جایگزین مذاکره با آمریکا چیست؟
اینک که در مقابل تهدیدهای فزاینده و گزافهگوییهای رئیسجمهور آمریکا، جمهوری اسلامی ایران بنای مذاکره با آمریکا را ندارد، باید ببینیم چه راهکار و روش جایگزینی برای مذاکره مطرح میشود. در این زمینه باید موارد و واقعیتهای انکارناپذیری را مورد توجه قرار داد.
اینک که در مقابل تهدیدهای فزاینده و گزافهگوییهای رئیسجمهور آمریکا، جمهوری اسلامی ایران بنای مذاکره با آمریکا را ندارد، باید ببینیم چه راهکار و روش جایگزینی برای مذاکره مطرح میشود. در این زمینه باید موارد و واقعیتهای انکارناپذیری را مورد توجه قرار داد.
1- روش عمومی دولتهای مستقر در آمریکا برای حفظ موقعیت برتر و استمرار نقش ابرقدرتی و دستیابی به اهداف خود پیوسته با تهدید و ارعاب ملتها و کشورها همراه بوده است. استفاده مستقیم و غیرمستقیم از مداخله نظامی، اعمال تحریمهای اقتصادی، فشارهای سیاسی و سوءاستفاده از ابزارهای قانونی در مجامع بینالمللی مانند شورای امنیت سازمان ملل، آژانس انرژی اتمی و... از نمونه اقداماتی است که آمریکا طی سالهای طولانی و در نقاط مختلف جهان به آنها متوسل شده است و امروزه نیز باوجود حرکت جهان به سوی چندقطبیشدن و ایجاد اتحادیهها و قطبهای جدید سیاسی و اقتصادی، آمریکا همچنان از نفوذ و قدرت برتری در جهان برخوردار است.
2- اظهارات و اقدامات ترامپ تازگی ندارد. او در دوره اول ریاستجمهوری خود نیز همین اقدامات را اعلام و برخی از آنها را اجرا کرد. بنابراین از قبل قابل پیشبینی بود که او برای تحقق خواستههای نامشروع خود از طریق اعمال قدرت و فشار سیاسی و اقتصادی علیه ایران اقدام خواهد کرد.
3- رژیم نامشروع اسرائیل یک نهاد غربی ساخته و مورد حمایت آمریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی بوده و به عنوان اهرم فشار در خاورمیانه و سرگرمسازی کشورهای منطقه در حالت جنگهای فرسایشی مورد استفاده غرب قرار میگیرد. اسرائیل مهمترین مانع برپایی و استقرار صلح در خاورمیانه و اصلیترین مخالف حل اختلاف ایران با آمریکا از طریق گفتوگو و دیپلماسی است.
4- کشورهایی مانند روسیه و چین نیز در چارچوب منافع و حفظ جایگاه بینالمللی خود هیچگاه حاضر نیستند منافعشان را با ایران پیوند زده و بهندرت و به غیر از موارد استثنائی حتی راضی به استفاده از حق وتوی خود در شورای امنیت به نفع ایران نیستند و این را به تجربه در چندین قطعنامه سازمان ملل نشان دادهاند.
5- جریان اقلیت تندروی درون کشور نیز که از بانیان ارجاع پرونده هستهای ایران به سازمان ملل و صدور قطعنامههای شورای امنیت و ایجاد تحریمهای گسترده علیه ایران بودهاند، پیوسته با روش مذاکره و بهرهگیری از دیپلماسی در سیاست خارجی مخالفت ورزیده تا از منافع پنهان و آشکار و جایگاه سیاسی خود نگهبانی کنند.
6- تجارب جهانی به ویژه بعد از جنگ جهانی دوم برای مقابله با گردنکشیهای آمریکا در کشورهای مختلف نیز به عنوان واقعیتهای انکارناپذیر در دسترس است. در یادداشتهای یکم و پانزدهم بهمنماه برخی از روشهایی که قرین توفیق بوده است مانند تدابیر اتخاذشده از سوی ژاپن، ویتنام، چین و کرهشمالی را یادآوری کردم که میتواند به عنوان الگوی موفق مورد استفاده قرار گیرد. بدون تردید همانگونه که در بیانیه وزارت امور خارجه هم تأکیده شده، بهترین و کمهزینهترین و خردمندانهترین روش برای حل اختلافات بین دولتها روش دیپلماسی، گفتوگو و مذاکره است و این یک تجربه جهانی است. علاوه بر واقعیتهای اشارهشده، کشور با چندین چالش و بحران مهم در شرایط فعلی و ماههای آینده مواجه است.
