|

ناگزیریم از عربستان بیاموزیم

تیم ملی فوتبال عربستان درست در شبی از گردونه جام ملت‌های آسیا کنار رفت که بیش از 99 درصد ظرفیت ورزشگاه در اختیار هواداران این تیم بود.

ناگزیریم از عربستان بیاموزیم

تیم ملی فوتبال عربستان درست در شبی از گردونه جام ملت‌های آسیا کنار رفت که بیش از 99 درصد ظرفیت ورزشگاه در اختیار هواداران این تیم بود. عربستانی‌ها با چنین پشتوانه مستحکمی اداره بازی را تا دقیقه پایانی در اختیار داشتند و فقط روی یک غفلت دروازه‌شان باز شد تا به تجربه‌شان برای حضور در تورنمنت‌های بزرگ افزوده شود. تیم ملی این کشور شاید در زمین مسابقه باخته باشد، ولی درس بزرگی به سایر کشورها داد که اگر قرار است میلی به پیشرفت در زمین فوتبال حاصل شود، لازمه‌اش بهبود شرایط روی سکوها‌ست؛ اینکه هوادارانش یک‌دل و یک‌صدا پشت تیم بمانند. در جام ملت‌های آسیا، درست شبیه جام جهانی، کلاس هواداری تماشاگران عربستانی حسابی تغییر کرده بود. در برنامه‌ای بسیار هماهنگ که به قرار برگرفته از آموزش‌های پیشین بود، تعداد زیادی از هواداران تیم ملی این کشور، بدون وقفه تیمشان را تشویق کردند. این عده از تماشاگران با پوشیدن لباس‌های تیم ملی، در اختیار داشتن شال‌گردن‌های سبز و صد‌البته طبل، بلندگو و پرچم‌های بسیار بزرگ، درست از آغاز شروع بازی تا زمانی که داور مسابقه سوت پایان نیمه اول را به صدا درآورد، تیم ملی کشورشان را تشویق کردند. جایگاه آنها، دقیقا شبیه جایگاهی بود که مثلا رئال مادرید برای هواداران تیفوسی‌اش در نظر می‌گیرد؛ پشت دروازه. آنها در 45 دقیقه اول با سردادن شعارهای هماهنگ که ظاهرا برگرفته از نغمه‌های شناخته‌شده عربستانی بود، تیم را تشویق کرده و آن‌قدر فضا را در اختیار گرفته بودند که چنین موج حمایتی به کل ورزشگاه و سایر سکوهایی که هواداران عربستانی در آنجا حضور داشتند نیز سرایت کرد. این رویه با به صدا درآمدن سوت نیمه اول به پایان رسید. گویی آنها به این نتیجه رسیده بودند اگر قرار است برای نیمه دوم هیجان‌شان را حفظ کنند، چاره‌ای جز استراحت ندارند. موج حمایتی آنها از تیم ملی عربستان، با صدای بلندتر و تشویق‌های جذاب و هماهنگ با شروع نیمه دوم ادامه پیدا کرد و دقیقا تا سوت پایان بازی ادامه داشت. واقعیت این است که بخش زیادی از جذابیت‌های این دیدار که یکی از بهترین بازی‌های جام از آب درآمد، دقیقا به خاطر همین حمایت هواداران عربستانی بود. هوادارانی که به وضوح دریافته‌اند اگر قرار باشد تحولی در فوتبال یک کشور رخ دهد، سکو نباید از آن عقب بیفتد. جالب آنکه جایگاه این هواداران آن‌قدر اشرافی به زمین مسابقه ندارد و گویی تمرکز اصلی‌شان روی تشویق و تهییج تیم خودی است. با وجود این، سبک و سیاق و شکل تشویق‌کردن‌شان چنان در کانون توجه است که رفته‌رفته سایر تماشاگران را هم به نزدیکی خودشان می‌کشانند یا اینکه آنهایی که در دوردست‌ترین نقطه ورزشگاه هستند، تمایل دارند خودشان را با این دسته از هواداران هماهنگ کنند تا موج شکل‌گرفته در ورزشگاه، بیشتر و بیشتر شود. پیش از این، به نظر می‌رسید این سبک از تشویق فقط مختص تیم‌های شرق آسیایی باشد. زمانی که کره‌ای‌ها یا ژاپنی‌ها به فکر استفاده از قدرت تماشاگران افتاده بودند، دقیقا چنین سناریویی روی سکوها پیاده شده بود. اینکه عربستان حالا در این زمینه پیشتاز شده‌‌، موضوعی است که نشان می‌دهد کشورهای عربی، خاصه همین کشور که هزینه زیادی در بخش فوتبال انجام داده است، به این نتیجه رسیده‌اند که سکو اگر چیزی از زمین بازی بیشتر نداشته باشد، کمتر هم نخواهد داشت. شاید چنین توجهی که قریب به شش سال است در فوتبال عربستان روی سکوها صورت گرفته، در آینده‌ای نزدیک تبدیل به برگ برنده‌ای برای آنها شود؛ اما این پرسش مطرح است که اگر پیش‌تر کشورهای آسیای شرقی فرهنگ هواداری را اصلاح کرده و حالا موجش به غرب آسیا رسیده، چرا ایران نباید از چنین سازوکاری بهره ببرد؟ اتفاقا یکی از دلایلی که باعث فخرفروشی فوتبال ایران به سایر کشورهای حوزه خلیج فارس شده، همین علاقه گسترده مردم به پدیده فوتبال است؛ اما واقعیت این است که در این بخش اهمال زیادی صورت گرفته و سازماندهی حرفه‌ای تماشاگران به بیراهه رفته است. هیجان هواداران ایرانی ستودنی است، ولی سازماندهی چنین هیجانی برای یکدست‌شدن که سودش را تیم مربوطه و در سطح کلی فوتبال ببرد، نیاز به آموزش حرفه‌ای و برنامه مدون دارد؛ امری که فعلا چندان توجهی به آن نشده ‌یا اگر شده، برنامه‌ریزی‌اش آن‌قدر‌ اثرگذار نبوده که در رقابت‌های مهم بتوان به‌عنوان یکی از فاکتورهای برجسته از آن یاد کرد.