|

جنگ غزه، سناریوهای مفروض و نقش ایران

حمله غافلگیرانه حماس به اسرائیل نه‌تنها موجب غافلگیری عمدی یا سهوی اسرائیل شد بلکه دیگر بازیگران دولتی، منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای و بازیگران غیردولتی خاورمیانه را نیز غافلگیر کرد. از جمله کشورهایی که با دوراهی بزرگ (dilemma) مواجه شد و در موقعیت ویژه قرار گرفت، ایران بود. ایران، در مواجهه با این وضعیت خطیر، با رفتاری منطقی با گذر از «میدان» مین‌گذاری‌شده وارد «دیپلماسی» شد. به نظر می‌رسد بازی بازیگران در این مناقشه، به شدت متأثر از آینده مناقشه و سناریو‌های مفروض است. در این راستا‌ دو سناریو درخصوص جنگ غزه می‌توان ارائه کرد.

سیدعلی طباطبایی - استاد دانشگاه

 

 حمله غافلگیرانه حماس به اسرائیل نه‌تنها موجب غافلگیری عمدی یا سهوی اسرائیل شد بلکه دیگر بازیگران دولتی، منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای و بازیگران غیردولتی خاورمیانه را نیز غافلگیر کرد. از جمله کشورهایی که با دوراهی بزرگ (dilemma) مواجه شد و در موقعیت ویژه قرار گرفت، ایران بود. ایران، در مواجهه با این وضعیت خطیر، با رفتاری منطقی با گذر از «میدان» مین‌گذاری‌شده وارد «دیپلماسی» شد. به نظر می‌رسد بازی بازیگران در این مناقشه، به شدت متأثر از آینده مناقشه و سناریو‌های مفروض است. در این راستا‌ دو سناریو درخصوص جنگ غزه می‌توان ارائه کرد.

سناریوی اول، سناریوی جنگ کم‌شدت و کم‌دامنه

این سناریو محدود به رویارویی اسرائیل و حماس خواهد بود. زمین نبرد ابتدا شمال غزه و در صورت ادامه جنوب غزه خواهد بود. حضور حزب‌الله و محور مقاومت در این سناریو بیشتر نمادین و ایذایی است. هدف اسرائیل از سناریوی اول، خروج اجباری حماس از غزه، انتقال مدیریت غزه به ترکیبی از مصر، اردن و دولت خودگردان و انتقال امنیت غزه به نیروهای حافظ صلح سازمان ملل یا نیروهای حافظ صلح عربی است. غیرنظامی‌کردن غزه (demilitarization) و ایجاد سازوکارهای سیاسی و امنیتی برای ممانعت از بازگشت فیزیکی حماس به غزه در اولویت اسرائیل و شاید دولت خودگردان و مصر باشد. به نظر می‌رسد پس از پایان جنگ، با کمک مالی کشورهای متمول عربی و نهادهای بین‌المللی، بازسازی غزه به شکل تبدیل آن به یک منطقه غیرنظامی در دستور کار قرار گیرد. احتمالا پس از حذف فیزیکی حماس از غزه، رهبران حماس نیز توسط اسرائیل حذف فیزیکی شوند تا تنها خاطره‌ای از حماس در غزه باقی بماند.

سناریوی دوم، جنگ پرشدت و  پردامنه

زمین نبرد در سناریوی دوم، کل خاورمیانه خواهد بود. به نظر می‌رسد سناریوی دوم دارای دو فاز باشد. در فاز اول ما شاهد جنگ در غزه سپس رویارویی محدود حزب‌الله و محور مقاومت با اسرائیل و در ادامه مواجهه تمام‌عیار حزب‌الله و محور مقاومت با اسرائیل خواهیم بود. در فاز دوم سناریوی دوم که مطلوب اسرائیل و رادیکال‌های آمریکایی است، به بهانه جنگ غزه و قتل نیرو‌های آمریکایی، با تشدید نردبانی بحران، کشورهایی مانند ایران ناخواسته به جنگ کشیده می‌شوند و شعله‌های جنگ با حضور آمریکا و ناتو به کل خاورمیانه سرایت می‌کند.

حال با توجه به دو سناریوی مفروض، بازی ایران چگونه باید باشد؟ ایران باید سعی کند سطح جنگ در سطح سناریوی اول باقی مانده و از وقوع سناریوی دوم جلوگیری کند. در این راستا ایران باید ضمن مذاکره با قدرت‌های منطقه‌ای شامل عربستان، ترکیه، عراق و مصر به مدیریت هوشمندانه محور مقاومت بپردازد. هم‌زمان ایران باید با قدرت‌های فرامنطقه‌ای شامل روسیه، چین و آمریکا نیز مذاکره کند. از سوی دیگر شکل و ماهیت بازی ایران در این مناقشه تهدید‌برانگیز، متأثر از چند سطح تحلیل است که باید با دقت توسط نخبگان، مورد تحلیل دقیق قرار گیرد. این سطوح تحلیل دارای اهمیت راهبردی‌اند. پیچیدگی جنگ غزه موجب شده است ایران رفتار عقلایی از خود بروز دهد و در مواجهه عریان با واقعیت‌ها و الزامات روابط بین‌الملل متوجه شود که ارزش «انتخاب سخت» از «انتقام سخت» بیشتر است. مطمئنا مقامات کشور، پس از جنگ غزه با سؤالات چالش‌برانگیزی روبه‌رو شده‌اند. سؤالاتی که پاسخ‌های عقلانی و نه احساسی می‌طلبند. سؤالاتی که پاسخ‌هایی با تمرکز و هوشمندی بالا می‌طلبد. شاید، پس از پایان جنگ غزه، برخی از سیاست‌های داخلی و منطقه‌ای، دچار تغییرات و تحولاتی خواهند شد و احتمالا سیاست‌های جدیدی جای آنها را بگیرند.