ترکیب جدید
در بازیهای گروهی مانند فوتبال با توجه به برخی شرایط ازجمله بازیکنان خودی و وضعیت تیم حریف، ترکیب متفاوتی برای دستیابی به موفقیت چیده میشود.
در بازیهای گروهی مانند فوتبال با توجه به برخی شرایط ازجمله بازیکنان خودی و وضعیت تیم حریف، ترکیب متفاوتی برای دستیابی به موفقیت چیده میشود. اصطلاح ترکیب جدید نهفقط در ورزش بلکه درباره جامعه و محیطهای کاری و آموزشی نیز کاربرد دارد. به نظر میرسد نهتنها در سطح کلان نیازمند ترکیب جدید بین جامعه مدنی، دولت و بازار هستیم، بلکه در سطح خرد و میانه مانند بنگاه، مدرسه و دانشگاه نیز به ترکیب جدید میان عناصر نیاز است. محیط کاری مانند شرکت، کارخانه و مدرسه نمونههایی هستند که در این یادداشت مورد توجه قرار گرفته است. گاهی گفته میشود عامل تعیینکننده در محیط کار بهرهوری است و برای رشد اقتصاد و صنعت بیش از هر چیزی به ارتقای بهرهوری نیاز است. هرچه بهرهوری بیشتر باشد، اقتصاد و صنعت، توسعهیافتهتر میشود. تعریف ساده و سرراست بهرهوری این است که در مدتزمان کمتر محصول بیشتری تولید شود. حامیان این رویکرد معتقدند برای دستیابی به چنین هدفی انضباط تکنولوژیکی و ماشینی بنیادی است؛ یعنی از مسیر تحول در تکنولوژی میتوان نظم تولیدی جدید ساخت که بهرهوری بیشتری حاصل شود. البته دراینمیان فردیکردن کار ضرورت دارد. در این رویکرد، کارگران کسانی هستند که به دنبال حداکثرسازی منفعت شخص خودشان هستند و هر فردی به دنبال کار و منفعت بیشتری است و مزد بیشتر باعث میشود نیروی کار، خود را با دستورالعمل تکنولوژی و ماشینی صادرشده از طرف کارفرما منطبق کند. همین نگاه و رویکرد است که سالها در محیطهای کاری دنبال شده و چالشهای زیادی ایجاد کرده است. برای کاهش این مسائل، ترکیب جدید نیاز است. مدعای ما این است که بهرهوری معلول عوامل و شرایط دیگری است و اساسا باید نگاه به ساماندهی محیط کار را تغییر داد. ترکیب جدید بین کارگر، تکنولوژی و کارفرما بیش از هر چیزی باید مبتنی بر همیاری باشد. همیاری مفهومی متلعق به گذشته نیست و امروز بیش از هر زمان دیگری مطرح میشود.
استقرار شیوه جدیدی از روابط اجتماعی و تولیدی مبتنی بر همیاری در محیط کاری موضوع اساسی است. مارکس در کتاب سرمایه مینویسد همیاری بین نیروی کار هم مولد است و هم اثرات دگرگونکنندهای بر کار دارد و از همه مهمتر قابلیت و استعداد نیروی کار را شکوفا میکند. از همیاری قدرت برمیخیزد که شرایط کار و بارآوری تولید را دگرگون میکند. قدرت نیروی کار، مولد بودگی، شکوفایی استعدادها، خودفعلیتبخشی و بارآوری تولید از مسیر همیاری ممکن میشود و جامعه نوینی در این روند شکل میگیرد.
همیاری تحمیلی از سوی تکنولوژی و کارفرما تا حدی و در کوتاهمدت بر محیط کاری اثر مثبت دارد؛ اما بهتدریج بحرانهایی شکل میگیرد که نیاز به ترکیب جدید بین عوامل تولید از مسیر همیاری غیرتحمیلی و خود انگیخته احساس میشود. پس گذر از همیاری تحمیلی به همیاری خود انگیخته اولین گام در ترکیب جدید برای بارآوری تولید است؛ اما آنچه اکنون شاهد هستیم و در اسناد توسعه بر آن تأکید میشود، بیشتر ناظر به دورشدن از همیاری خود انگیخته و ناممکنکردن ترکیب جدید است. دو راه درباره ساماندهی محیط کار پیشروی ماست. نخست ادامه همین روند فعلی است که از نیروی کار بخواهیم بخش اعظم زندگیاش را در خدمت شرکت و کارخانه و مبتنی بر همیاری تحمیلی قرار دهد. دوم، همانگونه که هارت و نگری در کتاب «اسمبلی» مینویسند، همیاری خودآیین کارگران را از طریق تصدیق محوریت و اهمیت آنها در ارزشافزایی و افزایش مولدبودگی بپذیریم.
ترکیب جدید بین بازیگران و عناصر در محیطهای دیگر مانند مدرسه نیز بهشدت احساس میشود. همیاری تحمیلی و بیتوجهی به همیاری
خود انگیخته مسئله اساسی در محیطهای آموزشی است. ذکر این نکته ضروری است که در مدرسه به هر دو نوع همیاری نیاز است؛ هم همیاری تحمیلی و هم همیاری خود انگیخته؛ اما مسئله این است که همیاری تحمیلی بسیار حجیم و فربه است و همیاری خودآیین بسیار اندک. نکته دیگر این است که میان مدیران و معلمان مدارس با دانشآموزان ناهمزمانی وجود دارد. ناهمزمانی یعنی زمانِ هستی، تصور، معنا و حقیقتها براساس افقهای زمانی مختلف تنظیم شده است. ناهمزمانی ممکن است به ناهمزبانی منجر شود. گام نخست برای دستیابی به ترکیب جدید در مدرسه شنیدهشدن دانشآموزان است؛ همانقدر که دانشآموزان باید به معلمان گوش بدهند؛ یعنی شنیدن با دقت و حوصله از سوی هر دو بازیگر مهم مدرسه. بارآوری و مولد بودگی نیروی کار و سرزندگی و پویایی دانشآموزان در گرو ترکیب جدید است، به آن بیندیشیم.