|

گفت‌وگو با مجید توکلی کارگردان فیلم «عزیز»

در سال‌های اخیر مسیر بسیاری از فیلم‌سازان تغییر کرد

بسیاری از فیلم‌سازانی که در سینمای ایران علاقه‌مند به ساخت فیلم‌های جدی یا اجتماعی هستند، در سال‌های گذشته شرایط مساعدی را تجربه نکرده‌اند. بسیاری از آنها فضای پلتفرم‌ها را مناسب‌تر از سینما دیدند و ترجیح دادند موضوعات قابل بحث خود را در قالب سریال عرضه کنند که اتفاقا بسیاری از این ساخته‌ها به سریال‌های پرمخاطبی تبدیل شدند.

در سال‌های اخیر 
مسیر بسیاری از فیلم‌سازان تغییر کرد

 بسیاری از فیلم‌سازانی که در سینمای ایران علاقه‌مند به ساخت فیلم‌های جدی یا اجتماعی هستند، در سال‌های گذشته شرایط مساعدی را تجربه نکرده‌اند. بسیاری از آنها فضای پلتفرم‌ها را مناسب‌تر از سینما دیدند و ترجیح دادند موضوعات قابل بحث خود را در قالب سریال عرضه کنند که اتفاقا بسیاری از این ساخته‌ها به سریال‌های پرمخاطبی تبدیل شدند. برخی کنار کشیدند و شرایط را مناسب کارکردن ندیدند و برخی دیگر به ساخت گونه‌های دیگری تن دادند. در این میان به تعداد فیلم‌های اجتماعی در صف اکران مانده نیز اضافه می‌شود و فیلم «عزیز» یکی از آنهاست. «عزیز» قصه آشنایی دارد. شاید همین موضوع در ابتدا مخاطب را درگیر می‌کند. قصه‌ای که بسیاری از ما آن را از نزدیک لمس کرده‌ایم یا در جریان هم‌زیستی با بیماران آلزایمری هستیم. این‌بار «عزیز» با قصه‌ای متفاوت از دریچه دیگری به این موضوع نگاه کرده است. مجید توکلی پس از ساخت فیلم‌های پرمخاطبی همچون «متولد 65» و «عروسی مردم»، سراغ یک موضوع اجتماعی دیگر رفته است که به بهانه اکران این فیلم با توکلی هم‌کلام شدیم که در ادامه شما را به خواندن این گفت‌وگو  دعوت می‌کنیم.

 فیلم «عزیز» مسیری طولانی و سخت‌ را تا اکران طی کرد و شاید فیلم‌هایی از این دست در نمایش پرتعداد کمدی‌ها تنفسی است برای علاقه‌مندان سینمای جدی‌تر یا به‌اصطلاح فیلم‌های اجتماعی. کمی از چرایی ساخت فیلم «عزیز» صحبت کنیم؟ پرداختن به این موضوع از کجا و چطور آغاز شد؟

همان‌طور که اشاره کردید مسیر ساخت فیلم اجتماعی در این چهار، پنج سال اخیر یکی از سخت‌ترین کارها در سینماست. به دلیل ریل‌گذاری غلط و تغییر مسیر سینما توسط مدیران فرهنگی، چرخه سینمای اجتماعی تقریبا کم‌رمق و بی‌رونق شده است. در این سال‌ها تنها سینمای کمدی جان گرفته و در مقابل، ساخت فیلم اجتماعی هم با مشکل روبه‌رو شده است. در اصل، ماجرا به عرضه و تقاضا برمی‌گردد. وقتی مسیر فیلم‌ساز از همان ابتدا یعنی در حین مجوز ساخت گرفتن و شرایط اکران تغییر می‌کند، فیلم‌ساز هم از علاقه اصلی‌اش دور می‌شود و ناگزیر در مسیری قرار می‌گیرد که از آن طریق به چرخه اکران برسد. برای مثال در همین سه، چهار سال اخیر تعدادی از فیلم‌سازان خوب اجتماعی ما تقاضای پروانه ساخت دادند و فیلم‌نامه‌های آنها رد شده است. در این شرایط بسیاری از آنها یا بی‌کار شده‌اند یا مجبور شده‌اند مسیر دیگری در فیلم‌سازی طی کنند.

