تحول نقش بوستانها در مدیریت سوانح ژاپن
کشور ژاپن در زمینه مقابله با زلزله تجربیات موفق زیادی دارد. ژاپنیها همزمان ضمن آنکه تمام تلاش خود را میکنند تا خسارت ناشی از وقوع سانحه را به حداقل ممکن برسانند، در تلاشی موازی پیشبینیهای لازم برای مدیریت شرایط بحرانی پس از وقوع حادثه و بازگشت سریع به زندگی عادی را انجام میدهند.
میثم معصومی-دانشآموخته دکترای معماری در ژاپن، پژوهشگر: کشور ژاپن در زمینه مقابله با زلزله تجربیات موفق زیادی دارد. ژاپنیها همزمان ضمن آنکه تمام تلاش خود را میکنند تا خسارت ناشی از وقوع سانحه را به حداقل ممکن برسانند، در تلاشی موازی پیشبینیهای لازم برای مدیریت شرایط بحرانی پس از وقوع حادثه و بازگشت سریع به زندگی عادی را انجام میدهند. برنامه مدیریت سوانح ژاپن بسیار مفصل، سیستمی و جامع است، که سعی دارد اثرات احتمالی سانحه را به حداقل میزان ممکن کاهش دهد. در این میان بوستانهای شهری هم نقش بسیار مهم و حیاتی در مدیریت بحران شهری دارند. از آنجایی که تجربه ژاپن به عنوان یکی از سانحهخیزترین کشورهای دنیا در این حوزه نقش مرجع دارد، در منابع و محافل مختلف بسیار درباره دستاوردهای مدیریت بحران ژاپن صحبت شده است و ما نیز در ایران، بعضا از این نتایج برای بهبود فرایند مدیریت بحران کشور هم بهره بردهایم.
در حال حاضر پایگاههای متعدد مدیریت بحران و بعضی از بوستانهای تهران نیز با اتکا به تجربه کشور ژاپن برای مقابله با شرایط بحرانی تجهیز شدهاند. ولی با نیمنگاهی به مکانیابی پایگاههای مدیریت بحران در سطح شهر و یا بوستانهایی که به منظور مدیریت بحران تجهیز شدهاند، متوجه خواهیم شد مهمترین دلیل ما برای مراجعه به بوستانها مزیتهای فضایی و به عبارتی فضای باز بودن آنها است؛ ازاینرو بوستانهای کوچک در نظام مدیریت بحران ما نقشی ندارند. در حالی که در کشور ژاپن اینگونه نیست و تقریبا تمام بوستانها بدین منظور تجهیز شدهاند. این یادداشت به بررسی علل چنین تجهیزی در کشور ژاپن میپردازد.
برای کشف پاسخ این پرسش با بررسی مختصر سیر تحول نقش بوستانها در مدیریت سوانح ژاپن، به واکاوی مختصر زمینههایی که ژاپنیها را تشویق به استفاده از بوستانها به عنوان پایگاه امداد و اسکان پناهجویان کرد پرداخته میشود. به امید آنکه این متن، زمینه درک بهتر اهمیت بوستانها در مدیریت سوانح و بحران باشد. دولت ژاپن پس از جنگ جهانی دوم، قوانین و مقررات متعددی در مورد استفاده از بوستانها تصویب و اجرا کرده است که بر تقویت نقش فضاهای سبز در مدیریت سوانح تأکید دارند. این مقررات سابقهای طولانی داشته و حداقل به سال 1946 میلادی بازمیگردد و با گذشت زمان دولت ژاپن اهمیت بیشتری به بوستانهای شهری برای حفظ جان شهروندان داده است. این فرایند تحول را میتوان به چهار دوره اصلی تقسیم کرد که در ادامه معرفی خواهند شد.
دوره اول از سال 1946 تا 1978 میلادی است. در این دوره دولت ژاپن به بوستانها به مثابه فضای باز شهری نگاه کرده و در مقررات و دستورالعملهای مربوط به مدیریت بحران به پتانسیل بوستانها برای استفاده به عنوان فضای امدادرسانی و اسکان موقت اشاره شده و به استفاده از این امکانات توصیه میکند.
