|

قانون عفاف و حجاب از زاویه‌ای دیگر

یکی از وظایف و مسئولیت‌های مهم مقامات عالی‌رتبه و مدیران ارشد کشور پیشگیری، کنترل و حل بحران‌هاست. در مرحله پیشگیری که مهم‌‌تر از دو بخش دیگر است، انجام پژوهش‌های علمی و شناخت مشکلات انباشته‌شده که احتمال تبدیل آنها به بحران‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی وجود دارد، از ضروری‌ترین اقداماتی است که باید مراکز ذی‌ربط و مؤسسات تحقیقاتی مانند مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست‌جمهوری، مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی و... به آن همت گمارند،

یکی از وظایف و مسئولیت‌های مهم مقامات عالی‌رتبه و مدیران ارشد کشور پیشگیری، کنترل و حل بحران‌هاست. در مرحله پیشگیری که مهم‌‌تر از دو بخش دیگر است، انجام پژوهش‌های علمی و شناخت مشکلات انباشته‌شده که احتمال تبدیل آنها به بحران‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی وجود دارد، از ضروری‌ترین اقداماتی است که باید مراکز ذی‌ربط و مؤسسات تحقیقاتی مانند مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست‌جمهوری، مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی و... به آن همت گمارند، در مرحله کنترل نیز آموزش مجریان و کارشناسان مسئولی که در مواجهه میدانی با وقوع بحران هستند، نیز واجد اهمیت فراوان است و در مرحله حل بحران مدیریت علمی و تجارب موجود از محیط‌های پیرامون در داخل و خارج از کشور به مدیران کمک می‌کنند تا با بهترین تصمیم و کمترین هزینه و در کوتاه‌ترین زمان ممکن بحران را مهار و از تشدید و تکثیر آن جلوگیری کنند. تجربه بحران‌های اجتماعی و سیاسی در سال‌های ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ و روش‌های کنترل و مقابله با آنها بسیار پندآموز است. در استان‌هایی که مدیران عاقل، مجرب و مشاوران آگاه و دلسوز وجود داشتند، تا اندازه‌ای بحران‌ها کنترل و مدیریت شد و در مناطقی که مدیران کم‌تجربه و ناکارآمد حضور داشتند، خسارت‌های جانی و مالی فراوانی به وجود آورد و مانند زخم‌های کهنه در کالبد جامعه باقی ماند. در آخرین تجربه از این دست و به‌عنوان بارزترین مثال در حادثه و بحران غم‌انگیز جان‌باختن خانم مهسا امینی در سال ۱۴۰۱، مهار و مدیریت به گونه‌ای پیش رفت که موضوع در کوتاه‌ترین مدت به یک بحران فراگیر اجتماعی تبدیل شد و زیان‌های جانی و حیثیتی بزرگی را به مردم کشور وارد کرد.

اینک در این روزهایی که مردم شریف و نجیب ایران با مشکلات پیچیده اقتصادی و کشور در منطقه پربحران خاورمیانه با شرایط دشواری مواجه هستند، یک بار دیگر موضوع قانون عفاف و حجاب جبهه جدیدی را در عرصه مشکلات و بحران‌های کشور گشوده و امنیت روانی جامعه را تحت تأثیر قرار داده است. در چنین شرایط سختی فارغ از اینکه موضوع حجاب امری است اعتقادی یا اخلاقی و عرفی که بین فقها و صاحب‌نظران و اندیشمندان و علمای دینی در مصداق و ضرورت ترویج یا مبارزه با آن اختلاف نظر جدی هست و اینکه قانون مذکور خوب است یا بد؟ مفید است یا غیرمؤثر؟ با قانون اساسی انطباق و ارتباط دارد یا ندارد؟ عملی و اجرائی است یا خیر؟ قابلیت تبدیل‌شدن به یک بحران و تنش اجتماعی را دارد یا نه؟ پرسش اساسی این است که آیا فروع دین و بسیاری از احکام و مناسک موجود در رساله‌های عملیه مانند نماز، روزه، خمس، زکات، حج، جهاد و... ظرفیت و ضرورت تبدیل‌شدن به قانون را دارد؟ احکامی از این دست که در رابطه بین خدا و انسان تعریف می‌شود و هر فرد مسلمان معتقد در قبال انجام آن صرفا باید پاسخ‌گوی خداوند باشد و نه هیچ مقام دیگری، چرا باید به قانون تبدیل شود؟ به باور این‌جانب اساسا ورود مجلس و دولت قبل و ارائه طرح و لایحه درباره تبدیل موضوع حجاب و عفاف به حوزه قانون‌گذاری امری اشتباه بوده است.

