سخنی با شهردار تهران
مدتهاست تصمیم شگفتانگیز حضرتعالی مبنی بر ساخت مسجد در پارک قیطریه و نیز تمامی پارکهای تهران، به شکل جدلی اجتماعی بین شهروندان و جنابعالی در فضای رسانهای به چشم میخورد.
مدتهاست تصمیم شگفتانگیز حضرتعالی مبنی بر ساخت مسجد در پارک قیطریه و نیز تمامی پارکهای تهران، به شکل جدلی اجتماعی بین شهروندان و جنابعالی در فضای رسانهای به چشم میخورد. جدلی که در نهایت شاید و ظاهرا برنده آن طرفی است که صاحب اعتبار، ابزار و حمایت قضائی باشد، اما بیتردید اصلیترین قربانی این جدل نابرابر، جایگاه قدسی مسجد در فرهنگ جامعه ما خواهد بود. جایگاهی که با کجسلیقگی آن را رویاروی آگاهانی از جامعه شهروندی قرار دادهایم که در تلاش هستند آخرین سنگرهای سبز را ولو بهطور نمادین در عرصهای حراست کنند که در بیشترین روزهای سال، به جای جلوههای حیات، سموم و آلودگی مرگزا تولید میکند. قبل از هر چیز باید به این نکته اشاره کنم که دشت وسیع تهران با در برداشتن یک پایتخت نمونه و زیبا در آغوش دامنههای سخاوتمند البرز، میتوانست در جایگاه یکی از جذابترین زیستبومهای جهانی تجلی داشته باشد؛ بااینحال، متأسفانه این دشت در گسترشی بیمحابا و سال به سال تبدیل به هیولایی بیمهار شد. هیولایی که از جوانههای زندگی در این خطه تا توانسته میخورد تا در ورای آن بذر مرگ بپراکند. بذری که ریشههای نیستی آفرینش آن از مرزهای تقسیمات کشوری گذر کرده و با ستاندن منابع آبی دوردست، سالهای درازی است با پاهای گلآلود، گام تخریب بر نقش بیبدیل شمال کشور گذاشته است. نقشی که نقاش هستیآفرین با قلم هنر خود و طی میلیونها سال بر آن عرصه آراسته بود. بنابراین انتقاد و اعتراض مدنی حامیان بستر حیات به سیاستهای سبزستیز و برگریزان شهرداری تهران که چندین دهه است مداومت دارد، قطعا برای حفظ اکوسیستم منطقه نیست؛ زیرا اساسا امیدی به بازگشت این دشت به روزگاران سبز گذشته آن نیست. اعتراض آنان برای حفظ نقاط بهجاماندهای مانند پارک قیطریه است که به یمن هزینههای سرسامآور تاکنون نگهداری شدهاند. نقاطی که حفاظت از آنان به منزله موزههای حیات است. موزههایی که برای بازدیدکنندگان یادآور زندگی اکنون ساکنان بر مزار طبیعت آن است و بس.
جناب زاکانی! شما که اصرار دارید با چنین سیاستهایی نشان دهید به لحاظ پایبندی به مبانی دینی هم از دیگر شهروندان معترض پیشی دارید، باید عرض کنم که در این زمینه هم چهبسا نیاز به بازنگری است. آنچه از کلام خداوند در این رابطه برداشت دارم، تأکید و توجهدادن انسانها به نشانههای طبیعت زنده و زایاست؛ تا جایی که به زنبورعسل مرتبتی همتراز پیامبران داده شده و بادها را عاملی برای تلقیح و تکثیر گیاهان بیان میکند. تأکیدات مکرر بر نقش آب در تولید گیاهان زراعی و درختان و به نشانه حکمت و نعمت خداوند و فراخواندن انسان به تدبر و تفکر در ارائه جلوههای حیات، نشان از آن دارد که در هر برگ و شاخه هر گیاهی، برای صاحبان خرد، حلقهای برای پیوند با نظام هستیآفرین وجود دارد. حلقهای که چهبسا با دیوارهای سازهای بر روی این گیاهان گسسته شود.