دوره دوم از سال 1978 تا 1995 میلادی است. در این دوره، برای بعضی از بوستانهای شهری با استانداردهای موقعیتی و مساحتی مناسبتر، نقشی محوریتر در مدیریت سوانح در نظر گرفته شد. مثلا با تصویب سیاستهای اجرایی احداث «بوستانهای مدیریت سوانح» به صورت سازمانیافته بوستانهای شهری واجد شرایط به عنوان محلی برای اسکان و امداد سانحهدیدگان در نظر گرفته شدند. تا جایی که به عنوان نقطه عطفی در برنامهریزی مواجهه با سوانح، در برنامه سوم توسعه ژاپن و سال 1981 بوستانهای مدیریت سوانح در جهت تأمین امنیت شهروندان، و... در اولویت احداث قرار گرفتند. در این دوره بوستانهای وسیعی عمدتا در اطراف شهرها با امکان ویژه ساماندهی به عنوان ستاد مدیریت بحران و اسکان شهروندان آواره، احداث و تجهیز شد.
نیاز به چنین تغییراتی پس از زلزله سال 1987 میاگی توجه مسئولان را به خود جلب کرد. در این زلزله علیرغم اینکه ساختمانهای زیادی تخریب نشد، به دلیل قطع شریانهای حیاتی، تعداد بسیار زیادی از شهروندان نیازمند به دریافت خدمات اضطراری در مراکز پناهگاهی و مدیریت بحران شدند. همین موضوع نیاز به پناهگاههای موقت و کوتاهمدتی با امکانات خدماترسانی به جمع کثیری از شهروندان به صورت همزمان، مورد توجه قرار گرفت. در همین راستا از پتانسیل بوستانها به عنوان فضای باز در دسترس استفاده شد و بوستانهای وسیع شهری برای استفاده پناهگاهی تجهیز شدند. مثلا مقرر شد بافتهای شهری با تراکم جمعیتی بالای صد نفر در هکتار به بوستانهای مدیریت سوانح تجهیز شوند و ضوابطی برای تجهیز بوستانهای با مساحت بالای 10 هکتار به عنوان بوستان مدیریت سوانح در نظر گرفته شد. به عبارتی در این دوره با تأکید بر مزیت فضای باز بودن بوستانها، سیاستهایی در راستای افزایش نقش بوستانها به عنوان پناهگاه بعد از سانحه شکل میگیرد.
دوره سوم از سال 1995 تا 2007 میلادی است. در این دوره نقش و عملکرد حداکثری برای بوستانها در نظر گرفته میشود. مهمترین اصلاحات این دوره، موظف کردن شهرهای کوچک به ایجاد بوستانهای مدیریت سوانح و یا ایجاد شبکههای سبز بههمپیوسته مقابله با سوانح با محوریت بوستانهای مدیریت سوانح است. از طرف دیگر در این دوره ضوابط و معیار ایجاد بوستانهای مدیریت سوانح تسهیل شد، تا جایی که امکان تجهیز بوستانهای کوچک نیز به عنوان بوستانهای مدیریت سوانح فراهم شد و هم نوع عملکرد بوستانها از مکانی به عنوان پناهگاه اضطراری اولیه و یک فضای جداکننده تا مکانی به عنوان پایگاه امدادرسانی ارتقا یابند.
زمینه این اصلاحات را تجربه زلزله کوبه در سال 1995 فراهم کرد. زلزلهای که نهتنها خسارات مالی و جانی بسیاری داشت، بلکه شهروندان بیشماری را آواره کرد. این تجربه تأثیر شگرفی بر سیاستهای مدیریت سوانح ژاپن در ابعاد مختلف گذاشت. از جمله رفتار پناهجویان مورد توجه کارشناسان قرار گرفت و متوجه شدند پناهجویان به جای انتخاب سالنهای ورزشی سرپوشیده مدارس با امکانات نسبتا مناسب، به صورت خودانگیخته، ترجیح دادهاند در بوستان نزدیک خانه خود و حتی بوستانهای کوچک محلی که برای عملیات امداد مناسبسازی نشده بودند، ساکن شوند.
