|

در تلویزیون و تبلیغات شهری از «تولید» خبری نیست

تلویزیون، رادیو، بیلبوردها و تابلوهای تبلیغاتی در جای‌جای شهر تهران را که بنگرید، همه یک‌صدا به تبلیغ فروش و تخفیف کالاهای فروشگاه‌ها و شهرخریدهایی می‌پردازند که نسبتی با «تولید» ندارند و تنها «مصرف» را تبلیغ می‌کنند. با ادعای ارزانی، تخفیف و قسطی‌کردن کالاها بدون چک و ضامن و حتی دادن وام و تسهیلات، به صورت اغواگرانه‌ای به تهییج و ترغیب شهروندان برای خرید می‌پردازند.

تلویزیون، رادیو، بیلبوردها و تابلوهای تبلیغاتی در جای‌جای شهر تهران را که بنگرید، همه یک‌صدا به تبلیغ فروش و تخفیف کالاهای فروشگاه‌ها و شهرخریدهایی می‌پردازند که نسبتی با «تولید» ندارند و تنها «مصرف» را تبلیغ می‌کنند. با ادعای ارزانی، تخفیف و قسطی‌کردن کالاها بدون چک و ضامن و حتی دادن وام و تسهیلات، به صورت اغواگرانه‌ای به تهییج و ترغیب شهروندان برای خرید می‌پردازند. در این شهرخریدها خبری از تولیدکنندگان نیست، نه غرفه‌ای دارند و نه جایی برای معرفی خود و کالاهای خود و نه فضایی برای ایجاد تعامل و ارتباط با مشتریان. اینجا تنها «واسطه‌ها» با دراختیارگرفتن فضاهای وسیع حکمران بازارند و قیمت و کیفیت را تعیین می‌کنند، مردم را ترغیب می‌کنند و از بازیگر و افراد مشهور برای اعتباریابی فروشگاه و کالاها بهره می‌گیرند. یکی در راه تهران است و آن یکی سال‌هاست در تهران خیمه زده است. سؤال این است که چگونه در سال مهار تورم و رشد تولید، این‌چنین این واسطه‌ها در عرصه تبلیغات شهری و حتی رسانه‌هایی نظیر تلویزیون و رادیو جولان می‌دهند؟ چرا سیاست رسانه‌ای صداوسیما و شهرداری تهران این‌قدر با سیاست‌های تنظیم‌شده دولت ناهمخوان و ناهمنواست که به جای اینکه صدا و رسانه شرکت‌های تولیدی و نوآور و باکیفیت بی‌صدا و بی‌رسانه باشند، به صدای واسطه‌گرانی تبدیل شده‌اند که با بدهکارکردن (فروش قسطی با سودهای بالا) مردم بخش اعظم سرمایه‌های آنها را به سوی خود جذب کنند و غیرمستقیم با تقویت رکود تولید، به توسعه بازار کالاهای بی‌کیفیت و گران دامن بزنند. این سیاست رسانه‌ای ضد تولید باکیفیت است و به جای رشد تولید به خاموشی بیشتر چراغ تولید و تعطیلی کارخانه‌ها و شرکت‌های تولیدی معتبر و تقویت شرکت‌های دارای تولیدات بی‌کیفیت و توسعه تولید پنهان می‌انجامد؛ زیرا واسطه‌گران بیشتر به سود فروش می‌اندیشند نه کیفیت و پاسخ‌گویی و مسئولیت‌پذیری. به نظر می‌رسد که نگاه درآمدزایی حداکثری از محل تبلیغات، صداوسیما و رسانه‌های شهری را به سمت شرکت‌ها و افراد واسطه‌گر‌ سوق داده است که تنها به خلق ثروت از بحران رکود و تورم می‌اندیشند.                                              بیشتر شرکت‌های تولیدی به دلیل گرانی و قیمت‌های سرسام‌آور تبلیغات در رادیو و تلویزیون و حتی بیلبوردهای شهری، بودجه و رغبت کافی برای معرفی کالاها و خدمات خود ندارند و این‌چنین فضای رسانه‌ای و تبلیغاتی به عرصه خودنمایی و سودسازی واسطه‌گران تبدیل می‌شود. سیاست «رشد تولید و مهار تورم» نه تنها نیازمند یک انسجام در سیاست‌ها و برنامه‌های حمایتی، اجرائی و رسانه‌ای است، بلکه نیازمند یک نظارت دقیق از سوی نهادهای نظارتی و رسانه‌های رسمی است که تا چه میزان فعالیت‌ها و برنامه‌های اجرائی آنها با سیاست کلان همخوان یا ناهمخوان است.