ذخیره اطلاعات کاربران در سرورهای چین و پاسخ هایی در راستای پروپاگاندای حزب کمونیست
دیپ سیک؛ ابزاری در خدمت پکن
یک شرکت فناوری که تا چندی پیش نسبتا گمنام بود، بهتازگی یک مدل منبعباز هوش مصنوعی با نام دیپ سیک; (DeepSeek) معرفی کرده که با سرعت چشمگیری در کیفیت و عملکرد از رقبای بزرگ آمریکایی پیشی گرفته است.
این اقدام تحولی جدی در دنیای فناوری رقم زده و رقابت بین چین و آمریکا را با شوکی بیسابقه مواجه کرده است.
این رویداد بسیاری را غافلگیر کرده و به نقطهای تبدیل شده که برخی آن را «لحظه اسپوتنیکِ» آمریکا مینامند؛ نقطهای که پذیرش ظهور یک رقیب جدی از سوی چین را برجسته میکند. (اصطلاح لحظه اسپوتنیک به حوادثی اشاره دارد که همچون هشداری مهم، نشاندهنده عقب افتادن یک کشور از رقبای خود است و اقدامات فوری را لازم میداند.
این مفهوم از پرتاب نخستین ماهواره مصنوعی جهان، اسپوتنیک ۱، توسط اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۵۷ الهام گرفته شده است. این اتفاق که موجی از شگفتی در جهان ایجاد کرد، آمریکا را واداشت تا با سرمایهگذاری جدی در علم، فناوری و آموزش، موقعیت خود را در رقابت فضایی تقویت کند.)
اما برای اینکه اسیر جو ناشی از فضای حاکم بر این رویداد نشویم، ضروری است تا با دقت بیشتری به تحلیل و بررسی اتفاقی که رخ داده بپردازیم. باید جزئیات آن را موشکافانه مورد واکاوی قرار داده و تلاش کنیم تا معنای عمیقتر و پیامدهای محتمل آن را بهدرستی درک کنیم.
اپلیکیشن چینی دیپسیک که اخیراً با ایجاد تأثیرات قابل توجه اقتصادی، موجب افت بیسابقه یک تریلیون دلاری در بازار مالی ایالات متحده شد، اکنون به دلیل شیوه مدیریت دادههای کاربران آمریکایی خود زیر ذرهبین قرار گرفته است.
نرمافزار هوش مصنوعی "دیپ سیک"، اطلاعات و دادههای مربوط به کاربران ایالات متحده را در سرورهایی داخل چین ذخیره میکند؛ مسألهای که نگرانیهای جدی و مشابهی با آنچه قبلاً درباره تیکتاک مطرح شده بود، به وجود آورده و موجب افزایش بحثها پیرامون مخاطرات نرمافزارهای چینی در سطح جهان شده است.
بر اساس اطلاعات ارائهشده در گزارش نیویورک پست، چتبات دیپسیک علاوه بر نگرانیهای امنیتی، به موارد سانسور و جانبداری از رژیم کمونیستی چین نیز متهم شده است. این موارد شامل خودداری این ابزار از ارائه پاسخ به موضوعات حساس سیاسی نظیر پرسشهای مربوط به رهبر چین، شی جینپینگ، قتلعام میدان تیانآنمن در سال ۱۹۸۹، موضوع استقلال تایوان به عنوان یک کشور مستقل، و همچنین اتهامات مرتبط با نقض حقوق بشر علیه اقلیت اویغور در سینکیانگ میشود. وقتی چنین سوالاتی از دیپ سیک می شود مانند بولتن حزب کمونیستی چین پاسخ شما را می دهد.
این رفتار باعث افزایش شک و شبههها درباره میزان آزادی اطلاعات، صحت داده ها و بیطرفی چنین ابزارهای هوش مصنوعی شده است و نگرانیها را در خصوص تأثیر بالقوه آنها بر جریان اطلاعات در سطوح جهانی تشدید کرده است.
