگ و مرگ... بسیار کودکان بیگناه را از هر مذهب و آیین و سرزمین، به خاک و خون افکنده... بچهها در آغوش مادران میلرزند و میمیرند و پدران پیکر دلبندشان را به دوش میکشند... سوداگران سیاست و تجارت با خون انسانها بر صفرهای سرمایه و سهام بانکهایشان میافزایند.
پیکر انسانهای بیگناه در چرخ گوشت خونین آنان میگردد و میچرخد.
صدها تن در غزه میلرزند و میترسند و میمیرند... و جهان چشم بر صفیر گلولهها بسته... بیگناهانی که آبی ندارند که بنوشند، بی لقمه نانی و بی دارویی در بزرگترین زندان سرباز جهان... .
بیشک بندهای ستم و زنجیرهای غم میگسلند. ابرهای دروغ و دغل زدوده میشوند. خورشید حقیقت رخ مینمایاند. فرشته آزادی در هر سوی جهان نوایش را سر خواهد داد... دیر و زود دارد... سوخت و سوز ندارد. حکم ازلی این است... .