گزارشی از صورتبندی وضعیت جدید اصولگرایان بعد از نتایج نخست انتخابات
قالیباف به چه کسی باخت؟
آخرین نتایج قابلاتکایی که تا ساعت نگارش این یادداشت، از انتخابات تهران به دست آمد، بسیاری را شگفتزده کرده است. انتخاباتی که در سه حوزه اصولگرایان شاهد تغییراتی بودند که از گذشته متفاوتشان میکرد. این حوزهها عبارتاند از: 1- سازمان رأی 2 – رسانهها و مراجع مورداعتماد رأیدهندگان اصولگرا 3 – خطکشیهای درونی اصولگرایان و پاسخ به این پرسش که «چگونه شد لیستهای مخالف قالیباف، توانستند به موفقیت دست پیدا کنند».
آخرین نتایج قابلاتکایی که تا ساعت نگارش این یادداشت، از انتخابات تهران به دست آمد، بسیاری را شگفتزده کرده است. انتخاباتی که در سه حوزه اصولگرایان شاهد تغییراتی بودند که از گذشته متفاوتشان میکرد. این حوزهها عبارتاند از: 1- سازمان رأی 2 – رسانهها و مراجع مورداعتماد رأیدهندگان اصولگرا 3 – خطکشیهای درونی اصولگرایان و پاسخ به این پرسش که «چگونه شد لیستهای مخالف قالیباف، توانستند به موفقیت دست پیدا کنند».
در یک کلام میتوان گفت: قالیباف انتخابات را مانند سال 92 به مدل سیاستورزی خود واگذار کرد.
اول: سازمان رأی
براساس آنچه در رسانههای رسمی تا ساعت 16:۰۰ روز 13 اسفند 1402 منتشر شد، پنج نفر اول تهران بهترتیب عبارت بودند از 1- محمود نبویان 2- حمید رسایی ۳ - امیرحسین ثابتی ۴ - محمدباقر قالیباف ۵- روحالله ایزدخواه. براساس همین لیست، افراد لیست اصلی اصولگرایان (شانا) که سرلیست آن قالیباف بود، از رتبه 30 به بعد قرار داشتند. دراینباره موارد زیر گفتنی است:
1 – این آمار مربوط به شمارش نزدیک به ۱۹۶۰ شعبه اخذ رأی، از میان پنج هزار شعبه تهران است. به عبارت روشنتر 40 درصد آراء بهاینترتیب صورتبندی شده است.
2 – مقایسه رأی محمود نبویان در همین مقدار آرای شمارششده، با رأی خود او در انتخابات سال 98 نشان میدهد حتی همین افراد نیز با آرای قبلی خود فاصله بسیار زیادی دارند. این در حالی است که آمار واجدین شرایط رأیدادن در تهران هشتمیلیون و 300 هزار نفر است. کل آرای به صندوق ریختهشده در انتخابات تهران یکمیلیون و 800 هزار رأی بود که آرای اعلام و کسبشده توسط این افراد با این مشارکت بسیار فاصله دارد. از همین رو احتمالا آرای سطح نخست این انتخابات درواقع آرای باطله بود.
3- در مشهد سید احمد علمالهدی در انتخابات خبرگان سوم شد. در کرمان محمدرضا باهنر رأی نیاورد. در مازندران هم مردم به آملیلاریجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام رأی ندادند که وارد مجلس خبرگان شود. تمام این موارد نشاندهنده تغییراتی در ذائقه اصلی رأیدهندگان اصولگرایی است.
4 – در این انتخابات رأیدهندگان اصولگرایی لیستی رأی ندادند و در غیاب جریان اصلاحطلب، ترجیح دادند به ترکیبی از لیستها رأی دهند. بهاینترتیب بود که افراد مشترک در لیستها توانستند آرای بالایی را کسب کنند.
دوم: مراجع و رسانههای رسمی
در این انتخابات مشخص شد که مراجع و سازمانهای رأی اصولگرایی دستخوش تغییرات اساسی شده است. درحالیکه همه رسانههای وابسته به نهادهای رسمی پشتسر لیست شانا قرار داشتند اما شبکههای سازمانیافته مجازی در اختیار رقیبان شانا بود. این شبکه درواقع حول محور گفتمان «ضدقالیباف» تشکیل شد و بعد از ائتلاف محصولی با قالیباف، مخالفتها بیشتر شد. درنهایت هم اظهارات حدادعادل که لیست شانا را به چنار تشبیه کرد و مابقی لیستها را پاجوشهای لیست چنار. این اظهارات موجب شد سطح دوریجستن از این لیست در شبکههای مجازی بالا برود.
