|

گذر از «تسلیم‌شدگی»

1. فریاد و فغان آقای رئیس‌جمهور در جمع صادرکنندگان نمونه به هوا رفت و از تعهداتی گفت که «مجلس بر گردن دولت‌ها گذاشته که با واقعیت‌ها همخوانی ندارد‌... از طرفی می‌گوییم به کسانی که ازدواج کرده‌اند فلان‌قدر وام دهید، اینها را هم بیمه کنید... پول کجاست؟

1. فریاد و فغان آقای رئیس‌جمهور در جمع صادرکنندگان نمونه به هوا رفت و از تعهداتی گفت که «مجلس بر گردن دولت‌ها گذاشته که با واقعیت‌ها همخوانی ندارد‌... از طرفی می‌گوییم به کسانی که ازدواج کرده‌اند فلان‌قدر وام دهید، اینها را هم بیمه کنید... پول کجاست؟ دولتی بدهکار درست کرده‌اند و بعد می‌گویند مشکل را حل کنید» ( تسنیم، 29/7‌). این فریاد و فغان آقای پزشکیان به نظر پیش‌درآمد‌ صدای «چوب ادب بودجه» است که سیاست‌مداران را چه اصولگرا، چه اصلاح‌طلب و چه اعتدالی‌ مورد نوازش قرار می‌دهد؛ چراکه نمی‌توان ذهنی و خیالی منابع را افزایش داد. بودجه‌ای که امسال به گفته وزیر اقتصاد 850 هزار میلیارد تومان کسری دارد و سال آتی در صورت تداوم مسیر فعلی، این رقم قطعا بزرگ‌تر هم خواهد شد. بودجه‌ای که کسری‌های آن در شرایط موجود، جز از طریق استقراض از بانک مرکزی که تورم شدیدی را در پی خواهد داشت یا انتشار اوراق قرضه که آن نیز موکول‌کردن قرض دولت به آینده است‌ یا صندوق توسعه ملی که همچون گوشت قربانی است و چیزی دیگر به استخوان آن نمانده (تنها 15 میلیارد دلار از 160 میلیارد ورودی آن) یا از طریق اصلاح قیمت سوخت که هزینه سنگین اجتماعی دارد، جبران نمی‌شود‌. البته راه دیگری هم وجود دارد و آن، کاهش هزینه‌های دولت است و ترجیح جلب رضایت شهروندان بر حمایت ذی‌نفعان خاص که... .

2. به نظر می‌رسد این بار واقعا در برهه حساس کنونی قرار داریم (به نقل از عباس امانت) و وضعیت‌مان واقعا ناخوشایند است، نه همچون دیگر برهه‌های حساس کنونی که با قدری از این ستون به آن ستون‌ کردن، لنگ‌لنگان و افتان‌و‌خیزان به راه خود ادامه می‌دادیم.

چنان‌که از بُعد سرزمینی و امنیتی، وزیر خارجه کشورمان از چالش‌های خطرناک منطقه‌ای می‌گوید و اینکه «منطقه در وضعیت هشدار به سر می‌برد» ‌(‌22/7‌) و از منظر داخلی در حوزه‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و با گذشت دقیقا دو ماه از کسب رأی دولت از مجلس، گره‌ها همچنان به‌ جای خود باقی است و «اینکه باید بپذیریم بخشی از مردم کشور‌ از کارنامه ما راضی نیستند» (ظریف، 28/7). اینکه رئیس دولت از کمبود منابع و فشار تقاضا و از ناترازی‌ها می‌گوید که وضعیت جنگی در کشور ایجاد کرده (وضع ما به تبع ناترازی‌ها خوب نیست، ما در حال جنگ هستیم و روز به روز هم وضعیت بدتر می‌شود. مسعود پزشکیان، 29/7‌) و از مصوبات مجلس و... ابراز نارضایتی می‌کند، اصلا کفایت نمی‌کند و به‌هیچ‌وجه قابل قبول نیست. مردم منتظر راه‌حل هستند و بس.

3. مسعود نیلی، اقتصاددان برجسته و دردمند کشورمان، به‌تازگی در نشستی ‌‌در روزنامه دنیای اقتصاد، به همان دغدغه آقای پزشکیان یعنی بحران ناترازی‌ها پرداخته و ضمن تبیین موضوع و اینکه در شرایط فعلی مقام سیاست‌گذار کدام ناترازی‌های اقتصادی را در اولویت اصلاحات قرار دهد؟ و این اصلاحات در چه مقیاسی انجام شود‌؟ و... نکات دقیقی را عنوان و پیشنهادی را ارائه کرده است. 