در برخی مواقع، چتبات دیپسیک با استفاده از هوش مصنوعی کار خود را برای پاسخدهی آغاز میکند، اما در میانه راه متوقف شده و اعلام مینماید که پرسشهای مطرحشده فراتر از قابلیتها و حوزه فعلی عملکرد آن هستند. این واکنش غیرمنتظره موجب شده تا برخی کاربران نسبت به تواناییهای آن ابراز تردید کنند.
ابزاری در خدمت پکن
این ابزار هوش مصنوعی جدید، روز سهشنبه در میان اپلیکیشنهای ارائهشده در فروشگاههای اپل و گوگل جایگاه برتری به خود اختصاص داد. طبق آمار موجود، دیپسیک تاکنون حدود دو میلیون مرتبه توسط کاربران دانلود شده است
که نشاندهنده استقبال گستردهای از سوی مخاطبان است. با این حال، همین محبوبیت نگرانیهایی را نیز به دنبال داشته است.
گزارش نیویورکپست، که شامل نظرات چندین کارشناس است، به نقاط ضعف این فناوری اشاره میکند. در حالی که چتباتهای مشهوری مانند چتجیپیتی نیز به جمعآوری دادههای کاربران مشغولاند، مسئلهای که دیپسیک را از رقبای خود متمایز میکند، استفاده آن از سرورهایی است که در خاک چین قرار دارند. این سرورها توسط لیانگ ونفنگ، یک سرمایهگذار و ریاضیدان فعال در حوزه صندوقهای پوشش ریسک، راهاندازی شدهاند. همین موضوع نه تنها یک تفاوت عمده بلکه یک تهدید جدی برای حریم خصوصی کاربران آمریکایی به شمار میرود.
آنجلا ژانگ، یکی از اساتید حقوق در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی که تخصص او بر قوانین فناوری و سازوکارهای مرتبط با چین متمرکز است، اظهار داشت: عمق تفاوت اینجا در این است که دیپسیک کاملاً تحت کنترل و مدیریت یک شرکت چینی بوده و مرکز عملیاتی آن نیز در خاک چین قرار دارد. او تأکید کرد که این مسئله به یک چالش زیربنایی تبدیل شده است زیرا کاربران باید این سوال را مطرح کنند که آیا دادههایی مانند آدرسهای آیپی، الگوها یا شیوههای تایپ، احتمالا بستری برای تهدید امنیت ملی ایجاد میکنند یا خیر.
براساس شرایط استفاده ارائهشده توسط دیپسیک، تمامی دادههای کاربران، از قبیل اطلاعات دستگاههای مورداستفاده، نوع سیستم عامل، آدرس آیپی، زبان سیستم و حتی خصوصیات مربوط به نحوه تایپ کردن افراد، بر روی سرورهایی ذخیره میشوند که موقعیت فیزیکی آنها در جمهوری خلق چین است. این ویژگی نگرانیها را تشدید میکند زیرا قوانین امنیت سایبری چین حکم میکند که تمامی شرکتهای داخلی باید در صورت درخواست دولت، اطلاعات ذخیرهشده را در اختیار مقامات قرار دهند.
از سوی دیگر، نگرانیهایی درباره خطرات امنیتی به حدی جدی شده است که حتی نیروی دریایی ایالات متحده نیز وارد عمل شد. طبق گزارش سیانبیسی، ارتباط دیپسیک با پکن باعث شد نیروی دریایی به تمامی اعضای خود هشدار دهد و آنها را از استفاده از این چتبات منع کند. این دستور مطابق با سیاستهای اداره اطلاعات نیروی دریایی ایالات متحده درباره بهرهبرداری از هوش مصنوعی صادر شده است.
یک سخنگوی نیروی دریایی تأیید کرد که این دستورالعمل طی ایمیلی رسمی به اعضا ارسال شده و هدف اصلی آن تضمین امنیت اطلاعات سازمان بوده است. اقداماتی نظیر این نشان میدهد که چالشهای مربوط به امنیت دادهها و حریم خصوصی تنها محدود به دغدغههای عمومی نیستند و حتی نهادهای نظامی نیز نسبت به تهدیدات بالقوه نگران هستند.