الف) همگام با نزدیکشدن به پایان دوره پیشبینیشده در برجام، امکان بازگشت مکانیزم ماشه و ارسال مجدد پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل و اعمال دوباره تحریمهای مرتبط با آن به صورت جدی مطرح و محتمل است.
ب) ناترازیهای انرژی از جمله کمبود شدید و محسوس برق و گاز و فرآوردههای نفتی که تهدیدی جدی برای نیروگاهها، کارخانههای بزرگ و واحدهای تولیدی و توقف و تعطیلی آنها و بیکارشدن کارگران است.
ج) ناترازی مالی به ویژه کمبود منابع ارزی کشور به دلیل احتمال کاهش صادرات نفت و فرآوردههای نفتی و پتروشیمی ناشی از تحریمهای جدید آمریکا و شورای امنیت که موجب کسری شدید بودجه دولت برای تأمین مایحتاج مردم و افزایش نرخ تورم و موج جدید و شدید گرانیها خواهد شد. این موارد تابلوهایی است که تصویر نگرانکنندهای از ایران در سال آینده نشان میدهد.
حال در چنین شرایطی باید چه کرد:
الف) دولت باید بهصراحت راهحل برونرفت از مشکلات یادشده را با مردم در میان بگذارد. با توجه به درهمتنیدگی قدرت بین قوای سهگانه و دستگاههای حاکمیتی، قطعا دولت نمیتواند بهتنهایی نسبت به حل مشکلات اقدام مؤثری انجام دهد. بنابراین اکنون که تصمیم نظام بر عدم مذاکره است، باید روش جایگزین و طرح و روش و برنامهای که میتواند ایران را از تنگناهای پیشگفته خارج کند، اعلام کنند.
ب) رئیسجمهور و دولت به اندازه سهم و نقش و اختیارات و قدرت خود باید نسبت به ارائه طرحها و پیشنهادهای راهگشا با بهرهگیری از تجارب بینالمللی و ملی و استفاده از دیدگاههای دلسوزان و خیرخواهان خبره و باتجربه کشور با جدیت اقدام کند. آنچه امروز متأسفانه از دستگاه سیاست خارجی و دولت مشاهده میشود (با وجود همه تنگناها و محدودیتهای قابل درک) این است که دولت مجری سیاستها و برنامههای رقیب انتخاباتی خود شده است. سیاستهایی که در گذشته ایران را با چالشهای ویرانگر مواجه ساخته و آثار شوم آن همچنان گریبانگیر کشور است. با تأسف فراوان برخی از بلندگوهای تبلیغاتی و رسانهای مانند صداوسیما نیز مبلغ همان سیاست هستند. دولت باید با دیپلماسی فعال و گسترده و فراگیر ضمن ایفای تعهدات خود به مردم، تلاش حداکثری برای برونرفت کشور از انزوای سیاسی طراحیشده از سوی دولت آمریکا را خنثی کند.
ج) در سیاستگذاری مفهومی است با عنوان «Agenda Setting» که میگوید هرگاه شما برای حل یک مشکل دستورالعمل و پیشنهاد نداشته باشید، دیگران برای شما دستورالعمل تهیه میکنند. سیاست خارجی ایران باید در مقابل تهدیدات قابل پیشبینی آمریکا پیشدستی کرده و طرح و برنامه خود را برای حل اختلافات زودتر از حضور نخستوزیر جنایتکار اسرائیل در آمریکا ارائه میکرد.
سیاست خارجی و دیپلماسی ایستای دولت وفاق (نمونه آن اظهارات ناامیدکننده آقای پزشکیان در بوشهر درخصوص حمله به تأسیسات هستهای ایران را میتوان نشانه بارز انفعال در سیاست خارجی دانست) در داخل و خارج موجب شد تا دیگران پیشنهادهای خود را مطرح کنند و دولت را در مقابل عمل انجامشده قرار دهند، لذا فعالشدن جدی و بهرهگیری از تمام ظرفیتهای ملی و بینالمللی ایرانیان ساکن وطن و خارج از آن و کشورهای دوست و حتی منتقدین و مخالفین سیاستهای منطقهای ایران باید فرصت فشار مضاعف بر کشور را کاهش دهد. کشورهای اروپایی و همسایگان هم از دیگر ظرفیتهایی است که میتواند در یک دیپلماسی فعال به مدد دولت بیاید.