بررسی متخصصان در مورد دلایل استفاده از بوستان توسط پناهجویان ابعاد مهمی از پتانسیل بوستانها را آشکار ساخت. در تحقیقی از کنجی واکائو و همکارانش و براساس یک نظرسنجی از پناهجویان زلزله، روشن شد که استفاده گسترده پناهجویان از بوستانهای شهری به چهار دلیل الف- ترس از تخریب ساختمان بر اثر پسلرزهها و درگیر سوانح ثانویه شدن ب- نزدیکی به منزل: پناهگیری در بوستانی که از آنجا خانه پناهجو دیده شود، در جهت مراقبت از اموال و تسهیل در بازسازی خانه ج- حفاظت از حریم خصوصی (در بوستانها به دلیل تراکم جمعیتی کمتر نسبت به مدارس، افراد حریم خصوصی خود را راحتتر حفظ میکردند) د- شناخت بوستان به دلیل استفاده روزانه از آن، به عنوان عمده دلایل انتخاب بوستانهای نزدیک محل سکونت برای پناهگاه، بیان شده است.
نتایج چنین تحقیقاتی سیاستگذاران مدیریت سوانح در ژاپن را مجاب کرد که نهتنها به دلایل کالبدی و فیزیکی که بلکه به دلایل اجتماعی و رفتاری شهروندان، بوستانها قابلیت بسیار زیادی برای نقشآفرینی مثبت بعد از وقوع سانحه دارند. ازاینرو بعد از این تاریخ برنامهریزی مدیریت سوانح با محوریت بوستانها تغییر کرد تا جایی که ایجاد شبکه سبز در شهرها در دستور کار مدیران شهری قرار گرفت.
درنهایت دوره چهارم و اصلاحات سال 2007 میلادی است. در این دوره ضرورت تجهیز بوستانهای محلات اداری و تجاری که معمولا جمعیت ساکن کمی دارند، مورد توجه قرار میگیرد. این اقدام نوعی پیشبینی است برای خدماترسانی به آن دسته از شاغلانی که پس از وقوع سانحه و ازکارافتادن سیستم حملونقل عمومی، وسیله بازگشت به خانه خود را از دست میدهند.
آنچه سیاستگذاران ژاپنی را متقاعد به ساماندهی مدیریت سوانح در چنین بوستانهایی کرد، درسی بود که از سانحه قطع برق نیویورک در سال 2003 گرفتند. در این سانحه به دلیل قطع برق شبکه حملونقل ریلی نیویورک از کار افتاد، و هزاران هزار نفر از شهروندان نیویورک نتوانستند خود را به خانههای خود برسانند و عملا آواره در خیابانها رها شدند.
متخصصان ژاپنی بر اساس این تجربه، وقوع شرایط مشابه در ژاپن را هم محتمل دیدند و در پاسخ، برنامهریزی مدونی انجام دادند که ستون اصلی آن ساماندهی و آمادهسازی بوستانهای شهری واقع در پهنههای فعالیتی شهر بود که قبل از آن به دلیل تراکم جمعیتی پایین این پهنهها در شب، کمتر مورد توجه و اهمیت سیاستگذاران بود و ساماندهی نشده بودند. بدین ترتیب در یک فرایند حدود شصت ساله تقریبا تمامی بوستانهای ژاپن به منظور خدماتدهی به شهروندان ژاپنی در زمان وقوع سانحه مشمول طرح مناسبسازی شدند.
بررسی تغییر نگاه و تجربه ژاپنیها به بوستان در این 60 سال نشان میدهد آنها با تحلیل رفتار مردم در سوانح مختلف (که الزاما این سوانح محدود به سوانح داخل ژاپن نیست) متوجه شدند که بوستان به غیر از ویژگی فضای باز بودن آن، به دلیل عمومی بودن و احساس آشنایی و نزدیکی که مردم به این فضا دارند، نقش بسیار مهمی در تداوم زندگی شهروندان در مواقع اضطرار و بحرانی ایفا میکند و از این منظر به تقویت بوستانها به عنوان مراکز امداد و نجات پس از وقوع سوانح پرداختند. به امید اینکه ما نیز با درک بهتر نسبت به لزوم تجهیز بوستانها برای مقابله با شرایط پس از وقوع سانحه، تا حد امکان از تأثیر مخرب بلایای طبیعی و دیگر شرایط بحرانی بر زندگی روزمره مردم بکاهیم.