|

برندسازی برای کاخ گلستان با تصاویر عکس‌خانه سلطنتی

هفته گذشته اتفاق جالبی افتاد؛ سه‌هزار‌و 200 عکس دوره قاجار توسط فردی ناشناس از آلبوم‌های عکس‌خانه کاخ گلستان به بیرون درز کرد. بیش از همه اصطلاح «لو‌رفتن» برای انتشار ناگهانی این عکس‌ها به کار رفت؛ زیرا امانت‌داران عکس‌ها که به سادگی این اسناد بی‌نظیر عهد قاجار را در اختیار پژوهشگران و نویسندگان قرار نمی‌دادند و از قرار معلوم، داشتن حتی چند عکس مستلزم طی مسیری طولانی و دیوانی بود.

هفته گذشته اتفاق جالبی افتاد؛ سه‌هزار‌و 200 عکس دوره قاجار توسط فردی ناشناس از آلبوم‌های عکس‌خانه کاخ گلستان به بیرون درز کرد. بیش از همه اصطلاح «لو‌رفتن» برای انتشار ناگهانی این عکس‌ها به کار رفت؛ زیرا امانت‌داران عکس‌ها که به سادگی این اسناد بی‌نظیر عهد قاجار را در اختیار پژوهشگران و نویسندگان قرار نمی‌دادند و از قرار معلوم، داشتن حتی چند عکس مستلزم طی مسیری طولانی و دیوانی بود. بنابراین ابتدا همه شادی کردند و این گنج بادآورده را غنیمتی گران‌بها دانستند؛ از تاریخ‌دانان تا علاقه‌مندان به داستان‌های تاریخی، از عکاسان تا فیلم‌سازان و هنرمندان، از بی‌بی‌سی تا روزنامه ایران‌ تا حتی شهروندان معمولی، همه و همه به هیجان آمدند و نوشتند و فیلم و خبر و محتوا تولید کردند. بعضی هم از فرصت استفاده کرده آلبوم‌های قاجاری دیگری را در شبکه مجازی رو کردند؛ آلبوم علی‌خان والی از حکام دوره ناصری‌ که دانشگاه هاروارد آن را در اختیار عموم قرار داده بود‌ و آلبوم تاریخی رجال ایران منسوب به یار‌افشار، سناتور قدیمی که توسط آرشیو اسمیتسون منتشر شده بود؛ همه با یادداشت و توضیح صاحب عکس در حاشیه آن. به‌هرحال، ما همه فورا آن 76 فایل عکس را در کامپیوترهایمان کپی کردیم که مبادا از روی گوگل پاک‌شان کنند. دوستی هم فی‌الفور فیلمی کوتاه از عکس‌ها و زندگی شاهان متأخر قاجار ساخت تا به همه‌ ما نشان دهد که می‌شود این عکس‌ها را تماشا‌ و کمی تحقیق کرد و قصه‌ای نوشت و فیلمی معنادار ساخت. من هم که با دیدن عکس‌های ناصرالدین‌شاه از شهر شوش (در خوزستان) و عمارت شهرستانک (درست پشت و پایین قله توچال) یاد خاطرات سفرهای کاری‌ام در دوره جنگ‌ و گردش‌هایم با پدرم در ییلاقات نوجوانی در کوه البرز افتاده بودم، نوشتم که هر یک از ما بنا بر تجربیات زیسته‌مان در این نقاط به‌یادماندنی می‌توانیم ساعت‌ها به تماشای عکس‌ها بنشینیم و چیزی بر آنها بیفزاییم. در‌حالی‌که حمیدرضا حسینی، پژوهشگر تاریخ تهران، در یادداشتی با عنوان «از تفسیر دلبخواهی و غیرعلمی عکس‌های آلبوم‌خانه کاخ گلستان بپرهیزیم»، هشدار داد‌: تفسیر عکس‌های تاریخی بسی دشوار و از آن کارهایی است که درصد کمی از پژوهشگران حوزه تاریخ صلاحیتش را دارند. از این گذشته، عکس‌ها، بسته به دوره تاریخی یا موضوع‌شان، کارشناسان خاص خود را نیاز دارند.

