|

طالبان سه‌ساله شد

رژه قدرت و سلطه خزنده

سه سال از رهاسازی افغانستان از سوی ایالات متحده و سلطه مجدد امارت اسلامی طالبان بر قدرت می‌گذرد. رژه قدرتمندانه طالبان با ابزار و‌ ادوات به‌ جا مانده از قوای آمریکایی در پایگاه هوایی بگرام، هیچ نشانی از ضعف یا موقت‌بودن امارت اسلامی نداشت. هرچند در سه سال گذشته هیچ حکومتی در جهان حاکمیت طالبان را به رسمیت نشناخته، اما به ادعای وزارت خارجه طالبان، ۳۹ کشور جهان تاکنون با آنها ارتباط برقرار کرده‌اند.

 سه سال از رهاسازی افغانستان از سوی ایالات متحده و سلطه مجدد امارت اسلامی طالبان بر قدرت می‌گذرد. رژه قدرتمندانه طالبان با ابزار و‌ ادوات به‌ جا مانده از قوای آمریکایی در پایگاه هوایی بگرام، هیچ نشانی از ضعف یا موقت‌بودن امارت اسلامی نداشت. هرچند در سه سال گذشته هیچ حکومتی در جهان حاکمیت طالبان را به رسمیت نشناخته، اما به ادعای وزارت خارجه طالبان، ۳۹ کشور جهان تاکنون با آنها ارتباط برقرار کرده‌اند.

بی‌شک وضعیت امنیت در دوره سه‌ساله حاکمیت طالبان به‌مراتب پایدارتر از دو‌ دهه حاکمیت جامعه جهانی بوده است، اما کماکان هیچ نشان و تمایلی از سوی طالبان برای سهم‌دهی در قدرت و تشکیل حکومت همه‌شمول دیده نمی‌شود. اقتصاد، در کنار امنیت به محور توجه طالبان تبدیل شده است، هرچند دستاوردی ملموس که بتواند چهره فقر گسترده را کم‌رنگ‌ کند، دیده نمی‌شود. طالبان برای تثبیت جایگاه خود‌ و‌ کسب مشروعیت جهانی راهبرد سیاسی و دیپلماسی خود را «اقتصاد‌محور» اعلام کرده. این راهبرد از یک طرف در سایه امنیت نسبی و با دیپلماسی اقتصادی کشورهای همسایه و‌ منطقه را دعوت به سرمایه‌گذاری و شروع به تعاملات اقتصادی کرده و از سوی دیگر عادی‌سازی روابط را با اهرم‌های خود به صورت خزنده در پیش گرفته است. شاید تاکنون چین بیشترین انگیزه و تمایل را برای توسعه تجارت، روابط اقتصادی و سرمایه‌گذاری در افغانستان از خود نشان داده است. ایران و برخی کشورهای همسایه و آسیای مرکزی نیز اقداماتی را در این زمینه آغاز کرده‌اند. اما کماکان اصلی‌ترین دغدغه و دل‌نگرانی کشورهای همسایه و‌ منطقه در ارتباط با طالبان مسئله امنیت مرزها و جلوگیری از مهاجرت گسترده پناهندگان و کنترل گروه‌های تروریستی در افغانستان است. به‌ رسمیت نشناختن سلطه طالبان، اصرار به حق همه قومیت‌ها در تشکیل حکومت همه‌شمول و توجه به مردم‌سالاری و حق آموزش زنان کماکان اصلی‌ترین اهرم‌های فشار بر گروه طالبان در ازای دل‌نگرانی‌های یادشده است. تأکید بر حقوق انسانی قومیت‌ها و آموزش زنان که از سوی جامعه جهانی، کشورهای اروپایی و آمریکا به جدیت مطرح و حمایت شده، حساسیت و عکس‌العمل منفی طالبان در سه سال گذشته را به همراه داشته، به نحوی که در عمل با هیچ نرمشی از سوی رهبری طالبان روبه‌رو نشده است. حتی کاهش شدید کمک‌های بشردوستانه بین‌المللی نیز نتوانسته به‌عنوان اهرم فشاری بر طالبان باعث تغییر رفتار و شیوه حکومت‌داری آنها شود و‌ تنها نتیجه آن افزایش فقر و گرسنگی و فشار مضاعف بر قشر فقیر جمعیت افغانستان شده است.

آثار و‌ شواهد عینی از تحولات کُند اما معنادار درون‌ و بیرون افغانستان گواهی بر این واقعیت است که نمی‌توان در کوتاه‌مدت و میان‌مدت امیدی جدی به بروز اختلافات درونی و‌ گسست رهبری طالبان داشت. تحولات سه سال گذشته و نتیجه نشست‌های متعدد بین‌المللی و‌ منطقه‌ای نیز تصویری امیدبخش و معنادار از نقش و‌ نقشه اپوزیسیون داخلی و خارجی بر آینده سیاسی افغانستان نشان نمی‌دهد. شاید گذر زمان و بازی کسب منافع و دفع مخاطرات از سوی کشورهای منطقه و‌ جهان در کشاکش افزایش کشمکش‌ها به نفع راهبرد «سیاست اقتصادمحور»، «عادی‌سازی و تحمیل خزنده» طالبان پیش برود.