برخی هم به ‌دلیل رونق سینمای کمدی، این‌ گونه سینمایی را برای ادامه مسیر انتخاب کرده‌اند. حتی به‌طور خیلی جدی در دولت قبل این پیشنهاد از سمت مدیران وقت هم مطرح می‌شد که «فیلم‌نامه کمدی بنویسید و فیلم کمدی بسازید و مجوز بگیرید. چرا خودتان را به دردسر می‌اندازید؟». دقیقا همین جمله‌‎ها در حین گرفتن پروانه ساخت برای فیلم‌نامه «عزیز» گفته شد و وقتی فیلم‌نامه «عزیز» توسط هر هفت بزرگوار شورای پروانه ساخت رد شد، خیلی راحت دوستان پیشنهاد دادند یک فیلم‌نامه کمدی بنویس و کار کن! به همین راحتی مسیر فیلم‌ساز تغییر می‌کند. فیلم‌سازانی مثل محسن امیریوسفی، کیانوش عیاری و... خاستگاهشان سینمای اجتماعی است و مشخص است که مجبور به تغییر مسیر شده‌اند. به نظر من دولت وقت و مدیران سازمان سینمایی و ارشاد به‌راحتی مسیر فیلم‌سازان را تغییر دادند و همه‌چیز را به سمت سینمای کمدی هدایت کردند و بعد شروع کردند بالیدن به سینمای کمدی و فروش بالای آنها. استدلال آنها هم این بود که بعد از کرونا باید سیاست‌گذاری متفاوتی در پیش گرفت. درصورتی‌که به‌هیچ‌وجه چنین چیزی نیست.

 با اینکه در اکران پرتعداد کمدی‌ها، برای نمایش فیلم‌های اجتماعی مجال کمتری وجود دارد، اما مخاطب نشان داده از فیلم‌هایی با مضامینی غیر از کمدی هم استقبال خوبی می‌کند.

بله. ذائقه مردم کاملا مشخص است که هم فیلم کمدی می‌خواهند، هم فیلم اجتماعی، عاشقانه، جنایی و... . اصلا ژانر در سینمای ایران در سه، چهار سال گذشته گم شده است. استقبال مردم از سریال‌های پلتفرم و حتی تلویزیون نشان می‌دهد مردم به‌شدت علاقه‌مند به سینمای اجتماعی هستند. پرببینده‌ترین سریال‌ها در همه این سال‌هایی که پلتفرم جان گرفته، سریال‌هایی با مضامین اجتماعی است و کمدی جایگاه دوم و سوم را به خود اختصاص داده است. مدیران فرهنگی در این سال‌ها از این حرف زدند که مردم حالشان خوب نیست و مدام توپ را به زمین مردم انداختند و همین موضوع باعث شد سینمای اجتماعی رونق نگیرد.

 برگردیم به فیلم «عزیز». چرا سراغ چنین موضوعی رفتید؟ قصه بیمارانی که به آلزایمر دچار هستند و روایت بخشی از مصائب آنها در قالب قصه‌ای که مخاطب را درگیر کند. نگارش این قصه چطور اتفاق افتاد؟

علاقه‌مند بودم بعد از فیلم «عروسی مردم» یک فیلم اجتماعی خانوادگی و ملودرام کار کنم، چراکه احساس می‌کنم اساسا جای ملودرام در سینمای ایران خالی است. قصه «عزیز» برگرفته از یک داستان واقعی است. وقتی دوستی برای من آن را تعریف کرد، به‌شدت استقبال و خواهش کردم بتوانم از این قصه استفاده کنم. خانم جمیله درالشفایی به گروه اضافه شد و ما درباره فیلم‌نامه با هم صحبت‌های مفصلی داشتیم. در این حین، خط اصلی و مسیر قصه مشخص شد. از آنجایی که هیچ‌کس مایل به سرمایه‌گذاری روی فیلم‌هایی که سویه‌های اجتماعی دارد نیست، تصمیم گرفتم با هزینه شخصی ساخت فیلم را جلو ببرم. وقتی نگارش فیلم‌نامه تمام شد، با یک قصه جذاب و پرکشش روبه‌رو بودم.

