|

باز هم در ضرورت تیم رسانه‌ای رئیس‌جمهور

انتشار فیلمی کوتاه از سخنان جناب قائم‌پناه، معاون اجرائی رئس‌جمهور پزشکیان در فضای مجازی که شرح گفت‌وگوی او با آقای مومنی (فرد معرفی‌شده به مجلس برای تصدی وزارت کشور) بود، انگیزه من برای نوشتن این یادداشت شد.

انتشار فیلمی کوتاه از سخنان جناب قائم‌پناه، معاون اجرائی رئس‌جمهور پزشکیان در فضای مجازی که شرح گفت‌وگوی او با آقای مومنی (فرد معرفی‌شده به مجلس برای تصدی وزارت کشور) بود، انگیزه من برای نوشتن این یادداشت شد. جناب قائم‌پناه در این فیلم کوتاه، از این می‌گوید که چگونه توانسته نظر جناب مومنی را با وجود اینکه مایل به قبول مسئولیت وزارت کشور نبوده، جلب کند. این فیلم از آنجا اهمیت دارد که بیشترین حمله به جناب پزشکیان، پس از معرفی کابینه پیشنهادی به مجلس، از بابت همین انتخاب جناب مومنی بوده و به‌خصوص که آقای مومنی یک فرد نظامی است و نوک تیز حمله به کابینه معرفی‌شده به همین برمی‌گشت که چرا جناب رئیس‌جمهور، برای یک پست سیاسی، فردی نظامی را معرفی کرده و به‌خصوص این حمله از طرف کسانی که مدعی حمایت از دکتر پزشکیان بودند، بیشتر جلب توجه می‌کرد. پس از انتشار این فیلم بود که معلوم شد اتفاقا جناب آقای مومنی، مهم‌ترین دلیلش برای نپذیرفتن این پست را به همین نظامی‌بودن خود برمی‌گرداند و صلاح نمی‌دید که یک نظامی وزیر کشور شود. بعد از انتشار این فیلم بود که به ناگهان تیغ حمله به رئیس‌جمهور کند شد و حتی به غلاف رفت و تازه بعد از آن بود که افراد سعی در شناختن این کاندیدای تصدی وزارت کردند و کم‌کم سخنانی مثبت درباره او، اینجا و آنجا منتشر شد و حتی معلوم شد که از قضا، جنابشان هر جا که بوده، موفق عمل کرده است. این رخداد مرا بر آن داشت که اصرار و پیگیری قبلی و چندماهه خود را جدی‌تر طرح کنم؛ اینکه نبود یک تیم رسانه‌ای «باانگیزه، چابک و مجرب»، تا همین‌جا بهترین فرصت را به تخریبچی‌ها برای پروژه «پشیمان‌سازی» داده و اگر جناب رئیس‌جمهور همچنان به این تعلل ادامه دهد، بعید نیست که دیگر نتواند جلوی موج «پشیمانیم» را بگیرد. بگذارید نقبی به گذشته، آن هم گذشته نه‌چندان دور بزنیم تا ببینیم که نداشتن یک تیم رسانه‌ای مناسب، چقدر می‌تواند به گفتمانی که جناب پزشکیان طراح آن هستند، صدمه بزند. 27 سال به عقب می‌روم و از دولت برآمده از انتخابات دوم خرداد شروع می‌کنم. وقتی جناب آقای خاتمی، پروژه اصلاحات را با پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری عملیاتی کرد، یکی از مهم‌ترین تکیه‌گاه‌ها برای پیشبرد اصلاحات را در گسترش رسانه‌ها می‌دید. به همین دلیل این وظیفه به مرحوم «احمد بورقانی» سپرده شد تا با فرصت‌سازی برای مطبوعات، ضمن بالابردن سطح آگاهی اجتماعی، سپر دفاعی مناسبی برای جریان اصلاحات در افکار عمومی بسازد و البته