رویکرد دیپ سیک
امروز بخش بزرگی از مردم در سراسر جهان با ظهور و گسترش مدلهای پیشرفته هوش مصنوعی و شرکتهای برجستهای که این فناوریها را ارائه میدهند، آشنا شدهاند. نمونههایی نظیر چتجیپیتی، محصول شرکت اوپنایآی، که به عنوان یک ابزار چندمنظوره شناخته میشود، کوپایلوت شرکت مایکروسافت که در دنیای برنامهنویسی کمک شایانی میکند، یا جمینای شرکت گوگل که قصد دارد به رقابت جدی در این حوزه بپردازد، از جمله شناختهشدهترین نمونهها هستند. حتی اگر خودتان مستقیماً از این ابزارها استفاده نکرده باشید، ممکن است به طور غیرمستقیم از خدمات یا محصولات سایر شرکتهایی بهره برده باشید که مدلهای بنیادین هوش مصنوعی آنها را به کار میگیرند. توسعه و تکامل چنین مدلهایی بدون شک نیازمند بهکارگیری حجم عظیمی از تلاش فکری و دانش تخصصی در کنار مصرف بسیار زیاد منابع محاسباتی و انرژی رایانشی بوده است.
این مدلهای محاسباتی در اصل چیزی جز سیستمهای آماری بسیار پیشرفته نیستند. آنها بهواقع از هوش واقعی
بهرهمند نیستند، بلکه یک مدل آماری پیچیده هستند که بهصورت پیوسته حروف یا کلمات را برمیگزینند تا پاسخ مناسب پرسشهای شما را ایجاد کنند.
برای روشنتر شدن این موضوع، به یک مثال ساده توجه کنید. اگر جملهای مانند «سگم مریض شده و میخواهم او را برای درمان به مطب … ببرم» را بشنوید، احتمالاً با توجه به محتوا، میتوانید جای خالی را پر کنید. این مدلها نیز دقیقاً به همین صورت عمل میکنند. با پردازش حجم عظیمی از متون و استفاده از ساختارهای آماری لایهبهلایه، پیشبینی میکنند که مناسبترین واژه برای جای خالی «دامپزشک» خواهد بود.
مدلهای آماری پیشرفته در حوزه هوش مصنوعی نهتنها کاربردهای گستردهای دارند، بلکه برای توسعه و بهرهبرداری به منابع عظیمی احتیاج پیدا میکنند. این منابع شامل نیازهای پرمصرف رایانشی و الکتریکی است که بهطرزی چشمگیر و حتی نگرانکننده افزایش یافته است. به حدی که دولت ایالات متحده پیشبینی کرده است تا سال ۲۰۳۰، یعنی ظرف کمتر از پنج سال آینده، چیزی در حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد از کل مصرف برق این کشور به مراکز داده و زیرساختهای مرتبط با مدلهای هوش مصنوعی اختصاص یابد.
بهعنوان نمونهای برجسته، اوپنایآی، شرکت توسعهدهنده چتجیپیتی، تنها برای ساخت این مدل زبان قدرتمند بیش از ۱۰۰ میلیون دلار سرمایهگذاری کرده است. این رقم نمایانگر روند پرهزینه و پیچیدهای است که برای دستیابی به چنین فناوریهای پیشرفتهای ضروری به نظر میرسد.
از سوی دیگر، دستاورد چشمگیر شرکت دیپسیک در چین در این زمینه بسیار جلب توجه کرده است. این شرکت موفق
شده مدلی توسعه دهد که از لحاظ عملکرد حتی از چتجیپیتی برتر ارزیابی میشود اما هزینه توسعه آن بهمراتب
کمتر بوده است. بر اساس گزارشهای منتشرشده توسط دیپسیک، هزینهای که برای طراحی و پیادهسازی این مدل
صرف شده، تنها بین ۵ تا ۶ میلیون دلار بوده است؛ رقمی که در مقایسه با بودجه ۱۰۰ میلیون دلاری چتجیپیتی،
بسیار اقتصادیتر به نظر میرسد.