 یکی از نقاط قوت فیلم، ترکیب بازیگرانش، خصوصا «عزیز» قصه شماست. از انتخاب بازیگران صحبت کنیم.

برای من مهم بود سراغ بازیگران اهل گیلان بروم. وقتی فهمیدم آزاده صمدی، زاده لاهیجان و استان گیلان است، گزینه اصلی من شد. با هم صحبت کردیم و در نهایت آزاده صمدی پذیرفت در این فیلم ما را همراهی کند. بعد روزبه حصاری و به ترتیب بازیگرانی که در استان گیلان به ما اضافه شدند که به نظر من درجه‌یک و درخشان هستند. من مسیر را برای ساخت فیلم تنها شروع کردم و در ادامه مثل همه با مشکلات مالی مواجه شدم. از آقای سید‌علی احمدی تهیه‌کننده باسابقه تلویزیون که از رفقای ما هستند خواهش کردم به تیم ما اضافه شوند و لطف کردند و پذیرفتند. در نهایت با افتخار فیلم را در استان گیلان و با گویش گیلکی ساختیم و بعد هم که فیلم تمام شد اتفاقات خوبی در فستیوال‌های خارجی برای آن رقم خورد. اما برگردم به انتخاب بازیگران. همیشه دوست داشتم با آزاده صمدی کار کنم. به نظرم بازیگر بسیار خوب و ریتم‌داری است و دوربین به‌شدت دوستش دارد. به نظرم مسیری که تا الان آمده مسیر جالب و درستی است و وقتی فهمیدم گیلانی است، دیگر برایم مسجل شد که باید در این فیلم حضور داشته باشد. سعی داشتم با کارهایی که پیش از این از روزبه حصاری دیده بودم، چهره دیگری از او را به نمایش بگذارم. روزبه حصاری نزدیک به 30 کیلو وزن کم کرد تا به نقش برسد. شبانه‌روز تلاش کرد و خودش را به نقش نزدیک کرد. بازیگران دیگر که اهل گیلان هستند هم درخشان ظاهر شدند. به نظر من گیلان بازیگران درجه‌یکی دارد و تقریبا می‌توانم بگویم همه بازیگران یکدست و روان بازی کردند.

چرا لوکیشن فیلم را شمال کشور انتخاب کردید؟

این قصه می‌توانست هر جایی از ایران و جهان اتفاق بیفتد. قصه جهان‌شمولی است. انتخاب این لوکیشن به دلیل تلخی قصه است. دلم نمی‌خواست این تلخی را در شهر بیاورم. می‌خواستم برخلاف تلخی قصه، فضا را سمت جایی که جذاب و پر‌رنگ‌و‌لعاب و سرحال است ببرم. بنابراین استان گیلان را انتخاب کردم. فکر می‌کنم آن منطقه پتانسیل بالایی برای ساخت فیلم دارد و طبیعتا این گویش هم برای مردم آشناست و احساس کردم این تلخی با زیبایی آن منطقه می‌تواند بار عاشقانه فیلم را حفظ کند. اما به نظرم نکته قابل توجه استفاده از گویش گیلکی است. ما که ادعا داریم ایران‌پرست و ایران‌دوست هستیم این حداقل یکی از رسالت‌های‌مان است که گویش‌های مناطق مختلف کشورمان توسط سینما، نمایش و بعد تصویر حفظ شود. هرچند کم‌و‌بیش شاهد این موضوع هستیم. ولی متأسفانه به دلیل فضای اجتماعی که در کشور وجود دارد اولین چیزی که خانواده‌ها دنبالش هستند این است که بچه‌ها زبان‌های مختلف دنیا را یاد بگیرند و کسی با آنها زبان آذری، گیلکی، لری یا کردی و... کار نمی‌کند. به نظرم این اتفاقی است که باید در موردش حرف زده شود و از آن حمایت شود. از فیلم «عزیز» هیچ حمایتی نشد. این را نمی‌گویم که تیتر درست کنم. اما فکر می‌کنم از فیلم‌هایی مثل «عزیز» فقط به‌خاطر اینکه در ساحت فرهنگ و آداب و رسوم حرکت کرده است باید حمایت شود. اینکه فیلم خوب یا بدی است مسئله بعدی است. باید از این جنس فیلم‌ها حمایت شود و فرهنگ و آداب و رسوم ایران حفظ شود.

