|

بازار داغ معامله ساعت‌های لوکس با بیت‌کوین در تهران

اینجا ساعت‌ها با هر تیک‌تاک، قیمتشان را به رخ می‌کشند؛ پشت ویترین که می‌ایستی، تازه می‌فهمی «وقت طلاست» یعنی چی.

بازار داغ معامله ساعت‌های لوکس با بیت‌کوین در تهران

به گزارش گروه رسانه ای شرق، روزنامه «هفت صبح» در گزارشی درباره بازار عجیب و غریب ساعت‌های لوکس در تهران که با بیت‌کوین معامله می‌شود نوشت: با خواندن این گزارش احتمالاً بیشتر قدر زمان و عقربه‌های ساعت را می‌دانید! اینجا ساعت‌ها حکم جواهرات گران قیمتی را دارند که انگار عقربه‌هایشان هر بار که تکان می‌خورند چرتکه می‌اندازند و قیمتشان را به رخ صاحبانشان می‌کشند. وقتی از پشت ویترین چشمت به قیمت‌های نجومی ساعت‌ها می‌افتد تازه می‌فهمی «وقت طلاست» یعنی چه؟

اگر چه آنهایی هم که گذرشان به خیابان گران قیمت تهران و پاساژهای مشهورش افتاده باشد ردپایی از ساعت فروشی‌های لوکس را می‌توانند بیابند. کالای گران قیمت و لاکچری آنها از دل خیابان‌های سوئیس به تهران آمده‌اند. فروشگاه‌هایی که قیمت ساعت‌هایشان گاهی با قیمت یک دستگاه آپارتمان چند صد متری در یکی از برج‌های شمال تهران برابری می‌کند. اینجا ساعت‌ها فقط عقربه‌هایی که زمان را نشان می‌دهند نیستند، بلکه کالایی اشرافی هستند که شاید تنها چند هزار نفر توانایی خرید آن را داشته باشند. «هفت صبح» از قیمت ساعت‌، خریداران آن و برندهای مشهوری که درآمدهای چند میلیارد دلاری دارند برایتان گزارش می‌دهد.

این طبقه از پاساژ اینقدر چشم‌نواز و شیک است که گمان می‌کنی برائت فرش قرمز پهن کرده‌اند و قلاب انداخته‌اند که بیفتی در دام ویترین‌های وسوسه‌انگیزش. سال‌هاست این مجتمع تجاری در تجریش قد علم کرده و برندهای لوکس و گران قیمتی را عرضه می‌کند که در کمتر جایی از تهران می‌توانید پیدا کنید. داخل یکی از فروشگاه‌ها می‌شوم و جوان آراسته و مؤدبی انگار که از دور من را شبیه یک دسته اسکناس دیده باشد جلو می‌آید و می‌گوید: «در خدمتم.» می‌گویم کمی اطلاعات می‌خواهم از قیمت ساعت‌هایتان و گران‌قیمت‌ترین آنها و خلاصه چراغ صحبتمان را روشن می‌کنم.

از نگاهش معلوم است باور نمی‌کند من که سر و وضعم بیشتر به دانشجوهای ندار می‌خورد اینقدر پول داشته باشم که گران‌قیمت‌ترین ساعتشان را بخرم. کمی وراندازم می‌کند و بعد مثل اینکه توضیح دادن درباره ساعت‌های فروشگاه مثل ادای دین به آنها باشد، با شور و حال خاصی که فقط باید با چشم‌های خودتان می‌دیدید از قیمت‌ها شروع می‌کند: «گران‌ترین ساعت‌مان حدود ۴۰ هزار دلار قیمت دارد و جنسش از طلاست و تو بدنه‌اش الماس کار شده.»

