|

کیف‌کشان، باشگاه مشت‌زنی و سایه‌سالاران

در انتخاباتی که گذشت و با معلوم‌شدن ریاست‌جمهوری آقای پزشکیان، نکاتی بروز کرد که هرکدام می‌توانست به تنهایی موضوع یک یادداشت باشد، اما سرعت رخدادها آن‌قدر زیاد است که تا جداگانه به هرکدام پرداخته شود، موضوعات جدیدی چهره می‌نماید و آن مطالبی که منتظر پرداختن هستند، در موج رویدادهای جدید گم می‌شوند. برای همین تعدادی از آنها را بدون اولویت‌بندی و فقط برحسب ضرورت، اینجا به شکلی فشرده و اشاره‌وار می‌آورم.

در انتخاباتی که گذشت و با معلوم‌شدن ریاست‌جمهوری آقای پزشکیان، نکاتی بروز کرد که هرکدام می‌توانست به تنهایی موضوع یک یادداشت باشد، اما سرعت رخدادها آن‌قدر زیاد است که تا جداگانه به هرکدام پرداخته شود، موضوعات جدیدی چهره می‌نماید و آن مطالبی که منتظر پرداختن هستند، در موج رویدادهای جدید گم می‌شوند. برای همین تعدادی از آنها را بدون اولویت‌بندی و فقط برحسب ضرورت، اینجا به شکلی فشرده و اشاره‌وار می‌آورم.

در ماجرای تشکیل کمیته‌هایی برای معرفی کابینه دولت چهاردهم، هر چیزی که جایش خالی است، به حمدالله، کیف‌کشان جایشان پر است و حضوری همیشه در صحنه دارند و گویی دلیلی هستند برای اثبات «قانون بقای ماده و انرژی» که نه نابود می‌شود و نه به‌ وجود می‌آید، بلکه از صورتی به صورت دیگر تبدیل می‌شود و ماجرای صنف کیف‌کشان هم همین است که با تغییر هر دولتی، آنان همچنان هستند، فقط کیف‌کشان اصولگرا و اصلاح‌طلب جایشان را عوض کرده‌اند تا قانون بقای ماده و انرژی سر جایش بماند. نمی‌دانم فیلم باشگاه مشت‌زنی را دیده‌اید یا نه؟ در این فیلم که بین واقعیت و رؤیا می‌گذرد، ‌عده‌ای کارشان مشت‌زنی است، اما کی به کی مشت می‌زند را بگذارید این‌طور معلوم کنم که در این سال‌ها یک مفهوم سیاسی دیگر هم در کشور ما ساخته شده که با مشت‌زنی شناخته می‌شود و یک‌جورهایی به دهان این و آن مشت زده می‌شود و عده‌ای کارشان کلا مشت‌زنی است. ولی بعضی هم بدون آنکه برچسب داشته باشند، مشغول همین کارند، بی‌آنکه کسی متوجه شود. ‌اما اینکه کی و چی به این مشت‌زنی معنا می‌دهد، جای بحث دارد. هفته پیش، جناب پزشکیان سرزده به مجلس رفت و همان‌طور بداهه پشت میکروفن سخنانی گفت که از بین آنها، یک مشت‌زنی‌اش را همه شنیدند و کلی بازنشر شد که آی بیایید که پزشکیان از باشگاه مشت‌زنی تقدیر کرده و کار بالا گرفت تا جایی که جنابش ناچار شد بیاید بگوید که منظورش از مشت‌زنی این نبوده و آن بوده. اما واقعیت این است که دیگر کار از کار گذشته و آب رفته به جوی باز‌نمی‌گردد. ولی چاره چیست؟ من بشخصه از اولین روز اعلام نامزدی ایشان، هرجا که توانستم از این گفتم که‌ حالا دیگر پزشکیان نه یک آدم معمولی و نه یک نماینده مجلس و نه حتی کاندیدای ریاست‌جمهوری، بلکه با اطمینان، ایشان رئیس‌جمهور است و باید از همین حالا تیم رسانه‌ای یک رئیس‌جمهور را داشته باشد. هرچه بود گذشت و ما را هم که به سرای ایشان راه نبود. بعد هم که ایشان انتخاب شد و باز بر این نکته چندین و چند بار تأکید کردم که گوش شنوایی نیافت و حتی برخی گفتند جناب پزشکیان همین که خودش باشد بهتر است. اما واقعیتی که این بزرگواران فراموش کرده‌اند، این است که پزشکیان دیگر خودش نیست و نمی‌تواند هم که باشد، بلکه نماینده و نشانه یک ملت است. بگذارید سه نمونه بیاورم. «توهم معجزه هزاره سوم» دقیقا خودش بود و با رفتار و زبان یک لمپن کار خود را پیش می‌برد و در نتیجه، آمد آنچه بر سر کشور آمد و احتمالا جنابش همین را می‌خواست. بعد شد جناب روحانی که باز خودش بود و این خودش، چنان دشمنی برانگیخت که فرصتی شد برای ترساندن مردم. بعد هم شد رئیس دولت سیزدهم که دیدیم که گفتارش چگونه نَقل و نُقل مجالس بود. حالا اینکه جناب پزشکیان بگوید منظورم این نبود و آن بود، چه فایده؟ مهم این است که عده‌ای در باشگاه مشت‌زنی منتظر همین نوع سخنان هستند تا دیگ را گرم کنند و آن که ضرر می‌کند، اول خود جناب پزشکیان و بعد مردم و کشور هستند؛ مردمی که بسیار مستعد ناامیدی‌اند. جناب پزشکیان باید بپذیرد که دیگر خودش نیست و نمی‌تواند و نباید هم که خودش باشد و این سخن که «نکته مثبت پزشکیان این است که خودش است»، اتفاقا الان می‌تواند نکته منفی او بشود و لازم است تا توجه کنند که بعد از این دیگر نباید بداهه و بدون آمادگی قبلی سخنی بگوید و اصلا نباید زیاد حرف بزند و گاهی اصلا نباید که حرف بزند. آنهایی هم که می‌گویند خوب است که پزشکیان خودش است، شاید ندانسته، پوست خربزه زیر پای او می‌گذارند.

واقعیت این است که بداهه‌‌بودن جناب پزشکیان همین می‌شود که بعد به‌ ناچار بگوید منظور من این نبود و آن بود و سوژه برای باشگاه مشت‌زنی درست کند. ایشان باید و باید و باید، قبل از تعیین ترکیب کابینه، یک تیم رسانه‌ای چابک، فعال و باانگیزه تشکیل بدهد. یک تیم رسانه‌ای که زیر پایش پوست خربزه نگذارد و با گفتن اینکه تو خودت باشی بهتر است، او را تشویق به بداهه‌گویی نکند. مسئله این است که مرجعیت رسانه‌ای از کشور بیرون رفته و آنهایی که آن بیرون مشغول تنظیم رسانه برای جهت‌دهی به افکار عمومی‌اند، کار خود را می‌کنند و باشگاه مشت‌زنی را به دلخواه خود نظم می‌دهند. و اما مورد سوم را کوتاه بگویم. مراقب سایه‌سالاران باشیم‌ که بعید نیست تلاش کنند یک‌طورهایی سایه‌شان را تا عمق راهبردی دولت جدید ادامه دهند. یادمان باشد آنان که شهوت قدرت دارند و 15 سال در طلب آن بوده‌اند، به این راحتی سایه‌شان را جمع نمی‌کنند، حتی اگر به گفته‌ای، فقط دو میلیون نفر باشند که البته دو میلیون نفر، کم هم نیست، به‌خصوص اگر پول هم داشته باشند. از ما گفتن بود.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها