لزوم بازآفرینی شمیران
از قدیمالایام یک تهران بود و یک شمیران تکیهزده بر بلندای البرز. شمیران با آبادیهای بیمانندش جای زندگی شادمانه بود و ییلاق تهرانیهای بیشماری که سه ماه تابستان به شمیران میآمدند تا فصل گرم را در این باغشهر سرسبز در چیذر و نیاوران و جماران و دربند و دهها آبادی کوچک کنار رودخانهها و جویبارها و قناتها و چشمهها بگذرانند و از هوای کوهستانی لذت ببرند.
از قدیمالایام یک تهران بود و یک شمیران تکیهزده بر بلندای البرز. شمیران با آبادیهای بیمانندش جای زندگی شادمانه بود و ییلاق تهرانیهای بیشماری که سه ماه تابستان به شمیران میآمدند تا فصل گرم را در این باغشهر سرسبز در چیذر و نیاوران و جماران و دربند و دهها آبادی کوچک کنار رودخانهها و جویبارها و قناتها و چشمهها بگذرانند و از هوای کوهستانی لذت ببرند. تا همین نیمقرن پیش هنوز جمعیت شمیران کم بود و باغهای خصوصی در کنار کاخهای دوران قاجار و پهلوی و در سرتاسر کوهپایه البرز سر جایشان بودند... با چنارهای سربهفلک کشیده و درختان میوه و حوض و تخت و ایوان و شیروانی. در همه طرحهایی هم که در گذشته به سفارش دولت برای شهر تهران تهیه شد، قرار بود شمیران با تراکم کم، باغهایش حفظ شوند و این درههای زیبا مکانی برای گردش و تفریح باقی بمانند. بعدها هم شهرداری همچنان به وظایف قانونی و اخلاقی خود در موضوع حفظ بافت کوچهباغی شمیران و رسیدگی به نهرها و جویهای محلات و فضاهای سبز عمومی و کوچهها و خیابانها عمل میکرد و راضی نمیشد درختان کهن را فدای ساختوسازهای انبوه برجهای مسکونی -آنهم درست روی حرایم گسل زلزله- کند. اما امروز متأسفانه از آن روش شهر«داری» -شما بخوانید نگهداری، تیمارداری، پرستاری شهر- بسیار فاصله گرفتهایم. جلوی قناتها را گرفتهاند تا برج و ساختمان حجیم بسازند. آنها که با شهرداری دستی دارند، جلوی جویهای محلی و حرکت آبهای سطحی و زیرسطحی را گرفتهاند تا زمین عمومی متعلق به جویبار را به زمینهای خصوصی خودشان اضافه کنند و بسازند. درختان چنار کهنسال خشکشده بر اثر سهلانگاری را هم بهراحتی قطع میکنند تا اثری از این سیل غارت و بیداد بر جای نماند! از زمانی که به شهرداری گفته شد رأسا بودجه خود را تأمین کند، همه جا بتن حاکم شد.
فروش جواز ساختمان در هرجا و با روشهای معمول در کمیسیونهای ماده 5 و ماده 100 -جایی که هم طرحهای شهری دور زده میشوند و هم با پرداخت جریمه هر خلافی ممکن میشود- رواج یافت. امروز محلات مجاور کوه البرز پر هستند از آب فاضلاب هرز و وحشی راه گمکرده. پر از فاضلابی که از خانههای محلات بالادست به پاییندست نشت میکند و از کف اتاقهای مردم قلقل بیرون میزند.
وقتی برای طرح این مشکل محلهمان در دربند به شهرداری مراجعه کردم و گله کردم که چرا شهرداری اینچنین از زیر بار مسئولیتهایش شانه خالی میکند، دوستان مسائل متعددی را طرح کردند: از اجرانشدن مدیریت یکپارچه شهرداری تهران، تا تعداد بسیار زیاد کارمندان شهرداری (180 هزار درحالیکه 24 الی 30 هزار نفر قاعدتا کفایت میکند!) که باعث میشود شهرداری برای کسب درآمد به هر دری بزند تا بتواند حقوق جاری کارمندان بیشمارش را بپردازد. گفتند که شهرداری از نظر ساختار فنی بسیار تنزل کرده است و ناچار است کژ دار و مریز رفتار کند. گفتند که آقای قالیباف وقتی ناحیهمحوری و محلهمحوری را مطرح کرد، میخواست به کمک مردم محلات، شورایاریها و شهرداریهای نواحی به همین نوع مشکلات محلی رسیدگی بشود، اما متأسفانه آن ساختار در شمیران شکل نگرفت و فقط به تشریفات نواحی افزوده شد. گفتند که سریع برای بازدید مشکلات آبهای سرگردان محله ما خواهند آمد و نیامدند... .
داستان اینجاست که سرگردانیها در شمیران به مسئله آبها ختم نمیشود. شمیران به کانون سرگردانیها تبدیل شده است: ترافیک سرگردان و ماشینهایی که به هر ورود ممنوع و کوچهپسکوچهای میزنند تا راهی به سمت مقصدشان پیدا کنند. از ساکنان پولدار جدید با ماشینهای شاسیبلند در خیابانهای سوپردولوکس بوکان و کوهستان، تا اهالی قدیمی محلات امامزاده قاسم و گلابدره و دربند، تا آنها که در مجاورت همین محلات در آلونکهای غیرقانونی و بهاصطلاح غیررسمیشان در محله آبک زندگی میکنند و همه از هم میترسند، هیچکدام از این وضعیت سرگردانی راضی نیستند. کامیونها نخالههایشان را درست در کنار همین خانههای لوکس کنار دره خالی میکنند و شهرداری پارکهای کوچک محلی را به دلیل وجود معتادان رها کرده است و به جایش در میدان سربند دارد دروازه تمدن میسازد. دروازه عجیبی که همه حیراناند به چه دردی میخورد.
داستان این است که شمیران هنوز شیکترین و گرانترین منطقه تهران است و با وجود تمام این بیسامانیها و سرگردانیها هنوز جای تفریح و گردش هم هست. گردشگران اگر به دلیل ترافیک سنگین از همهجای تهران با ماشین نیایند، از جنوب شهر با مترو به تجریش و کافههای دربند میآیند. ساعتها در ترافیک صبوری به خرج میدهند تا به قلیان و بلالشان برسند.
اما چاره چیست؟ با این روندی که داریم پیش میرویم، ممکن است دیگر درخت سایهافکنی در شمیران باقی نماند. اما برای آبهای سرگردان و میلیونها مردم ساکن و ترافیک و... باید دولت و شهرداری راهحلهایی بیندیشند. خوشبختانه در دولت جدید شرکت بازآفرینی شهری ایران با سابقه نسبتا خوبی که در گذشتههای دورتر داشته است، میتواند مشکلات محلات شمال تهران را نیز در فهرستهایش مورد توجه قرار دهد. برعکس صحبتهایی که برخی مسئولان و متخصصان برای رهاکردن پایتخت و سلب مسئولیت از خود برای رسیدگی به مسائل شهری پیچیده آن میکنند، بازآفرینی و باززندهسازی محلات قدیمی شمیران میتواند آن فخر سبز و دلگشا را به این محلات باز آورد. شمیران بیشتر از برجهای جدید 20 طبقه، نیازمند حفظ و بهبود بخشیدن به ثروتهای موجود خودش است. جمعیتی که اینجا در هم میجوشد، از محلات فقیرنشین غیررسمی تا محلات قدیمی ارزشمند با بافت ارگانیک، نیازمند کمک شرکت بازآفرینی است تا فخر بر باد رفته خود را از نو بجوید.