وی ضمن اشاره به انواع ناترازی‌های انرژی، بانکی، تجارت خارجی، ارز، صندوق بازنشستگی، منابع آب و محیط زیست و تمایل سیاست‌مداران به «اصلاح بازار انرژی» ‌به سبب درآمدی که بلافاصله به دست می‌آید و قابلیت توزیع دارد ولی به دلایلی سیاستی شکست‌خورده است (اصلاح کوچک‌مقیاس اساسا تأثیر چندانی روی ناترازی نمی‌گذارد و برای اصلاح بزرگ‌مقیاس آمادگی و ظرفیت لازم در جامعه وجود ندارد)، چنین نتیجه می‌گیرد که «اگر فارغ از روابط خارجی و پشتوانه اجتماعی، سراغ اصلاحات اقتصادی برویم، ناترازی‌ها بزرگ‌تر می‌شود و باید سراغ اصلاحات جامع اقتصادی رفت که هم روابط خارجی و هم مسائل اجتماعی و هم اصلاحات اقتصادی را در‌بر می‌گیرد».  مشکل اما آنجاست که به گفته او، یک تحلیل جامع از مسائل و مشکلات کشور در نظام حکمرانی وجود ندارد و فاصله تحلیل‌ها بسیار است و «هیچ کشوری در دنیا با این حد از تفاوت تحلیل در میان مقامات نمی‌تواند اداره شود». 

نهایت آنکه به عقیده وی، ضروری و حیاتی است که «یک گزارش رسمی تهیه شود که در مراجع اصلی تصمیم‌گیری به بحث گذاشته شده و دیده شود؛ چراکه‌ اگر بپذیریم در شرایط اضطراری هستیم، باید سیاست‌های اضطراری داشته باشیم و ثانیا مشخص کنیم تا چه زمانی در این وضعیت می‌مانیم که بتوانیم خروجی از این وضعیت را ترسیم کنیم؛ چراکه‌ مسلم است مسیری که اکنون می‌رویم، به منزلگاه بسیار خطرناکی ختم می‌شود» و جای تعجب است که «چرا دولت از روزی که تشکیل شده، هنوز چنین گزارشی تهیه نکرده است» (در وضعیت اضطراری چه باید کرد، دنیای اقتصاد، 28/7‌).

4. چند دهه تلاش کم‌ثمر و عدم تحقق اهداف، برنامه‌ها، منشورها، چشم‌اندازها و سیاست‌های خرد و کلان و وعده‌و‌وعیدها تا فقدان توان مولد «دولت» به‌عنوان مهم‌ترین نهادهای انتخابی در تعیین و اجرای راهبردها و سیاست‌ها، نوعی «خستگی» را بر فضای جامعه ایران (دولت/ملت) حاکم کرده است. در این بی‌حسی و کرختی، مهم‌ترین هشدارها و به‌کارگرفتن ترسناک‌ترین کلمات و اصطلاحات (ابرچالش ناترازی‌ها، ورشکستگی آبی و محیط‌زیستی، فلاکت اجتماعی و...) نیز دیگر کمتر حساسیتی را  بر‌می‌انگیزد. آقای رئیس‌جمهور و جریان حکمرانی اگر به‌واقع خواهان خروج کشور از این دایره هستند، جز یک راه وجود ندارد و آن، شنیدن صداها و گردهم‌آوردن اندک کارشناسان عالم، مجرب و ایران‌دوستی است که هنوز ناامید نشده‌اند و از دردها می‌گویند و راه‌حل‌ها، تغییر مسیرها و...؛ صداهایی که امید است این بار پیش از آنکه دیر شود، شنیده شوند (صدایی که شنیده نشد. عباس عبدی‌/ محسن گودرزی‌) تا 86 میلیونی ایرانی که وکالت‌شان را بر عهده داریم، از «خستگی» و به تعبیری‌ «اکنون‌زدگی‌»‌ (‌تعبیر مجید تهرانیان) به «آینده»ای بهتر گذر کنند. از همین امروز شروع کنیم؛ از نشست سران «بریکس» و ترازکردن ناترازی سیاست خارجی‌مان بین شرق و غرب که اساس بسیاری از مشکلات و درماندگی‌هاست.