نکته مهم این است که تمرکز بر بهبود کارایی و کاهش هزینهها صرفاً به دیپسیک یا سایر شرکتهای چینی محدود
نمیشود، بلکه این موضوع یکی از اولویتهای اصلی کل صنعت جهانی هوش مصنوعی محسوب میشود. با این
وجود، وقتی دقیقتر به مسیر و روشهای کاری دیپسیک مینگریم و تلاش میکنیم منشأ موفقیت آن را شناسایی
کنیم، اهمیت این داستان دوچندان میشود و پرسشهای بیشتری در مورد پتانسیلها و راهکارهای مورد استفاده این
شرکت مطرح میشود.
رویکرد دیپسیک از نظر فنی ایدهای جدید محسوب نمیشود؛ آنچه این رویکرد را متمایز میکند، ادغام دقیق و هدفمند تکنیکهای مختلفی است که پیشتر توسط شرکتها و پژوهشگران دیگر برای بهبود کارایی مورد استفاده قرار گرفتهاند، اما هرگز به این شکل یکپارچه در قالب یک مدل واحد پیادهسازی نشدهاند. هر یک از این تکنیکها بهتنهایی اثربخش بوده و قابلیت بهینهسازی عملکرد را داشتهاند، اما دیپسیک موفق شده است تا تمامی این ابزارهای پایهای و شناختهشده را در یک ساختار کلی به هم پیوند دهد.
از میان این تکنیکها، روشهایی مثل کوانتیزاسیون برجسته هستند. در این تکنیک، اعداد با دقت و طول زیاد مانند ۳۲ رقم اعشار به اعدادی با دقت کمتر، مثلاً ۴ تا ۸ رقم اعشار، کاهش مییابند تا پردازش سادهتر و سریعتر انجام شود.
تکنیک دیگر، معروف به ترکیب متخصصان، کاربرد جالبتوجهی دارد. این روش را میتوان مانند قفسههای مجزا در یک کتابخانه یا چرخدندههای ویژه در یک ماشین تصور کرد. وقتی کاربر از مدل هوش مصنوعی سؤالی مطرح میکند، بهجای آنکه کل مدل برای پردازش وارد عمل شود، سؤالات خاص به یک بخش یا متخصص مشخص ارسال میشوند. این منجر به ایجاد چند مدل کوچکتر برای پاسخدهی دقیقتر به پرسشهای خاص میشود که در صورت نیاز باز هم میتوانند در قالب مدل جامعتر همکاری کنند.
تمامی این تکنیکهای پایهای و سایر روشهایی که دیپسیک به کار گرفته است، پیشتر به شکل جداگانه برای افزایش کارایی در مدلسازی استفاده شده بودند، اما خلاقیت دیپسیک در جمعآوری و تلفیق این تکنیکها در قالب یک سیستم یکپارچه است که تاکنون نمونه مشابهی نداشته است.
داستان شرکت دیپسیک بهگونهای جنبهای رازآلود و پرسشبرانگیز به خود گرفته که شایسته توجه ویژه است. این ماجرا با ایجاد یک کمپین روابط عمومی دقیق و هدفمند آغاز شد که از همان ابتدا ظن مخاطبان را برانگیخت. در نخستین اظهارنظرها، دیپسیک مدعی شد که مدل پایه خود را با تکیه بر منابع محدود توسعه داده است و به ادعای خود، از دسترسی به 50 هزار پردازنده پیشرفته در سطح جهان بهره برده. نکته جالبتر آنکه شرکت تنها مبلغ 5 میلیون دلار را بهعنوان هزینه پروژه اعلام کرده، اما آمارها نشان میدهند که با وجود دستیابی به حداقل 2 میلیارد دلار منابع، هزینه کلی این دستاورد با احتساب جنبههای جانبی حدود 4 میلیارد دلار برآورد میشود.
