|

حصارکشی نادرست اطراف تئاتر شهر تهران

داستان حصارکشی و ایجاد امنیت در اطراف تئاتر شهر موضوع جدیدی نیست و چند سال است ادامه دارد... . بحثی که سه سال پیش به اوج رسید و امروز دوباره ناظران شهری را به خود مشغول کرده است.

داستان حصارکشی و ایجاد امنیت در اطراف تئاتر شهر موضوع جدیدی نیست و چند سال است ادامه دارد... . بحثی که سه سال پیش به اوج رسید و امروز دوباره ناظران شهری را به خود مشغول کرده است. داستان اصلی به فقر اقتصاد شهری بازمی‌گردد و ماجرای دست‌فروشان متعددی که پیاده‌روهای ولی‌عصر و نیز صحن داخل پلازا یا محوطه باز شمال تئاتر شهر- در داخل پارک دانشجو- را برای بساط‌گستری انتخاب کرده بودند. از طرفی اهالی تئاتر نیز که شب‌ها در هنگام تعطیلی تئاتر احساس ناامنی می‌کردند، همان سه سال پیش به‌شدت دنبال راه چاره برای ایجاد محیطی امن‌تر بودند. به خاطر دارم دوستی از سلبریتی‌های تئاتر و سینما همان سال 99 من را به جلسه کوچکی در خانه تئاتر دعوت کرد تا به اتفاق چاره‌ای بیندیشیم و اتفاقا وقتی گفته شد که صحیح نیست دور تئاتر شهر حصار کشید و این کار حس خوبی برای مردم ایجاد نمی‌کند، آن دوست خودش بهترین راه‌حل‌ها را پیشنهاد کرد و گفت جداسازی نرم به وسیله حوض آب و باغچه و ایجاد اختلاف سطح و پله و خلاصه طوری که مانع بصری و دیوار و حصاری به نشانه جدایی به چشم نیاید. بحث آن روز به راه‌حلی نرسید؛ اما معلوم بود که فراموش نخواهد شد. حتی سراغ نقشه‌های اولیه سردار افخمی هم رفتیم؛ ولی کار دنبال نشد. بعد قضیه مسکوت ماند. اما امروز ناگهان خبر کلنگ‌‌زنی پروژه‌ای با عنوان تعیین حریم هنری تئاتر شهر از طرف وزیر ارشاد در وسط محوطه باز آنجا اعلام شد. حالا اگر خیال همه با کشیدن این نرده‌های بلند در اطراف محوطه راحت می‌شد، حرفی نبود؛ اما مخالفان حصارکشی ظاهرا اطمینان دارند که این جداسازی‌‌های آشکار و عیان با نرده‌های بلند، گرداگرد محوطه‌ای که همواره به مدت 50 سال، یک فضای شهری عمومی و قابل دسترس برای مردم تهران بوده، نه‌تنها باعث یک جدایی صوری و احساس تبعیض و رنجش از سوی مردم می‌شود؛ بلکه باعث مخدوش‌شدن زیبایی بصری ساختمان تئاتر شهر هم می‌شود. البته فراموش نکنیم که وقتی کرباسچی، شهردار اسبق تهران، نرده‌های پارک‌ها را برداشت، کارش متهورانه تلقی می‌شد. و هنوز موجودند محوطه‌های بزرگ و عمومی مثل پارک شهر و دانشگاه تهران که نرده‌های خود را دارند و کسی هم شکایتی ندارد. حتی در ضلع غربی محوطه تئاتر شهر هم از قدیم نرده‌‌ها و باغچه‌‌هایی بود که شاید می‌توانستند بمانند. 

از طرفی آن‌قدر در اطراف این محوطه عمومی سازه‌های مختلفی مانند مسجد مدرن ولی‌عصر در جنوب و دیوارچه‌‌های طبقه‌ای و ایستگاه مترو در شمال و دروازه و دیواری در شرق آن ساخته شد و مبلمان شهری داخل سنگ‌فرش هم آن‌قدر بی‌معنی بودند که هویت بصری آن تئاتر زیبای اولیه خود‌به‌خود دچار فرسایش و آسیب تدریجی شد و اکنون این حصار و نرده‌ها و سردرهای ورودی‌اش ضربه‌های نهایی‌ هستند که آن فضای یگانه و محبوب را دچار شکست و آسیب می‌کنند.