خوابم؟ این اولین سوالی است که بعد از شنیدن قیمت یقه‌ام را می‌گیرد. سریع چرتکه ذهنم را بر می‌دارم و حساب می‌کنم. ۴۰ هزار ضربدر دلار ۸۵ هزار تومانی می‌کند به عبارتی ۳ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان. زندگی من که دائم با نوسان ریال گره خورده اصلاً توان نگاه کردن به این حجم از صفر را ندارد.

فقط نیم‌درصد!

«افراد خاص تازه اون هم از قشر مرفه میتونن ساعت‌های ما رو بخرن. ساعت‌های ۲-۳ میلیونی هم کار آدم رو راه میندازه ولی بیشتر مشتری‌ها یا به قول معروف مدبازن یا دنبال لوکس‌پوشی.» این حرف‌ها را عاقله مرد فروشنده در جواب سوال‌هایم که دارد مشکوکش می‌کند می‌گوید و می‌پرسد: «ببخشید این اطلاعات به چه درد شما می‌خوره؟» اینجاست که مجبورم هویتم را فاش کنم و قول دهم به شرطی که اسمش را در گزارش نیاورم فقط از اطلاعاتش استفاده کنم.

او که سال‌ها سابقه کار در ساعت فروشی دارد می‌گوید: «بیشتر خانوم‌ها مشتری ما هستن و دلیلش هم چشم وهم‌چشمی هست. اصلاً ساعت، عینک، کیف و خودنویس جزو اجناس لوکس به حساب میان.» او جمله مشهور ورد زبان ساعت‌سازان سوئیسی را برایم تکرار می‌کند: «سوئیسی‌ها میگن ما برای نیم درصد مردم کره زمین ساعت تولید می‌کنیم. یعنی جامعه هدف‌شون تو همین ایران فقط نیم‌درصد هست. چون افرادی که دنبال این ساعت‌ها میان اولاً جیبای پرپولی و دوماً سلیقه خاصی دارن. ساعت‌های گرونقیمت همگی دست‌ساز هستن و تعداد محدودی از اونا تولید میشه. حتی بعضیا پیش‌فروش میشن.»

او مثل هر کس دیگری که می‌خواهد خودش را در شغلش حرفه‌ای و کاربلد نشان دهد به آمارهای جالبی اشاره می‌کند: «الان در سوئیس حدود ۲۰۰ برند تولید می‌شود که هم گرانقیمت است و هم ارزان‌قیمت. گران‌ترین ساعتی که به گوشم خورده متعلق به برند پتک فیلیپ (Patec philippe) است.»

ساعت پل نیومن چند؟

به ساعت فروشی دیگری در پاساژ مشهوری حوالی نیاوران می‌روم. پیرمرد کراوات‌زده‌ای دل و روده یک ساعت را ریخته روی میز و مشغول است. خودم را معرفی می‌کنم و می‌گویم خبرنگارم و یکراست می‌روم سر اصل مطلب؛ چطور یک ساعت لوکس می‌شود؟ او برایم توضیح می‌دهد که برندینگ، آلیاژهای ساختاری و مارکتینگ روی قیمت ساعت تأثیرگذار است: «مثلا وقتی شما ساعت امگا را ۷ هزار دلار می‌خری یعنی تا پول خمیر دندان «جرج کلونی» رو هم برای شما حساب می‌کنن. روشن‌تر بگم یعنی یه بخشی ازهزینه تموم شده شرکت میشه تبلیغات. هزینه‎ گردوندن مارکت و حمل‌ونقل و استانداردهای ساعت سازها و … رو هم اضافه کن. تازه فقط این نیست. شما فردا صبح برو یه ساعت بساز و بگو میخوام این ساعت را بدم ۸ هزار دلار. خب بازار باید این قیمت رو از تو قبول کنه.»

او دیگر می‌رود سراغ اطلاعات تخصصی‌تر که هم کنجکاوی‌ام را بیشتر تحریک کند هم حالی‌ام کند که پا به دنیایی گذاشته‌ام که به قول معروف ته ندارد: «ساعت که فقط خود ساعت تنها نیست، هم شامل مهندسی زمان میشه و هم آلیاژ و هم فراوانی و هم بخشی آنتیک. مثلاً یه ساعتی وجود داره به نام «رولکس دیتونا» که یه زمانی پل نیومن دستش مینداخته و هزار دلار قیمت داشته. وقتی این بازیگر فوت میکنه اون ساعت را ۵ میلیون دلار میفروشن. الان اون برند ساعت که به ساعت پل نیومن مشهوره ۳۵ هزار دلار به فروش میرسه.»

دورهمی غول‌ها در سوئیس

او از نمایشگاهی می‌گوید که هر ساله برندهای لاکچری در آن دور هم جمع می‌شوند و در واقع یک جوری دورهمی غول‌های ساعت‌سازی است: «هر ساله نمایشگاه بزرگی تو سوئیس برگزار میشه به نام واچ اند واندرز که برندهای لوکس ساعت‌سازی جهان تو اون مدل‌های خودشون رو رونمایی میکنن. هر شرکتی میخواد تو این نمایشگاه شرکت کنه فقط ۲ میلیون دلار باید ورودی بده که بتونه غرفه داشته باشه. فکر کنم ساخت خود غرفه هم دست کم یک میلیون دلار هزینه داشته باشه. این هزینه رو در نهایت چه کسی میده؟ معلومه که مصرف کننده. بعد این شرکت‌های بزرگ تیم‌های تحقیق و توسعه دارن. یک شرکت‌هایی مثل ژژه لکوت( Jaeger-LeCoultre )، شوپارد (Chopard) ، امگا (Omega ) یا رولکس( Rolex ) چند تا مهندس دارن که براشون اختراع انجام میدن.‌»

پیرمرد چنان با ذوق و شوق و دقت درباره زیر و بم کسب و کارش صحبت می‌کند که فکر می‌کنم همین حالا با آن ریش‌های بلند و مجعدش از دل کتاب تاریخ ساعت‌سازی بیرون آمده و دارد برایم سخنرانی می‌کند: «ما اختراعات زمان‌سنجی داریم. مثلاً موتور کوآکسیال. شما تو همه ساعت‌های اتوماتیک روتوراگر مثلاً از راست به چپ بچرخد شارژ میکنه ساعت رو. تو موتور کوآکسیال روتور چه از چپ بخرد چه از راست شارژ میکنه.

حالا فکر کن این سیستم خودکار باشه. یعنی با تکان خوردن ساعت عمل میکنه. یه اختراع جالب دیگه برات بگم. ژژ یه ساعت رومیزی داره. ما یا شارژ دستی و اتومات داریم یا سولار و برقی. اما این ساعت با دمای محیط شارژ میشه. هر یک درجه که دمای محیط تغییر میکنه این یک میزانی شارژ میکنه. چون یک فنرحرارتی داخل ساعت هست. وقتی دما میاد پایین فنر جمع میشه و شارژ میکنه. دما بالا هم میره باز همین اتفاق میفته. این یک پروژه بزرگ بود که سه غول صنعت ساعت اومدن فکراشون رو هم ریختن و این ساعت رو ساختن.»

معامله ساعت یک و نیم میلیون دلاری در تهران!

به فروشگاه دیگری می‌روم که چند برند مشهور و گران‌قیمت سوئیسی را می‌فروشد. جوان فروشنده با روی خوش می‌نشیند پشت میز و یک کتاب قطور گلاسه خیلی شیک را مقابلم ورق می‌زند و توضیح می‌دهد: «دنیای ساعت از دنیای خودرو و جواهر خیلی بزرگتره. هر سال این کتاب منتشر میشه و تمام اختراعات و اکتشافات برند به برند تو اون قید میشه.»

وقتی می‌پرسم گرانقیمت‌ترین ساعتی که در ایران معامله شده چه قیمتی داشته ماجرایی را تعریف می‌کند که هوش از سر می‌پراند: «وقتی ساعت میلیون دلاری معامله میشه اصلاً کسی متوجه نمیشه. این معامله‌ها پنهونی انجام میشه. سال گذشته یک ساعت معامله شد یک و نیم میلیون دلار. تازه وقتی خریدار و فروشنده به اختلاف خوردند صنف ساعت‌فروش‌ها متوجه شد. یک پتک فیلیپ ناتیلوس ۵۷۱۱ بود. مشتری هم پولش رو با بیت کوین و از طریق کیف پول پرداخت کرده بود.» اینجا تهران است، سال ۱۴۰۴، من الان در یک ساعت فروشی در شمال تهران هستم. این جمله مثل یک پیام مهم تلگرافی در ذهنم تکرار می‌شود تا من را به واقعیت همچنان وصل نگه دارد.

لاکچری یا اولترا لاکچری؟!

حرف‌های فروشنده دوباره من را به خود می‌آورد: «ما یکسری برند داریم که ساعت‌های معمولی خوبی هستن مثل فردریک کونسانت، لونژین، ریموند ویل، سیکو و… اینها تا سه هزار دلار قیمت دارن. ساعت‌های لوکس از ۳-۴ هزار دلار به بالا شروع میشه تا حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار دلار. بعد از اون میشه اولترا لاکچری مثل ساعت‌های میلیون دلاری. ممکنه یه ساعت لاکچری قیمتش از ساعت‌های اولترا لاکچری بیشتر باشه. مثل رولکس پل نیومن یا اومگای نیل آرمسترانگ، اولین فضانوردی که به ماه رفت که ۳ میلیون دلار معامله شده.»

وقتی می‌پرسم مشتری‌های شما چه شغلی دارند؟ یک طیف وسیعی را برایم نام می‌برد که یک سر آن وکلا و سر دیگرش تاجران است: «ما معمولاً کسب و کار خریداران را نمی‌پرسیم اما همین دیروز یک خانوم وکیل اومد مغازه ما و یک ساعت ۷۰۰ میلیون تومنی خرید. راستش ساعت الان کالای سرمایه‌ای شده. شما چرا بنز فلان مدل رو می‌خری؟ مگه همون کارایی رو یک تویوتا به تو نمیده؟ اینجا بحث ارزش افزوده‌س. از طرفی بعضیا هم از داشتن یه کالای لوکس لذت میبرن. شما چرا یک ادکلن گرانقیمت می‌خری؟ چون اول خودت از داشتن یک ادکلن لوکس لذت میبری. البته که بعضیا هم برای شوآف یا فیک یا از برندهای شوآفی میخرن.»

برای خرید تشریف بیاورید آفیس یا خانه

یک خاطره جالب می‌شود جمع‌بندی این گزارش. هر چه می‌خواستم بگویم در همین چند جمله‌ای خلاصه می‌شود که ساعت‌فروش جوان می‌گوید و من را به فکر فرو می‌برد: «یکی اومد گفت آقا من پتک فیلیپ(Patek philippe) یا ای پی(AP) در ایران ندیدم. من میگم کسی که این ساعت‌ها رو میندازه اصلاً شما نمیتونید تو خیابان ببینید. کسی که دو میلیون دلار پول ساعت داده با راننده شخصی میاد و اینجا رو قرق می‌کنه و شاید اصلاً در مغازه من نیاد که معامله کنه. میره فلان ساعت فروشی لوکس و وقت قبلی می‌گیره. مثلاً ما ساعت‌های بالای ۳۰ هزار دلار رو تو فروشگاه نمیذاریم و باید بیایید آفیس یا خونه ساعت رو ببینید و خرید کنید. یه بار یه مشتری اومد مغازه ما و گفت آقا من یه پتک فیلیپ اورجینال دارم. گفتم دروغ میگی! گفت واسه چی؟ گفتم کسی که پتک دستش می‌کنه کفشش خاکی نمیشه!»

منبع: هفت صبح