همان‌گونه که نباید برای انجام فریضه نماز که قرآن کریم آن را مؤثرترین بازدارنده گناه می‌داند، قانون وضع کرد، برای اموری مانند حجاب و عفاف هم که یک امر فرهنگی است، بر همین سبیل ورود و وضع قانون عقلانی نیست؛ بنابراین روش طرح موضوع و شیوه مواجهه با آن بیش از اصل موضوع واجد اهمیت است؛ زیرا:

1. آنچه نگارنده به خاطر دارد، از نیمه دوم دهه 60 تاکنون چندین نوبت موضوع عفاف و حجاب در سطح ملی با گستره تبلیغاتی فراوان و با صرف هزینه‌های هنگفت مطرح شده و هر بار روش‌های گوناگونی که البته عمدتا با چاشنی تندروی همراه بوده، آزموده و مردود شده است. بدون‌تردید محصول روش‌های تند که در گذشته و امروز می‌خواهد اعمال شود، تحقق‌بخشیدن به دو یا چندقطبی‌کردن جامعه، گسترش دامنه سخت‌گیری به دشمنی و سوق‌دادن آن به مبارزه پنهان و آشکار اجتماعی است که نه‌تنها کوچک‌ترین دستاورد مثبتی برای طراحان و مجریان حجاب در بر نداشته و نخواهد داشت، بلکه بذر نفرت را در نهاد پاک مردان و زنانی می‌کارد که در عمق ضمیرشان به آموزه‌های دینی (به‌عنوان پایدارترین عنصر در فرهنگ ملی) و ملک و ملت و وطن عشق می‌ورزند و میوه تلخ این نهال برآمده از تندروی، ‌ازهم‌گسستگی وحدت ملی و دین‌گریزی مفرط خواهد بود که مستعد ایجاد تنش اجتماعی است، زیرا این روش مواجهه با موضوع حجاب بیش از هر امر دیگری انسان و کرامت انسانی را به‌عنوان برترین آفریده خلقت، هدف قرار داده است.

2. اما از جنبه‌های دیگر نیز این پرسش‌ها مطرح است که طراحان و مجریان، چند آثار فاخر فرهنگی و هنری را در این زمینه عرضه کرده‌اند. چقدر با زنان و مردان مخاطب در کشور به گفت و شنود نشسته‌اند. چه میزان به شنیدن افکار و باورها و دغدغه‌های آنان گوش فرا‌داده‌اند. چه زمینه‌ای برای بحث آزاد در این زمینه را فراهم کرده‌اند. کدام چهره‌های عالم و عامل و موجهی از سوی حاکمیت با مردم در این باب سخن گفته و سخن مردم را شنیده است. کدام باران رحمتی آورده و بذر محبتی کاشته‌اند که اینک در انتظار ثمره شیرین آن هستند، چقدر آموزش‌های تربیتی اجتماعی و خردمندانه را در مراکز علمی و فرهنگی و آموزشی به کار گرفته‌اند که امروز پاسخ آن را در زمینه قانون مطالبه می‌کنند.

3. اما بر فرض محال از طریق این قانون با محدودسازی کارکنان دولت (که البته آثار نامطلوب روحی و روانی آن در ارائه خدمت به مردم مؤثر خواهد بود)، ممنوعیت ارائه خدمات به این دسته از مردم،‌ بستن مراکز کسب‌وکار و.‌.. موفق شدید؟ چه فتحی کردید،‌ کدام قلب را به سوی خود جذب خواهید کرد؟

به یاد داشته باشیم که در آخرین آزمون ملی بین مردم و نظام در انتخابات ریاست‌جمهوری تیرماه نزدیک به نیمی از واجدان شرایط در پای صندوق رأی حاضر نشدند تا نارضایتی خود را از چنین سیاست‌ها و برنامه‌ها و قوانینی اعلام کنند. بدون‌‌تردید اجرای قوانینی از این دست موج جدید نارضایتی و دور‌کردن را در پی خواهد داشت.

از سوی دیگر پیامدهای گسترش چنین روش‌هایی که برای حذف یک منکر به کار گرفته می‌شود، متأسفانه چند منکر جدید مانند ریا و نفاق و... را به ارمغان می‌آورد. اینک با تأکید بر این گزاره که «دفع خطر احتمالی عقلا واجب است» پیشنهاد می‌شود اگر برای رئیس‌جمهور امکان به رفراندوم گذاشتن این قانون فراهم نیست، حداقل با انجام یک نظرسنجی گسترده و معتبر دیدگاه مردم درباره اجرای قانون یادشده را جویا شود و سرانجام به قول مشاور معنوی ملت ایران، حافظ بزرگ:

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد/ نهال دشمنی برکن که رنج بی‌شمار آرد