|

راز بوسه بر توسکا در محوطه دانشگاه تهران

روز 26 شهریور 1403 دکتر حسین آخانی، استاد بین‌المللی گیاه‌شناسی دانشگاه تهران، در فیلمی وایرال‌شده بر درخت توسکای جنگل کوچک جنب سردر اصلی دانشگاه تهران بوسه می‌زد و با خوشحالی اعلام می‌کرد که در ممانعت از احداث بناهایی که بدون مجوز و برخلاف قانون داشتند در این محوطه سبز ورودی دانشگاه ساخته می‌شدند، پیروز شده‌ایم.

روز 26 شهریور 1403 دکتر حسین آخانی، استاد بین‌المللی گیاه‌شناسی دانشگاه تهران، در فیلمی وایرال‌شده بر درخت توسکای جنگل کوچک جنب سردر اصلی دانشگاه تهران بوسه می‌زد و با خوشحالی اعلام می‌کرد که در ممانعت از احداث بناهایی که بدون مجوز و برخلاف قانون داشتند در این محوطه سبز ورودی دانشگاه ساخته می‌شدند، پیروز شده‌ایم. او می‌گفت این یک پیروزی کوچک نیست. هر سه بنا که احداث‌شان با اسکلت آهنی تا نازک‌کاری پیش رفته و رو به اتمام بود، همین امروز از طرف مأموران، تخریب و پاک‌سازی شده‌اند. او در فیلم درختان توسکا، نمونه‌های اصیل و بومی جنگل هیرکانی را نشان می‌داد که در فیلم‌های روز قبلش لای دیوارهای ساختمان‌ها گیر کرده اما اکنون آزاد شده بودند و آرزو می‌کرد ریشه‌های آسیب‌دیده‌شان را بشود سریعا درمان کرد. خوشحال بود و از کسانی که برای رسانیدن صدایش به مقامات کمک کرده بودند، اسم می‌برد. اطهره نژادی همکار دکتر فرزانه صادق، وزیر راه و شهرسازی، پیروز حناچی همکارش در دانشگاه و شهردار سابق تهران، و دیگرانی که دخالت‌شان در جلوگیری از این ساخت‌وساز عجیب همه دست در دست هم مؤثر افتاد تا بالاخره معجزه اتفاق بیفتد و ساختمان‌های تمام‌نشده، فورا خراب و جمع‌آوری شوند. من اضافه می‌کنم که عزیزان سازمان میراث فرهنگی آقایان دکتر علی دارابی معاون میراث، دکتر جانفشان مدیرکل اداره میراث تهران، و معاون ایشان آقای دکتر سعادتی که پنجشنبه بعدازظهر به اتفاق دوستان یگان حفاظت میراث خود را به دانشگاه تهران رساندند و دستور توقف کار را دادند.البته کوشش برای توقف احداث این سه بنا از قبل آغاز شده بود. در تاریخ هفتم شهریور آقایان دکتر حامد مظاهریان رئیس دانشکده‌های هنرهای زیبا، شاهین حیدری دبیر شورای‌عالی معماری و فنی دانشگاه تهران و دو نفر از رؤسای دانشکده‌های معماری و شهرسازی نامه‌ای به آقای دکتر جابر سلطانی، مدیر‌کل طرح‌های عمرانی و پشتیبانی دانشگاه تهران، نوشته بودند که در آن با اشاره به احداث بناهای مرتبط با نماز‌جمعه در محوطه مرکزی دانشگاه محجوبانه خواستار توقف و خودداری از هرگونه اقدام ساختمانی قبل از اخذ مجوزهای رسمی و قانونی شده و با احترام و ملاحظه یادآور شده بودند: «همان‌طور که مستحضرید بنای دانشگاه (تهران) در زمره آثار ثبت‌شده ملی است و مطابق قانون احداث یا گسترش یا تغییر در اعیان و عرصه آن مستلزم بررسی و اخذ مجوز رسمی وزارت میراث فرهنگی... است. مزید استحضار، دانشگاه تهران در فهرست موقت ثبت میراث جهانی نیز قرار دارد». و چنین ادامه داده بودند که «ایجاد سه بنا به مساحت هر‌یک 160 متر مربع، آن‌هم در مکانی حساس، نیازمند دخالت‌های کارشناسی حوزه فنی دانشگاه است و مسئولیت باید از سوی مقامات دانشگاه صادر و تفویض شود» و الی آخر... . واضح است که چنین نامه‌ای بدون هیچ انعکاس بیرونی، بعد از بیش از سه هفته بی‌پاسخ می‌ماند. و اگر تلاش‌های روزهای اخیر صورت نمی‌گرفت و آن اتاق‌های بزرگ ساخته و بهره‌برداری می‌شدند، آن‌گاه گله از رئیس دانشگاه به‌حق می‌بود که چرا ساکت مانده است.داستان این است که تا وقتی همه مردم یک شهر یا یک مملکت به اهمیت برخی فضاهای شهری و مکان‌های مهم نمادین و متشخص پی نبرده باشند، باید منتظر این غافلگیری‌ها باشیم که چند نفر بدون علم و آگاهی هر روز در گوشه‌ای آتش به اختیار تصمیم بگیرند و بلایی بر سر شهر بیاورند. یک روز محله تاریخی عودلاجان را سرتا‌پا زرد و آبی و بنفش رنگ بزنند و ...در اینجا باید یادآوری کنم قصه پرسوز و گداز دیگری را درباره پروژه توسعه دانشگاه تهران که برخلاف این سه اتاقک بزرگ اما ناچیز، تخریب سه بلوک بزرگ شهری اطراف دانشگاه را نشانه رفته بود و به همت جمعی دیگر توانست به‌موقع متوقف شود. انگار‌ دستی پنهانی سر بزنگاه به یاری و حفاظت از این کالبد ارزشمند 90ساله می‌آید تا نسل‌های آینده ببینند و بدانند که این کشور با تمدن باستانی، پیشرفت خود در «دوران مدرن» قرن گذشته را مدیون چه فضای معماری باشکوهی بوده است. پروژه گسترش احداث ساختمان‌های بلند متعددی را تحت عنوان فضاهای علم و فناوری و خدماتی برای اطراف محوطه دانشگاه تهران (از شرق تا خیابان وصال، از غرب تا کارگر شمالی، و از شمال تا بلوار کشاورز) تدارک دیده و توانسته بود طی حدود 20 سال در سکوت کامل رسانه‌ای، مثل خوره تمام بافت‌های اطراف محوطه دانشگاه را بجود و بی‌رحمانه منتظر نگه دارد تا بالاخره با اعتراض دانشجویان، اهالی، اعضای شورای پنجم، فعالان مدنی و مهم‌تر از همه دکتر فرزانه صادق (که امروز به خاطر همین شجاعت‌ها و دلسوزی‌هایش به مقام وزارت راه و شهرسازی رسیده است) ختم به خیر و جلویش گرفته شود.

راز بوسه گیاه‌شناس ما بر توسکا همین آموزه بود.