 مدتی قبل در صفحه شخصی از فضای کنونی سینمای ایران گله کردید و نوشتید که در فضای امروزی سینمای ما، جایی برای فیلم‌هایی شبیه «عزیز» نیست. فکر می‌کنید می‌توان به آینده و بازشدن فضا برای فیلم‌های اجتماعی خوش‌بین بود؟

به نظرم مهم‌ترین اتفاقی که نیاز است در سینمای ایران تجربه کنیم، حذف شورای پروانه ساخت است. همین حذف شورای پروانه ساخت می‌تواند اتفاقات خوبی برای سینمای ایران رقم بزند. به هر حال همه متوجه شده‌اند که شورای پروانه ساخت کارکردی ندارد؛ مخصوصا امروز که سینماگران و فیلم‌سازان با یک دوربین یا موبایل به راحتی می‌توانند فیلم بسازند. تنها کارکرد شورای پروانه ساخت جلوگیری از ساخت فیلم‌های اجتماعی است. البته ترکیب اعضای شورای پروانه ساخت مهم است و طبیعتا در دولت جدید ترکیب شورای پروانه ساخت بهتر‌ شده است، ولی ما الان در مورد ترکیب این شورا حرف نمی‌زنیم. به نظر من و بسیاری از کارشناسان و سینماگران این شورا باید حذف شود و فیلم‌ساز برای ساخت اثرش از کسی اجازه نگیرد. اساسا هیچ هنرمندی نباید برای خلق اثر هنری‌اش از کسی اجازه بگیرد. مثل اینکه به نقاش بگوییم قبل از اینکه نقاشی بکشی باید اجازه بگیری یا به یک آهنگ‌ساز بگوییم قبل از اینکه آهنگ بسازی باید اجازه بگیری! باید جلوی صدور پروانه ساخت گرفته شود. حتما در ابتدا ترکش‌هایی خواهد داشت، اما ما باید دورانی را بگذرانیم که با این فضا مأنوس شویم و سینما یک پوست‌اندازی بعد از حذف شورای پروانه ساخت خواهد داشت که به نظرم خود آن دوران را باید با آرامش سپری کرد ولی بعد به نظرم اتفاق درخشانی خواهد افتاد. وقتی فیلم‌سازان و تهیه‌کنندگان تعامل بهتری داشته باشند، سینما مسیر بهتری را طی خواهد کرد و می‌توان فضای امیدوارکننده‌ای را برای سینمای ایران پیش‌بینی کرد.

از شرایط اکران «عزیز» راضی هستید؟

بدون هیچ قضاوتی خواهش می‌کنم سانس‌های سینما و سالن‌هایی را که به «عزیز» داده شده‌ ببینید. نه‌تنها به فیلم من، بلکه فیلم‌های اجتماعی دیگر، اساسا فیلم‌هایی غیرکمدی. طبیعی است وقتی در انبوهی از سانس‌های سینما، یک سانس به «عزیز» داده می‌شود و باقی سانس‌ها به فیلم‌های کمدی اختصاص داده می‌شود که مخاطب در هر ساعتی می‌تواند به تماشای آنها بنشیند، احتمالش خیلی کم است که فیلم من یا هر فیلم اجتماعی دیگر فروش درستی داشته باشد. در حال حاضر غیر از فیلم من، «برف آخر» و «علت مرگ نامعلوم» که فیلم‌های بسیار خوبی هستند، اکران شده‌اند که شرایطی مشابه فیلم من دارند. طبیعی است که این جنس فیلم‌ها فروش نمی‌کنند و بعد برچسب نفروش روی آنها می‌خورد و نتیجه می‌گیریم مردم سینمای کمدی را بیشتر دوست دارند.