به هر حال اگر بخواهیم منصفانه بگوییم، این مدل کسب‌وکار دست‌فروشان از ابتدا مشکلات خود را داشت. تیترهایی مانند «سد معبر ممنوع» و «آغاز عملیات مشترک شهرداری و پلیس در برابر مافیای سد معبر در حریم تئاتر شهر» هر بار طی سال‌ها تکرار می‌‌شده‌اند و البته هر بار با یورشی بساط‌ها به طور موقت برچیده می‌‌شده‌اند تا دوباره فردایش پهن شوند. همیشه عده‌ای با قلدری و گردن‌کلفتی در محدوده تئاتر شهر سد معبر می‌کرده‌اند و به دست‌فروشان معبر را اجاره می‌داده‌اند و شهرداری هم مدام مشغول طرح ساماندهی و جمع‌آوری اطلاعات سدکنندگان معبر برای برنامه‌ریزی در همه مناطق بوده است. جمله‌ای به‌عنوان نمونه از رسانه نقل می‌کنم: «صبح امروز مورخ ۱۹ تیرماه سال جاری از ساعت ۷ صبح جمع کثیری از معبربان‌ها، شهربان‌ها، یگان حفاظت شهرداری و پلیس دست به دست هم دادند تا مانع از حضور مافیای دست‌فروشی در ضلع شمالی بوستان دانشجو و حریم تئاتر شهر باشند. حدودا بیش از صد نیروی اجرائی شهرداری با ماشین‌های پیکاپ در محدوده حریم تئاتر شهر حضور دارند». واقعیت این است که روابط بسیار پیچیده‌اند و با نرده و حصارکشی حل نمی‌شوند. خاطرم هست که همان سال 99 در مصاحبه‌ای گفتم شاید همه چیز به کمک یکی، دو مأمور پلیس گشت در پارک و سرزدن ماشین‌های کمک و گشت بهزیستی و شهرداری به کارتن‌خوابان حل شود.

از شواهد پیداست که تدارک نرده‌کشی ظاهرا از چند ماه پیش در دست اقدام بوده است. حدود یک ماه پیش، یکی از شورایاران خوب منطقه ۱۱، خانم الهام مولوی‌‌زاده نوشت که در جلسه فعالان حوزه فرهنگی-اجتماعی منطقه‌شان، با حضور آقای نادعلی عضو کمیسیون فرهنگی شورا، آقای طاهری هیئت‌رئیسه تئاتر شهر و شهردار منطقه، علاوه بر مشکل حوض محوطه که تخریب شده و قرار است به صحنه نمایش تبدیل شود، صحبت عبور مترو از زیر تئاتر و طرح حریم تئاتر شهر و حصارکشی نیز مطرح بوده است. باید گفت حیف که در شهر ما پروژه‌هایی از این قبیل، قبل از تصویب و اجرائی‌شدن، معمولا و اصولا در معرض قضاوت شهروندان قرار نمی‌گیرند و همیشه همه را غافلگیر می‌کنند. این طرز اقدام واقعا هر کاری را پرحاشیه و پرهزینه می‌کند؛ در‌حالی‌که چه‌بسا می‌شد با خرد جمعی به بهترین و سهل‌‌ترین راه‌حل‌‌ها رسید. در ضمن از صحنه نمایشی که در همان جلسه منطقه 11 برای تئاتر روباز ذکرشده بود، در طرح رونمایی‌شده اثری دیده نمی‌شود؛ در‌حالی‌که چنین صحنه نمایشی احتمالا می‌توانست به تئاتر‌های خیابانی و مردمی در روزهای تعطیل اختصاص یابد و به سرزندگی فرهنگی محوطه مزبور بیفزاید. همان‌طورکه همان چند سال پیش، شاهد بودیم که اعضای ارکستر تئاتر شهر در همان محوطه برنامه‌ای شگفت‌انگیز برای مردم اجرا کردند که در آن از مردم دعوت می‌شد ارکستر را رهبری کنند و واقعا ساعات زیبایی را رقم زدند!

لازم به یادآوری نیست که طبق آمار سازمان ملل، شهر تهران به لحاظ «زیست‌‌پذیری» در آخر فهرست شهرهای بزرگ جهان قرار دارد. و فقط شهرهای چند کشور بسیار عقب‌افتاده در قسمت انتهایی آن فهرست قرار دارند. در‌حالی‌که شهروندان ما توانایی این را دارند که چنین فضاهایی را در صورت ایجاد پررونق کنند و شادی بیافرینند.

فکر نمی‌کنم هیچ‌کس راضی به ایجاد موانع فیزیکی بلند در اطراف تئاتر برای ایجاد امنیت باشد. همان فاصله‌گذاری با حوض‌های آب و پله و اختلاف سطح کفایت می‌کرد. این فضای جلوی تئاتر شهر یک فضای عمومی مهم شهر تهران است! همان‌طورکه در قدیم، مردم حق داشتند از صحن حیاط مسجد جامع شهر فقط عبور کنند یا اینکه به داخل بروند و نماز بخوانند، اینجا هم باید دسترسی عموم آزاد باشد. بدیهی است که استفاده از فضای عمومی باید معقول باشد. این کار نرده لازم ندارد، فقط کمی نظارت انتظامی می‌خواهد.

این را هم بگویم که در واکنش به کشمکش‌های این روزها، کارزاری مردمی با عنوان «حصارکشی دور تئاتر شهر را متوقف کنید» به راه افتاده است تا محاصره محوطه تئاتر شهر با دیوارکشی به دور آن متوقف شود. تئاتر شهر برخلاف آنچه طراح حصارکشی در تصاویر پروژه نشان داده، در وسط بیابان نیست؛ بلکه بر سر مهم‌ترین چهارراه تهران قرار گرفته است! و باید یک مکان عمومی باقی بماند!