آمران و عاملان جنگ غزه
در طول تاریخ برخی رویدادها تغییرات شگرفی را موجب شده و پیامدهای سرنوشتسازی از خود به جای گذاشتهاند که از آنها بهعنوان نقطه عطف (turning point) و در مرتبتی بالاتر، تغییردهنده مسیر تاریخ (course of history) یاد میشود.
در طول تاریخ برخی رویدادها تغییرات شگرفی را موجب شده و پیامدهای سرنوشتسازی از خود به جای گذاشتهاند که از آنها بهعنوان نقطه عطف (turning point) و در مرتبتی بالاتر، تغییردهنده مسیر تاریخ (course of history) یاد میشود. به نظر میرسد که حمله هفتم اکتبر 2023 نیروهای فلسطینی به اسرائیل در شمار رویدادهایی قرار میگیرد که میتواند مسیر تاریخ را عوض کند. شاهد مدعا را میتوان در یک رشته کنشها و واکنشها، موضعگیریها و فاشگوییهای بیسابقه و خارج از رویههای معمول، ورود مستقیم و حتی تا حدودی علنی قدرت هژمون به صحنههای میدانی، تهدیدات صریح و تلویحی به استفاده از سلاحهای غیرمتعارف، صدور مجوز استفاده از زرادخانههای تسلیحاتی صرفا قابل استفاده در روز مبادا، عبور از هنجارهای شناختهشده حقوقبشری و نیز موازین پذیرفتهشده حقوقی بینالمللی و به تعطیلی کشاندن آن هنجارها و موازین مشاهده کرد. موارد و مصادیق اشارهشده در بالا در راستای اثبات ادعای تأثیرگذاری رویداد 7 اکتبر 2023 و پیامدهای دهشتناک آن در حد تغییردهنده مسیر تاریخ را میتوان در چهار دسته کلی زیر تقسیمبندی کرد:
1. حمله نیروهای فلسطینی حماس و جهاد اسلامی به شهرکهای اسرائیل در مجاورت غزه که بنا بر آمارهای اعلامی از سوی اسرائیل منجر به کشته و زخمیشدن نزدیک به
10 هزار نظامی و غیرنظامی و اسارت دویست و چند ده نفر اسرائیلی شد. اسرائیل در طول حیات 75سالهاش این تعداد تلفات (در یک روز) و آن میزان نفوذ به اعماق سرزمینش (که تا 41 کیلومتر گفته شده است) را تجربه نکرده بود. این در حالی بود که وجود آنهمه دستگاههای شنود و امکانات جاسوسی و برخورداری از خبرچینهای بومی و غیربومی و تأسیسات و تجهیزات فیزیکی و الکترونیکی هشداردهنده و بازدارنده در برابر تک و تحرک هر جنبدهای، وقوع حملاتی حتی بهمراتب بسیار کوچکتر به اسرائیل را تصورناپذیر مینمود. این ناهمخوانی شگفتانگیز بین آنچه از توانمندی نظامی و اشراف اطلاعاتی اسرائیل گفته و تصور میشد و آنچه در عمل به وقوع پیوست، تحلیل و تفسیرهای گوناگونی را موجب شده که پرداختن به آن در این مقال نمیگنجد. باوجوداین نمیتوان در همین نوشتار کوتاه از کنار مغالطهای که مسئولیت حمله مزبور را متوجه مهاجمان میکند و ارتش اسرائیل را مبرا میداند، گذشت. این در حالی است که مأموریت ذاتی ارتش قدرتمند اسرائیل که مانند هر ارتش دیگری متضمن حفاظت از مرزها و شهروندان خود در برابر دشمن است، حکم میکرد که از حمله نیروهای فلسطینی پیشگیری یا دستکم آن را دفع کند. تعلل، قصور یا غافلگیری اسرائیل یا هر چیز دیگری، دلیل و توجیهی بر برائت این رژیم و محکومیت مهاجمان نمیشود. مسئولیت مهاجمان درصورتیکه مرتکب امر غیراخلاقی شده باشند، اخلاقی است.
2. ورود مستقیم آمریکا به کارزار عملیاتی و انجام اقدامات میدانی: دادههای خبری موثق از این حکایت میکند که حمله 7 اکتبر فلسطینیها به اسرائیل، دولت این رژیم را به حدی در شوک فرو میبرد که کنترل خود و زمام امور را از دست میدهد. آمریکا برای پرکردن خلأ ایجادشده، بیدرنگ مبادرت به تشکیل اتاق جنگ میکند و دولت نتانیاهو را در اختیار میگیرد. اداره مستقیم اسرائیل تا 72 ساعت در اختیار کامل آمریکا بوده و از تاریخ دهم اکتبر با اسرائیل به اشتراک گذاشته میشود.