همین سپر را برای پیشبرد این قصد کافی می‌دید و الحق هم که مطبوعات تا حد مطلوبی در این کار موفق بودند و توانستند در مقابل هر 9 روز یک بحران، سپر محافظتی خوبی را تدارک ببینند. اما مشکلی از درون خود این سپر دفاعی شروع به رخ‌نمودن کرد که چاره‌ای برای آن اندیشیده نشد و آن هم بالابردن سطح انتظار جامعه بود، تا جایی که در «انتخابات شورای شهر دوم» آن شد که شد و از دل شورای شهر دوم «فاجعه توهم هزاره سوم بیرون آمد» که شاید با گذشت چندین و چند دهه نیز نتوان مثلا «سازمان فساد»ی را که حاصل آن بود ‌ از بین برد ‌ یا آن پروژه «عبور از خاتمی» که زاییده همین بالابردن انتظارات ساخته رسانه‌های اصلاح‌طلب و ندیدن فاجعه‌ای که در راه بود و آن توهین‌ها به خاتمی در آخرین حضورش در «دانشگاه تهران» که از سوی «جنبش دانشجویی» دید و عَلَم تحریم که برخی آزادشدگان از زندان در انتخابات 84 برداشتند و آن جماعت اصلاح‌طلب که نتوانستند به یک کاندیدای واحد برسند و آرای اصلاح‌طلبان را خرد کردند و اینکه حتی یکی از آن رسانه‌ها متوجه چنین امر خطیری نشدند و ریاست‌جمهوری هم «تیم رسانه‌ای کاربلد»ی در اختیار نداشت تا طی آن هشت سال با رصد و بررسی آنچه در عمل می‌گذشت، مشاوره درستی به رئیس‌جمهور بدهد. همین را می‌توان در دوره جناب حسن روحانی هم دید. این تصور جناب روحانی که بشخصه آن زبان و توان اقناعی را دارد که از پس تخریبچی‌ها برآید، به نوعی یادآور آن سخن معروف مرحوم هاشمی‌رفسنجانی است که وقتی در تشکیل کابینه به او معترض شدند که چرا توان سیاسی کابینه معرفی‌شده‌اش این‌قدر پایین است، جواب داده بود که «من خودم به اندازه تمام کابینه سیاسی هستم» و زمانی که ضربات سیاسی، یکی بعد از دیگری بر او وارد شد، یک‌تنه نتوانست مقاومت کند و دوران افولش شروع شد و ادامه یافت تا در مجلس ششم نفر سی‌ام شد و استعفا داد و در انتخابات 84 به فردی مانند «فاجعه توهم معجزه هزاره سوم» باخت و به همین شکل، دولت روحانی هم به واسطه نداشتن یک تیم رسانه‌ای مناسب و در غیبت رسانه‌های توانمند مستقل، حتی فاقد آن سپر دفاعی آقای خاتمی بود. به‌گونه‌ای که در نظرسنجی‌ها، همچنان پایین‌ترین محبوبیت را در بین رؤسای جمهور کشورمان دارد و حتی تورم 3/52 درصدی دولت سیزدهم نیز نتوانسته از او اعاده حیثیت کند. و حالا با دولت جناب پزشکیان روبه‌روییم که من هیچ، بسیاری از نزدیکان و بسیار بزرگ‌تر از من هم به او گفته‌اند هرچه زودتر لازم است تا یک تیم رسانه‌ای که به گفتمان رئیس‌جمهور جدید معتقد باشد، تشکیل شود. تیمی که خود من بشخصه و بر اساس تجارب رسانه‌ای‌ام بارها اشاره کرده‌ام باید «باانگیزه، چابک و مجرب» باشد؛ اما نمی‌دانم، واقعا نمی‌دانم، مشکل جناب پزشکیان با چنین تیمی چیست و چرا به تجربه افراد پیش از خود در همین جایگاه ریاست‌جمهوری توجهی ندارد؟