درسهایی از دیپ سیک
ماجرا زمانی پیچیدهتر شد که این شرکت ادعا کرد فناوری مذکور صرفاً بخشی از فعالیتهای جانبی آن است. حال، وقتی به موقعیت ویژه و محدودیتهای دسترسی به فناوریهای پیشرفته در چین نگاه میکنیم، چنین ادعایی به واقعی بودن نزدیک نیست. در کشوری که به دلیل محدودیتهای صادراتی، واردات قطعات پردازشی پیشرفته به شدت کنترل میشود، غیرممکن بهنظر میرسد که یک استارتآپ ناشناخته بتواند بدون تأثیرگذاری و حمایت گسترده از غولهایی همچون علیبابا، تنسنت یا بایدو پیشی بگیرد. این موضوع نشانگر آن است که این پروژه چیزی فراتر از کار جانبی; است و احتمالاً ارتباط پیچیدهای با یکی از بزرگترین صندوقهای سرمایهگذاری چینی با حدود 200 کارمند دارد.
عمق نفوذ و تأثیر این صندوق نشان میدهد که منابع پشتیبان آن از توان بالایی برخوردارند، هرچند هنوز منشأ اصلی آنها کاملاً مشخص نشده است.
بررسی این پدیده میتواند آموزههای مهمی برای صنعت فناوری اطلاعات و هوش مصنوعی در سطح جهانی ارائه دهد.
اولین درس این است که هرچند ترکیب فناوریها و روشهای گوناگون توسط دیپسیک موفقیتی چشمگیر بهنظر میرسد، اما هیچ نوآوری بنیادی در زمینه تکنولوژی رخ نداده است. این قضیه بیشتر بر هنر ترکیب تکنیکهای موجود توسط شرکت تأکید دارد تا توسعه مفاهیم و تکنولوژیهای جدید.
نکته دوم این است که عصر حاضر شاهد تحولاتی پرشتاب در حوزه هوش مصنوعی است؛ صنعتی که در آن نوآوری دیروز ممکن است تنها در فاصلهای کوتاه بیاعتبار و تاریخ گذشته شود. نگرانیهای رهبر چین، شی جین پینگ، در مورد عقب ماندن از رقبای آمریکایی در حوزه هوش مصنوعی طی سال گذشته کاملاً مشهود بوده است. با وجود این، تسلط چین در استفاده از هوش مصنوعی همراه با بخشهای مرتبط، به دلیل حمایت شفاف نهادهای امنیتی حزب کمونیست، تهدیدی بلندمدت برای رقبای جهانی تلقی میشود.
مسئله سوم، اقدام دولت ترامپ در قبال شرکتهایی نظیر تیکتاک و دیپسیک است. فرمان اجرایی صادرشده برای یافتن خریدار برای تیکتاک نشاندهنده رویکرد سختگیرانه نسبت به شرکتهای چینی فناوری است. دیپسیک نیز با توجه به گزارشهایی مبنی بر ارسال دادهها به چین و فعالیتهایی چون ثبت کیلاگرها (کیبورد لاگینگ)، توجه ویژهای را به خود جلب کرده است. رویکرد این قبیل شرکتها در جمعآوری انبوه دادهها، نگرانیهای جدی ایالات متحده را دوچندان کرده است.
چهارمین نکته حائز اهمیت آن است که علیرغم تمامی اطلاعات منتشرشده در مورد دیپسیک، بسیاری از آمریکاییها این ماجرا را نوعی لحظه اسپوتنیک برای کشورشان تعبیر میکنند. معنای ضمنی این نگرش آن است که ایالات متحده اکنون متوجه ظهور رقیبی توانمند در بدنه دولت تمامیتخواه حزب کمونیست چین شده است. انتظار میرود که دولت ترامپ نه تنها از سیاست تهاجمی علیه چین بهره گیرد، بلکه با اتخاذ تدابیری خاص، بستر رقابت را برای برجستهترین و خلاقترین شرکتهای آمریکایی فراهم آورد تا نقش پیشرو خود را در توسعه فناوریهای نوین تحت هدایت ایالات متحده حفظ کنند.