آمریکا از آن زمان تاکنون علاوه بر مشارکت مستقیم در مدیریت تنظیمات کلان کشوری و لشکری اسرائیل، عهدهدار انجام بعضی اقدامات نظامی مانند گشتزنی پهپادی روی آسمان نوار غزه نیز شده است. این در حالی است که آن کشور بخشی از هزینههای جنگ اسرائیل با حماس را تأمین مالی میکند و تسلیحات و مهمات و اطلاعات حساس نظامی مورد نیاز این رژیم را در اختیار قرار میدهد. طرفه آنکه آمریکا با تشکیل ستاد مشترک جنگ غزه با اسرائیل، علاوه بر پشتیبانی مالی و تدارکاتی و تسلیحاتی، در حوزه عملیاتی نیز به طور مستقیم ورود به جنگ کرده و در کلان امر، ابتکار عمل را به دست گرفته است.
3. ایجاد وضعیت اضطراری و دراختیارگیری تأسیسات هستهای اسرائیل: آمریکا در پی بهدستگرفتن کنترل اسرائیل، به شرح پیشگفته، تصدی امور مربوط به حفاظت از تأسیسات اتمی اسرائیل در دیمونا را بر عهده میگیرد و برای استفاده آن رژیم از زرادخانه تسلیحاتی منطقهای آن کشور که در اسرائیل ذخیره شده، دولت بایدن لایحهای به سنا تقدیم میکند تا با کسب اجازه از آن بتواند مجوز استفاده از تسلیحات و مهمات آمریکایی ذخیرهشده در اسرائیل، موسوم به War Reserve Stockpile Allies-Isreal را به این رژیم بدهد. توضیح آنکه آمریکا در راستای پیشبرد اهداف کلان نظامی خود، جهان را به چند منطقه تقسیم کرده و اقدام به ذخیره اسلحه و مهمات در کشوری کرده که نزدیکترین روابط راهبردی در آن منطقه را با آن دارد.
ذخیره مزبور فقط در صورتی به کار گرفته میشود که جنگی در منطقه تحت پوشش یا در مواردی ورای آن رخ دهد و تسلیحات موجود کفاف نیاز را ندهد. در منطقه خاورمیانه و غرب آسیا این اسرائیل است که بهعنوان ذخیرهگاه تسلیحاتی آمریکا تعیین شده و قبل از جنگ غزه هم در مواردی از آن برای استفاده اوکراین در جنگ جاری آن با روسیه استفاده شده است.
4. رونمایی از ذخیرهگاه فکری و گفتمانی: در جنگ غزه فقط ذخیرهگاه تسلیحاتی نبود که مورد استفاده قرار گرفت؛ اندیشمندان و متفکرانی که سالیانی دراز روی آنان سرمایهگذاری شده بود تا بهعنوان مراجع فکری مستقل به ارشاد و هدایت جامعه بشری خواهان دموکراسی و آزادی بپردازند هم در گرماگرم جنگ جاری خودی نشان دادند و مراتب همراهیشان با نظام سلطه را به منصه ظهور رساندند. ازجمله این مراجع میتوان از هابرماس، مغز متفکر جنبش خشونتپرهیزی نام برد. او در چند دهه اخیر به چنان جایگاه رفیعی دست یافت که هایدگر قرن بیستویکم نام گرفت (البته از منظر همترازی در جایگاه و وزانت فکری و نه لزوما از حیث نزدیکی نحله فکری)؛ اما هابرماس نرمخوی و خشونتپرهیز ناگهان در تاریخ 13 نوامبر 2023 به اتفاق سه روشنفکر دیگر اعلامیهای تحت عنوان «اصول همبستگی» صادر میکند و با وامگیری از واژههایی معنوی مانند کرامت انسانی، حمله حماس را محکوم و از اسرائیل حمایت میکند. این در حالی بود که در زمان صدور بیانیه، بیش از 10 هزار نفر از اهالی غزه که عمدتا زن و کودک بودند، با بمبهای هزار پوندی اهدایی آمریکا به اسرائیل به خاک و خون کشیده شده بودند؛ گویی که از منظر بیانیهنویسان 10 هزار عدد خلالدندان از کف رفته یا خون کشتهشدههای شهرکهای اسرائیل رنگینتر از خون زن و بچههای غزه بوده است! قبل از هابرماس، یوال نوح هراری پیشدستی کرده و بند را به آب داده بود. او که در چند سال اخیر تبلیغات شبههناک زیادی برای برکشیدنش راهاندازی و آینده منظومه فکری قرن بیستویکم قلمداد شده بود، ناگهان در چرخشی 180درجهای زیستجهان خود را به اسرائیل تقلیل داد و امنیت و سرنوشت شخصیاش را در ذیل منافع ملی کشورش (اسرائیل، به قول خودش) تعریف کرد! برای پرهیز از اطاله کلام از پرداختن به فاشگویی و پردهافکنیهای شخصیتهای شاخص سیاسی و پولداران در خدمت سیاست عملی مانند جوزف بورل و ایلان ماسک و خوشخدمتیهای انسانستیزانه آنان که در گفتار و کردارشان متجلی شد، اجتناب میکنیم. خلاصه کلام آنکه حمله هفتم اکتبر 2023 نیروهای فلسطینی به اسرائیل و متعاقب آن حمله همهجانبه اسرائیل به غزه که جانهای بیشماری را گرفت، باید سرفصلی از تاریخ دانست که میرود تا مسیر آن را تغییر دهد. به نظر نگارنده فارغ از تلفات بسیار زیاد حملات انجامشده که وجدان هر انسان آزاده و پاکضمیری را بهشدت به درد میآورد و همه جوانب امر را تحتالشعاع خود قرار میدهد و پرداختن مستقل به آن ضرورتی تام مییابد، آنچه را نباید مغفول بماند، باید در عنوان این نوشتار جستوجو کرد.
