|

متخصص کار نیک

شاید برای شما پیش نیامده باشد که بخواهید در یک موضوع جدی که گاهی می‌تواند خیلی هم دردناک باشد، داستان‌های خنده‌داری پیدا کنید. راستش را بخواهید برای من هم پیش نیامده، اما با این جمله شروع کردم تا کار نوشتن آسان‌تر شود.

کلثوم بزی-تسهیلگر اجتماعی:‌ شاید برای شما پیش نیامده باشد که بخواهید در یک موضوع جدی که گاهی می‌تواند خیلی هم دردناک باشد، داستان‌های خنده‌داری پیدا کنید. راستش را بخواهید برای من هم پیش نیامده، اما با این جمله شروع کردم تا کار نوشتن آسان‌تر شود. شاید بتوانم از این به بعد با همین کلمات ساده با شما به دنیای آدم‌های خوش‌بینی که از ساختن زندگی خسته نمی‌شوند، همراه شوم. بیایید برای شروع از موضوعی صحبت کنیم که ممکن است خیلی وقت‌ها در خلوت خودمان به آن فکر کرده باشیم؛ آیا کار خیر یک کار تخصصی است یا نه؟

این موضوع از شدت تکرار، نخ‌نما شده است و دل به‌هم‌زن، اما هنوز موضوع اصلی و چالش مهم گروه‌های مختلف تسهیلگری هست. پروژه‌های اجتماعی زیادی توسط نهادهای مدنی و افراد در مناطق مختلف تعریف و نیمه‌تمام رها می‌شود. هم جامعه مخاطب و هم گروه تسهیلگر با خستگی و دلخوری زیاد از هم فاصله می‌گیرند. ابهامات زیادی برای طرفین باقی می‌ماند. ممکن است مردم از خود بپرسند چه شد که کار به سرانجام نرسید؟ چرا وسط کار ما را تنها گذاشتند و رفتند؟ چه بلایی به سر بچه‌ها خواهد آمد؟ گروه تسهیلگران ممکن است با خود بگویند در این مناطق نمی‌شود کار کرد، اینجا چالش‌ها بزرگ‌تر و بیشتر از توان ماست. مردم نخواستند و نمی‌خواهند و بی‌شمار دلیل و ویژگی از مردم منطقه برشمارند که به نظر آنها دلیل عقب‌ماندگی و توسعه‌نیافتگی تاریخی یک منطقه است.

اما واقعیت این است که کار خیر، از بردن یک تکه نان شبانه در خانه مستمندان، به چیزی متفاوت تغییر کرده است. کار خیر امروز تعریفی دیگر یافته و در تلاش است تا آدم‌ها را به نقش خودشان در اداره و بهبود زندگی‌شان، خودآگاه‌تر کند. همچنین در چنین مسیری مردم، جایگاه و نقش ساختاری دولت‌ها و حاکمیت را بهتر درک خواهند کرد و امید زیادی در آن خوش‌بینی اولیه است تا روزگاری هر کس سر جای خودش و در قد و اندازه توان خودش وقت و هزینه و انرژی بگذارد. باری این مسیر، نیازمند نیروی انسانی متخصص، خوش‌بین، دلسوز، صبور و پای کار است.

کارکردن در برخی موضوعات و برخی مناطق مثل خارج‌شدن از چاهی با دیواره سیمانی است. هزاران بار به زمین می‌افتی و لازم است بلند شوی و از اول ادامه بدهی و... و خبر مهم اینکه در این بالاآمدن و افتادن و دوباره بالاآمدن، تنها نیستی و معلوم نیست واکنش و نظر همراهان (از همکاران تا جامعه محلی و حاکمیت) چه باشد.

باری امروز را با چند مصداق ساده تمام کنیم. اتوبوس، گردشگرانی را به روستایی در سواحل صخره‌ای چابهار برده بود، گردشگران با دیدن کودکان پابرهنه و کنجکاو که دور و بر اتوبوس بودند و به قیافه و رخت و لباس متفاوت آنها نگاه می‌کردند، هیجان‌زده شدند، احساسات‌شان در سلول‌هایشان به جنبش درآمد و پول، خوراکی، کلاه، عینک و هر چیزی را که برای بچه‌ها جالب بود تا ببینند، به ایشان هدیه دادند. دفعه بعد هم برایشان دفتر و قلم بردند و بعد از آن دیگر نرفتند. اما کودکان باز هم در همان نقطه به هر اتوبوس گردشگری که رسیدند، دست دراز کردند و خیلی سمج، تقاضای کمک داشتند. تقاضای خوراکی، کلاه، عینک و هر چیزی که هنوز هم برایشان جالب بود و خود را محق می‌دانستند که آن را داشته باشند‌... مرد محلی که صاحب یک خانه بوم‌گردی بود، می‌گفت: «این شهرستانی‌ها (هر کسی غیر از مردم شهر خودشان را می‌گویند) آمدند و به بچه‌های ما بی‌ادبی و گدایی یاد دادند!».

نهاد مدنی دیگری در یکی از شهرستان‌ها، با اهدای ابزار و تجهیزات، اقدام به راه‌اندازی کسب‌وکار برای تعداد کمی از افراد می‌کند. تسهیلگر پروژه، ساکن منطقه است و آموزش تخصصی ندیده، با رویکردهای توسعه در جامعه محلی، نیازسنجی دقیق و ظرفیت‌های این کسب ‌وکار در منطقه آشنا نیست و سرش با هزار و یک جور کار دیگر شلوغ است، اما اعتقاد دارد هر نوع ابزار و تجهیزات و منابعی را که می‌تواند به شهر برسد باید برای مردم جذب کند. نهاد مدنی که پروژه را برنامه‌ریزی کرده، به هر دلیلی امکان حضور در منطقه را ندارد یا زیادی به تسهیلگر محلی اعتماد کرده است. کسب‌وکارها با تحویل تجهیزات و یک آموزش اولیه آغاز می‌شود. هیچ کدام از کسب‌وکارها به سوددهی نمی‌رسند و چه‌بسا حتی پا نمی‌گیرند. ممکن است متخصصان کسب‌وکار و اقتصاد بنشینند و هزار و یک نوع دلیل بیاورند، اما پاسخ اصلی خیلی سرراست است. تسهیلگر متخصص و دغدغه‌مند لازم است در خدمت کار خیر باشد. بتواند از زاویه‌ای دیگر به جامعه خود نگاه کند و بداند اساس پایداری پروژه‌اش (چه آموزش، درمان، کسب‌وکار و چه محیط‌ زیست) نیازسنجی دقیق و همه‌جانبه با مشارکت گروه‌های مختلف و متنوع در جامعه مخاطب است.

چه گردشگر باشیم و چه تسهیلگر، لازم است بدانیم آدم‌های زنده، شیء نیستند و بدانیم برای انجام هر اندازه کار نیک لازم است ذهن‌مان را باز بگذاریم، سر کلاس بنشینیم، با گوش‌ها و چشم‌های باز در میدان راه برویم و آموزش ببینیم.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها