یار شاطر نه بار خاطر...
مدتهاست فریاد میزنیم و مینویسیم که صنعت گردشگری و جذب توریست خارجی و داخلی (که من بهجد معتقدم ایران در گام نخست نیازمند سرمایهگذاری و جذب توریست داخلی است) احتیاج به همکاری و حضور فعال بخش خصوصی دارد.
مدتهاست فریاد میزنیم و مینویسیم که صنعت گردشگری و جذب توریست خارجی و داخلی (که من بهجد معتقدم ایران در گام نخست نیازمند سرمایهگذاری و جذب توریست داخلی است) احتیاج به همکاری و حضور فعال بخش خصوصی دارد. چندی پیش مصاحبهای کوتاه از آقای ضرغامی، وزیر گردشگری توجهم را جلب کرد که گفته بود: «امکانات دولتی در حدی نیست که در حوزه گردشگری سرمایهگذاری کند». بله قطعا همینطور است آقای وزیر؛ امکانات در حدی نیست که در حوزه گردشگری سرمایهگذاری شود. وقتی تأمین قوت روزانه مردم مشکل شده و مشکلات اقتصادی از هر سو به دولت فشار میآورد، طبیعی است که تأمین مایحتاج اولیه مردم و رفع نیازهای اقتصادی و امنیتی کشور در اولویت باشد. مزید اطلاع در دنیا نیز چنین است و هدف دولتها تأمین مایحتاج مردم و امنیت است و معمولا سرمایهگذاری در بخش توریسم در کمتر کشوری مستقیما به دولت سپرده شده است. اصولا صنعت توریسم برای دولت صرفا باید درآمدزا باشد نه هزینهبر. متأسفانه نبود برنامه مناسب و نبود نقشه راه دقیق که ابعاد اقتصادی و فرهنگی این حوزه در آن تبیین شده باشد، کار را به جایی رسانده که میبینیم وزیر محترم، متأسف از این میشود که امکانات دولتی (بفرمایید سرمایه دولتی) در حدی نیست که در حوزه گردشگری هزینه کند. در حالی که با یک نقشه راه درست، دولت باید از بخش توریسم و گردشگری بخشی از هزینههای خود را تأمین کند و این صنعت علاوه بر آنکه به گردش اقتصاد دولتی کمک کند، به گردش اقتصاد مردم نیز با ایجاد اشتغال و درآمدزاییهای پنهان و پیدا کمک کند.
مدتهاست که در دنیا دولتها از بخش توریسم به مدد بخش خصوصی برداشت میکنند و نه هزینه.
همچنین بخش خصوصی با سرمایهگذاری در این حوزه علاوه بر ساختوسازهای ماندگار، دیدنی و بهیادماندنی هم برای خود، هم برای دولت و هم برای مردم کسب درآمد و توانمندی میکند و در واقع با این سرمایهگذاریها بار بزرگی از دوش دولت برداشته میشود.
در کشورهایی که برنامهریزی دقیقی در این حوزه دارند، وزرای صنعت گردشگری نهتنها نگرانی از باب سرمایهگذاری در این صنعت ندارند بلکه برداشت و مازاد هم دارند، اگرچه، باید در گام نخست، نوع نگاه به بخش خصوصی را تغییر داد و این بخش را در کنار خود دید نه در مقابل خود.
دوم باید راه صدور مجوزها را هموار کرد تا دستوپاگیر نباشند.
سوم، باید با تدوین برنامههایی فرهنگ توریسم و توریستپذیری را جا انداخت.
چهارم، باید قوانین لازم در این حوزه را نه در خلوت که در جلوت و با حضور اهل فکر نوشت.
در این صورت میتوان امید داشت که از مزایای این سرزمین پهناور که جای جایش دیدنی و مفرح است، بیش از صنعت نفت و حتی ساختمان که خود نیز در آن هستم، کسب درآمد کرد.
ایران پهناور است و این نعمت مشکل سرمایهگذاری و ایجاد امکانات جذاب، راحت و ایمن را در جای جای خود برای دولت دشوار میکند. راهکاری نیست جز آنکه دولت به بخش خصوصی در همه ایران بهعنوان بازوی یاریرسان بنگرد. هچنانکه دولت باید در کنار بخش خصوصی به مثابه یار شاطر باشد نه بار خاطر.
حال که در آستانه تشکیل دولتی تازه هستیم، بد نیست حاضران در صحنه که تعدادشان هم کم نیست، برنامهای در این حوزه و در نگاه کلانتر نوع همکاری با بخش خصوصی در همه عرصهها ارائه کنند.
سیاستهای ابلاغی اصل 44 قانون اساسی تاکنون آنگونه که باید در دولتها مورد توجه قرار نگرفته و برنامهای برای آن وجود نداشته است. حال که مسئولان متوجه شدهاند که دریافت مالیات از این بخش میتواند جایگزین مناسبی برای درآمدهای نفتی باشد، باید راه را هموار کنند تا دستکم این بخش بتواند نهتنها در برنامهریزیها، بلکه در ایجاد اشتغال و افزایش درآمد ناخالص ملی توانمندترعمل کند.