در جنگ بهشدت بیرحمانه و غیرمتناسب جاری در غزه، آمریکا نقش آمر و عامل را بازی میکند و اسرائیل هم وظیفه عاملیت را بر عهده دارد. این تفاوت آشکار با دیگر جنگهای قبلی اسرائیل با کشورهای عربی و همچنین نیروهای مقاومت که در آنها آمریکا خود مستقیم وارد کارزار نظامی نمیشد و نقش فرماندهی اتاق جنگ را بر عهده نمیگرفت، فصل ممیز جنگ جاری با جنگهای قبلی است. موقعیت بسیار سرنوشتساز نبرد غزه، آمریکا را بر آن داشت تا اقدام به کنارزدن پردهها را به خود منحصر نکند و چهرههای تا دیروز موجه حاضر در منظومه فکری جهانیان و نیز سیاستمداران بهظاهر معتدل و منصف در قبال اختلافات اسرائیل و فلسطینیها را ناگهان به موضعگیریهای دور از انتظار علاقهمندان و جامعه هدفشان وادارد.
آمریکا بهعنوان ناظم و نگهبان نظم لیبرال و حافظ امنیت برّ و بحر جهان، در جنگ غزه به قدری خود را پشت جنایات جنگی اسرائیل قرار داده که رکوردهای جدیدی به جای گذاشته است. در این جنگ، تمام هنجارها، قوانین، مقررات و استانداردهایی که همین نظم نیمبند موجود مبتنی بر آنها بوده، ناگهان گویی به تعطیلی کشیده شده است؛ به گونهای که ارتکاب جنایات گوناگون جنگی، نسلکشی، آپارتاید، بازداشتهای خودسرانه طولانیمدت و بدون محاکمه اطفال، پاکسازی قومی، کوچاندن اجباری، مستعمرهسازی، برهمزدن ترکیب جمعیتی، مجازات دستهجمعی و کشتن نزدیک به 10 هزار زن و کودک با توجیه اقدامات تلافیجویانه و از این قبیل دیگر حرمت ندارند.
آمریکا با ایفای نقشی برجسته در آمریت، عاملیت، همکاری و همراهی با اسرائیل جنایتکار دیگر نمیتواند حتی ادای مبادیبودن به آداب جهانداری و کشورداری خوب و پشتیبانی از ارزشهای لیبرال و حقوقبشری را هم دربیاورد.
این هدیه ناقابلی است به کسانی که آنها همواره آمریکا را به اینکه واعظ غیرمتعظ و قائل به استانداردهای دوگانه است، متهم میکردند؛ دو اتهامی که دستکم جنگ غزه نشان داد که تهمت نیست و واقعیت دارد.
کلام آخر آنکه بایدن با اظهار اینکه حماس در حمله خود به شهرکهای اسرائیل شکم 40 کودک اسرائیلی را پاره کرد تا تکذیب آن که دو روز طول کشید، متهم ردیف اول قتل آن تعداد از اهالی غزه است که به واسطه تحریک اسرائیل به واسطه آن دروغ آماج بمبهای اهدایی هزار پوندی کشورش قرار گرفتند و جان باختند. این حکم درباره بلینکن، وزیر خارجه او هم صادق است؛ چراکه او هم با تأیید ادعای اسرائیل مبنی بر قرارداشتن مرکز فرماندهی و کنترل حماس در زیرزمین بیمارستان شفا، باعث تشدید بمباران آن و به خاک و خون کشیدهشدن مظلومانه تعداد دیگری بیمار و کادر درمان آن بیمارستان شد؛ ادعایی که ثابت نشد و تأییدیه دروغینی که پس گرفته نشد و در نتیجه بلینکن را همراه با رئیسش در عداد جنایتکاران جنگی قرار داد.