رد صلاحیتی هشداردهنده
مراجعه به اظهارنظرها و برخی مراجع خبری حاکی از آن است که صلاحیت حسن روحانی برای کاندیداتوری مجلس خبرگان تأیید (یا احراز) نشده است.
مراجعه به اظهارنظرها و برخی مراجع خبری حاکی از آن است که صلاحیت حسن روحانی برای کاندیداتوری مجلس خبرگان تأیید (یا احراز) نشده است.
خبر مزبور به طور رسمی اعلام نشده؛ ولی این یکی از شگردهای رایج در اطلاعرسانی برخی موضوعات در کشور ماست؛ بهاینصورت که خبر را دستوپاشکسته یا از دهان و به نقل از برخی افراد و گروههای مطلع بیان میکنند تا هم اطلاعرسانی شده باشد و هم اینکه پیام به مقصد برسد.
تا زمان نگارش این یادداشت هنوز هیچ خبر رسمی درباره موضوع فوق منتشر نشده است. بااینهمه با توجه به شواهد موجود میتوان برداشتهای لازم
را داشت. برخی از اعلام خبر این ردصلاحیت متعجب شدند. عدهای دیگر ناامید و تعدادی دیگر امیدوار شدند.
با توجه به اینکه همه مقامات به طور شبانهروزی در حال دعوت مردم به شرکت در انتخابات هستند؛ اما برخی معتقدند ردصلاحیت آقای روحانی برای شرکت مردم در این انتخابات مفید نیست.
این گزاره واقعا جای تعجب دارد. نیازی نیست حتما کارشناس یا اهل سیاست باشید؛ چراکه سستی آن گزاره را میتوان از نگاهی به جامعه و تجارب پیشین استنتاج کرد.
اگر صلاحیت آقای حسن روحانی برای این انتخابات تأیید میشد، طبعا دعوت به انتخابات به خودی خود موضوعیت داشت؛ اما میتوان بهراحتی بر این گمان بود که حتی وقتی صلاحیت ایشان تأیید نشود، باز هم دعوت ایشان به قوت خود پابرجاست.
تعجب از این است که برخی فکر میکردند تأییدنشدن صلاحیت او به معنای پرهیز ایشان و دوستان و هواداران از حضور در انتخابات است و چهبسا به روشهای مختلف توصیه به حضورنیافتن خواهد داشت.
شاید این دسته از افراد از این واقعیت غافل هستند که حسن روحانی از نسل اول مردانی است که نظام جمهوری اسلامی را تأسیس کرده و با چنگ و دندان و با تمام وجود و جان خود آن را به پیش بردهاند تا به زمان حاضر رساندهاند.
وقتی خبر غیررسمی ردصلاحیتش در رسانهها پیچید، نامهای عمومی منتشر کرد و گفت هدف او از شرکت در این انتخابات این بوده که در «این شرایط حساس تاریخی به وظیفه دینی و ملی خود عمل کنم». آنگاه سفره گلایه را باز کرده و ردصلاحیت خود را «سیاسی» خواند.
جالبتر از همه اینکه وقتی میخواهد اعتراض خود را به این اقدام بیان کند، به موضوع حضور در انتخابات اشاره میکند. او برخلاف انگاره انتقادی موجود، معتقد است که اقلیتی وجود دارد که کاهش حضور مردم در انتخابات را میخواهند.
بنابراین آقای روحانی راه مقابله با اینها را همانا مشارکت بیشتر در انتخابات میداند. او میگوید «راه اعتراض جز صندوق نیست».
بنابراین در هر دو حال او کاملا برخلاف آنهایی است که معتقد بودند ردصلاحیت روحانی به معنای کاهش مشارکت در انتخابات است.
حسن روحانی سالها در مناصب عالی جمهوری اسلامی حضور داشته و با ریز و درشت و بالا و پایین کشور و مملکت آشنا است. اما بیمهری شورای نگهبان به او به معنای دستشستن از کلیت هر آنچه خودش تاکنون تأسیس و بنا کرده است، نخواهد بود.
حسن روحانی بهعنوان یک شخص عالیرتبه، هیچگاه از اتاق اداره کشور دور نبوده است. چه کسی را در کشور میتوان سراغ گرفت که 16 سال سابقه نمایندگی رهبری در شورایعالی امنیت ملی و هشت سال ریاستجمهوری و پنج دوره نمایندگی مجلس و سه دوره نمایندگی مجلس خبرگان را در کولهبار تجارب خود داشته باشد؟
چنین انسانی با اینهمه سمت و پست و مقام، چه دلبستگی خاصی مهمتر از آنچه تأسیس کرده، میتواند داشته باشد؟ کشور ما در تمامیت خویش، محصول افرادی مانند حسن روحانی است.
بحث بر سر خوبی و بدی و کیفیت محصول نیست؛ بلکه بحث این است که او خودش در برساختن و نضج این کشور نقش داشته و هرگز حاضر نیست کوچکترین خط و خشی روی آن وجود داشته باشد.
از آنجا که حضورداشتن یا حضورنداشتن در انتخابات میتواند نشانی از همان خط و خش روی محصول باشد؛ بنابراین او بدون تردید وضعیتی را به پیش میکشد که آن محصول همچنان سالم و بدون خدشه و خراش باشد.
به هر تقدیر از ابتدا هم معلوم بود که او بههیچوجه توصیهای به غیر از حضور در انتخابات نخواهد داشت.
حسن روحانی هم حاضر نیست کوچکترین آسیبی به ساختاری برسد که او به قول خودش «عضو و رئیس اصلیترین شوراهای تصمیمگیری آن» است.
ازاینرو اکنون بازنده اصلی روحانی نیست؛ بلکه کسانی هستند که فکر میکردند ردصلاحیت روحانی میتواند او را به رویارویی با مدیریت کلان کشور وادار کند.