ایران و تحولات سوریه
تحولات سریع سوریه و فرار بشار اسد از سوریه و تسلط شورشیان بر دمشق و در نتیجه خروج نیروهای ایرانی و روسی از سوریه، موجب شکلگیری این پرسش اساسی شده که سیاستهای ایران در مواجهه با تحولات سوریه باید بر چه مبنا و پایههایی استوار باشد؟ پیشازاین سوریه در قالب یک کشور دوست و دارای روابط راهبردی با جمهوری اسلامی شناخته میشد؛ اما امروز چه باید کرد؟
تحولات سریع سوریه و فرار بشار اسد از سوریه و تسلط شورشیان بر دمشق و در نتیجه خروج نیروهای ایرانی و روسی از سوریه، موجب شکلگیری این پرسش اساسی شده که سیاستهای ایران در مواجهه با تحولات سوریه باید بر چه مبنا و پایههایی استوار باشد؟ پیشازاین سوریه در قالب یک کشور دوست و دارای روابط راهبردی با جمهوری اسلامی شناخته میشد؛ اما امروز چه باید کرد؟ به نظر میرسد پاسخ به پرسش فوق بهسادگی میسر نباشد و طراحی و تعریف سیاستهای کشور باید تابعی از شرایط پیشروی در سوریه و تحولات آتی سوریه و تشکیل دولت در این کشور و منافع ملی و امکانات و ضرورتهای ایران تعریف شود. پیش و بیش از آنکه از همین ابتدا بنا بر تقابل و مخالفت با هیئت تحریرالشام و ارتش وطنی و دیگر تشکیلات حاکم فعلی بر سوریه گذاشته شود، لازم است توجه شود:
1- برخلاف رویه پیشین محمد الجولانی، از همان ابتدای تسلط شورشیان بر دمشق نشانههایی -البته نهچندان مطمئن- از تغییر رویهها و رویکردهای احمد الشرع در برخی موضوعات به چشم میخورد.
آیا قرار است این تغییر موضع و نرمش احمد الشرع شامل مناسبات با ایران هم شود؟ یعنی آیا متصور است که بهزودی و پس از رایزنیهای پشت پرده با احمد الشرع یا جریانهای همسو، مواضع این جریان درباره ایران دچار انعطاف شود؟ اگر چنین شد، سیاستهای آتی کشور باید بر مبنای چنین تغییری تدوین شود؛ یعنی منطقی است، به دنبال روزنههایی برای مدیریت مواجهه با این جریان و حتی بهبود مناسبات بود.
2- اگر جریان حاکم بر سوریه رویکرد منفی خود علیه ایران را تغییر نداد، چه باید کرد؟ پاسخ به این پرسش هم نیازمند رویکردی خردمندانه است. ابتدا باید دقت کرد که امکانات و ابزارهای در اختیار گروه حاکم بر سوریه برای تقابل با ایران کدام است؟ اگر گروه حاکم بر سوریه از ظرفیتها و فرصتها و ابزارها و امکانات لازم برای اثرگذاری بر درون کشور یا منافع کشور برخوردار نیست، طبیعی است که چندان نباید نگران موضعگیریهای منفی احمد الشرع علیه ایران بود. اما اگر این جریان با هدف اعمال فشار به ایران بهعنوان نمونه از طریق جریان کوچک و افراطی که در ائتلاف با هیئت تحریرالشام است، علیه ایران اقداماتی کرد، آنگاه تدوین سیاستهای کشور تابعی از شرایط جدید خواهد بود.
3- جریانهای شورشی در سوریه دارای درجاتی از تفاوت و حتی اختلاف مشهود یا پنهان هستند. گروه هیئت تحریرالشام خود متشکل از ائتلافی میان گروههای رقیب بود که بخشی از آنان از ائتلاف خارج شدند. اینک طیفی متنوع از جریانهای سکولار و عربگرا تا جریانهای تکفیری یا سلفی در میان شورشیان حاکم سوریه حضور دارند. مدیریت این تنوع با توجه به اختلافات اساسی و مبنایی کار دشواری است. اگر میان این جریانها اختلاف و سپس منازعه آغاز شود، تدوین سیاست برای مواجهه با شرایط سوریه دشوارتر میشود. اگر بخشی از این نیروها علیه اسرائیل وارد عمل شوند، بر پیچیدگی شرایط خواهد افزود. برای چنین شرایطی نیز باید آمادگی لازم وجود داشته باشد.
4- جریان حاکم بر سوریه اعلام کرده که تفنگ باید تنها در دستان دولت باشد. اتخاذ چنین سیاستی موجب بروز تنشهایی در سوریه میشود. از سویی جریان کُرد وابسته به پکک در بخشهای بزرگی از سوریه حضور مسلحانه دارد. از دیگر سو غرفة العملیات الجنوبیة (اتاق عملیات جنوب) یعنی جریان اغلب دروزی نیز که بهتازگی تأسیس شده و به اسرائیل نیز نزدیک است، حضور مسلحانه خود را در بخشهایی از سوریه بهویژه در استانهای قنیطره و سویدا تثبیت کرده است. داعش نیز در بخشهای دیگری از سوریه حضور دارد. پیشبرد سیاست خلع سلاح گروههای مسلح متنوع نیازمند حمایت بینالمللی است. مشخص نیست که موضع اسرائیل دراینباره چه خواهد بود؟ کمااینکه ترکیه بیشترین استقبال و همراهی را با این سیاست خواهد داشت و از این فرصت برای سرکوب جریان وابسته به پکک سود خواهد جست. در این شرایط سیاستهای ایران باید تابعی از منافع ملی باشد، نه ماجراجویی یا دخالتهای محاسبهنشده.
5- گروهی در روزهای اخیر با تأکید بر مشترکات فراوان میان ایرانیان با کردهای سوریه خواهان حمایت جدی ایران و جلب همراهی پ.ی.د یا همان حزب اتحاد دموکراتیک سوریه هستند که شعبهای از پکک است، اما چند مشکل در اینجا برجسته است. از سویی اساس پکک دشمنی با ایران است و از بنیان علیه موجودیت ایران و تمامیت ارضی ایران دارای موضعی خصمانه است. از دیگر سو پ.ی.د امروزه در قالب قسد یا قوات سوریا الدیمقراطیة فعالیت میکند که از حمایت ارتش آمریکا برخوردار است. دراینصورت تعریف سیاست نزدیکی ایران با پ.ی.د بر چه اساسی انجام میشود؟ آیا مناسباتی تاکتیکی است یا به همپیمانی راهبردی مبدل میشود؟ واکنش ترکیه به این مناسبات چه خواهد بود؟ آیا در مقابل حمایتنکردن ایران از کردهای سوریه، ممکن است دولت ایران از ترکیه انتظار داشته باشد که برخی فعالیتهای مخرب دوستی و حسن همجواری با ایران را -چه درباره برخی جریانهای قومگرای ایرانی، چه درباره قفقاز و چه درباره گروههای حاکم بر سوریه و مواضع ضد ایرانی آنها- به کناری نهد؟ اگر ترکیه از نفوذ خود استفاده کرد و به پادرمیانی میان ایران با گروههای حاکم بر سوریه پرداخت و در دیگر زمینههای منطقهای نیز از مواضع حساسیتزای خود دست کشید، آنگاه ممکن است برای تثبیت اوضاع در سوریه امیدی شکل گیرد. امیدی که درحالحاضر نشانههای آن چندان به چشم نمیآید.
6- موضع و سیاستهای دولتهای بزرگی مانند آمریکا و نیز تحولات در دولت آمریکا و شروع به کار دولت جدید این کشور متغیر مهمی است که اثرات خود را در منطقه بهویژه درباره ایران و منازعه اسرائیل و فلسطین و مسائل غزه و حتی دیگر کشورهای عربی بهزودی نمایان میکند. سوریه نیز از این روند معاف نخواهد بود. در آینده مشخص خواهد شد که توسعهطلبی ترکیه در سوریه بهسادگی به پیش نخواهد رفت. ایران آیا آماده مواجهه با چنین شرایطی هست؟
7- ایران امروز با مسائل زیادی روبهرو است. تدوین سیاست خارجی درباره موضوع سوریه باید تابعی از ظرفیتهای کشور باشد. امکانات محدود کشور نباید صرف سیاستهایی شود که آوردهای برای کشور ندارد. تدوین سیاستهای خردمندانه و عقلایی نیازمند بهرهگیری از ظرفیتهای انسانی کشور است. ضمن آنکه بهبود شرایط داخلی پیشنیاز حمایت مردمی از سیاستهای خارجی است.