راستش شکل و شمایل ناصرالدین‌شاه‌ که یکی از اولین عکاس‌های جهان بود‌ و یادداشت‌هایی که خودش پای عکس‌ها نوشته بود، من را بیش از پیش شیفته این جهانگرد هنرمند، کنجکاو و منظم کرد. قبلا خوانده بودم از سفرهایش به اطراف و اکناف ایران و دیار فرنگ‌ که همه سفرهای زمینی و طولانی بوده و در آنها هر بار صدها نفر را با خود همراه می‌برد، اما با این عکس‌ها دریافتم که چقدر این سفرها با هدف بوده است. شاه می‌خواسته به همه جای ممالک محروسه سرک بکشد، از احوالات مردم و حاکمان خبردار شود و خود را نیز به آنها نشان دهد. خیلی بیشتر از عکس‌های زنان حرمسرای شاه بود تعداد عکس‌هایی که او و عکاسانش از انواع و اقسام رجال محلی، خانواده‌های ملاک بزرگ، شاغلان به حرفه‌های مختلف، اقلیت‌های مذهبی، میرزاها، آخوندهای شهرستان‌ها، درویشان و دوره‌گردان کوچه و خیابان گرفته و ثبت کرده بودند؛ و همین توجه او بوده که همه را به استقبال و تماشایش می‌کشانده تا به دروازه و خندق شهر بشتابند تا رؤیتش کنند. آری، کار او از نوع میراثی بوده و چه خوب است که در کاخ گلستان حفاظت می‌شود.

و اما بحث اسناد موجود در موزه‌ها و ارتباط محققان و مردم با آنها. به دیدن دکتر رضا دبیری‌نژاد، مدیر فرهیخته و لایق موزه ملک در میدان مشق رفتم تا درباره یادداشت 26 خرداد خود در روزنامه ایران برایم بیشتر بگوید. او نوشته بود: «موزه‌های ایران با وجود کثرت آثاری که در آنها وجود دارد، همواره با این نقد و گلایه روبه‌رو هستند که چرا آثار خود را عیان نمی‌کنند و در دسترس قرار نمی‌دهند. این گلایه از سوی اهل تحقیق بیشتر است؛ چرا‌که آثار موزه‌ای برای آنها منبع کار و تولید محسوب می‌شود». او به دو دیدگاه متمایز اشاره می‌کند: یکی آنکه رویکردی باز و آموزشی دارد و منتشر‌کردن و اشاعه و معرفی دارایی‌های موزه را پیشه می‌کند‌ و دیگر دیدگاهی سنتی و درون‌گرا که موزه را گنجینه و خزانه آثار ارزشمند، ذی‌قیمت و دست‌نیافتنی تصور می‌کند و می‌خواهد هر چند صباحی از آثاری که دیده نشده‌اند ‌مانند یک کشف جدید پرده‌برداری کند. غافل از آنکه یک اثر برجسته موزه‌ای می‌تواند از منظرهای علمی مختلف مورد تحلیل قرار گیرد و یک شیء رازآلود نباشد، بلکه با برندسازی برای موزه در به دست آوردن شهرت جهانی برای آن نقش ایفا کند‌ و مانند تابلوی مونالیزا با چاپ‌شدن نقش آن بر انواع اشیای سوغاتی، تی‌شرت و مگنت با گرافیک مختلف، توجه جهانیان را به خود و موزه‌اش جلب کرده و ماندگار کند. این دیدگاه قدیمی که گنج را باید در کوزه و زیر زمین پنهان کرد، خیلی ضرر‌ها به ما زده و جلوی اقتصاد توریسم در ایران را نیز‌ سد کرده است.

باید گفت‌ لو‌رفتن این عکس‌ها اتفاق خوبی بود. خیلی‌ها آرزو کردند که رفتار دانشگاه‌های معروف جهانی سرمشق مدیریت کاخ گلستان و مجموعه‌های مشابه قرار گرفته و عکس‌ها و اسناد تاریخی در دسترس علاقه‌مندان قرار گیرد. بعضی به دنبال عکس‌های آزادی‌خواهان دوره قاجار بودند که از گردن در غل و زنجیرشان کرده بودند‌ و‌... . تاریخ، ریشه‌هایمان را به ما نشان می‌دهد. برای همین‌ است که به هیجان می‌آوردمان‌ تا به آینده بیندیشیم.