حذف آملیلاریجانی و رأی پایین علمالهدی از یکسو و فعالنشدن برخی گروههای مرجع در حمایت از لیست اصولگرایان نشان میداد که این جریان با بحران اصلی مرجعیت هدایت نیروهای هوادار خود روبهروست.
سوم: قالیباف به چه کسی باخت؟
این انتخابات درواقع پیروزی شریان بر شانا، یا پیروزی سایبریها بر رسانههای رسمی اصولگرایان یا حتی پیروزی اتحاد بذرپارش، زاکانی و رئیس یکی از قرارگاههای سایبری، علیه اتحاد قالیباف، حدادعادل و محسن رضایی بود.
تیم قالیباف و حدادعادل اساسا به رقابت باور نداشتند و میخواستند فقط یک لیست وجود داشته باشد. باخت قالیباف هم از همین زاویه رقم خورد. او برای اینکه فقط یک لیست در تهران وجود داشته باشد (و درواقع کار از دست لیست «چنار» خارج نشود)، حاضر شد با پایداری و محصولی هم توافق کند. محصولی هم همین کار را کرد و پای ائتلاف با قالیباف را امضا کرد، اما شوق قدرتیافتن در میان جوانان انقلابی و دیگر افراد مخالف قالیباف پایانناپذیر بود. اینبار اتحاد ضدقالیبافی که از سال گذشته پایههایش بنا شده بود، شکل گرفت.
پیشتر یک بار در اسفند سال گذشته و در زمان تشکیل شریان نوشته بودم: «احتمالا در آینده شاهد واگرایی بیشتر در جریان اصولگرایانی خواهیم بود که فکر میکردند با یکدستکردن قدرت اجرائی، کارآمدی ایجاد خواهد شد. تمایل جریان پایداری و آنها که زیر سقف شریان جمع شدند، این است که قالیباف را به سرنوشت حدادعادل در مجلس هفتم دچار کنند. حامیان دولت هم میخواهند به قالیباف این پیام را منتقل کنند که بیخود منتظر یکدورهایشدن رئیسی نباشد بلکه باید به یکدورهایشدن خودش مانند حدادعادل بیندیشد».
بااینحال باید گفت جریانی که انتخابات را از آن خود کرد، تفکر پایداری بود نه تشکیلات پایداری. تشکیلات پایداری که صادق محصولی آن را اداره میکند، ترجیح داد در کنار قالیباف وارد انتخابات شود. از همینروست که میبینیم رأی رسایی در همین میزان آرای اعلام شده از آقاتهرانی بیشتر شده است.
درمجموع باید دانست که سبد رأی اصولگرایان یک سبد واحد است که رأی محدودی دارد. آنها با راهاندازی تشکلهای جدید نمیتوانستند از میان دیگر سلیقههای شهروندان آرای جدید کسب کنند. بنابراین هر لیستی که شب انتخابات منتشر شد، ضربهای بود به چنار اصولگرایان.
بااینحال باید گفت آنچه در عمل اتفاق افتاده، این است:
1 - سبد رأی جامعه منتقد در انتخابات مشارکت نکردند.
2- در میان انتخابات های سراسر کشور، کلانشهرها و خصوصا تهران وضعیتی متفاوت دارد. در این حوزهها مردم به خاطر مسائل محلی یا وعدههای اقتصادی رأی نمیدهند. بنابراین میتواند یکی از مهمترین شاخصههای نگرش سیاسی مردم به سیستم باشد. ازهمینرو از 24 درصد مشارکتکننده در انتخابات تهران باید دید چند درصد آن آرای باطله خواهد بود. آرای کسانی که فکر میکردند رأیندادن برایشان ممکن است دردسرهایی در محیط کار به همراه داشته باشد. ازهمینرو در فرایند انتخابات مشارکت کردند اما از رأی باطله استفاده کردند. این دسته احتمالا اگر قصد رأی داشت، بیشتر به لیست شانا رأی میداد یا در صف معترضان بود.
3 – باقیمانده آرای انتخابات تهران که چیزی کمتر از 15درصد میشود، سبد رأی وفادار به اصولگرایان بود. سبد رأیی که باید آن را شناخت.
در نهایت اینکه تکلیف انتخابات تهران را احتمالا دور دوم روشن خواهد کرد. این میان بازنده آن تا اینجا نه فقط قالیباف بلکه جریان صادق محصولی هم بود. تصور آنها (و حتی نگارنده) این بود که دولت دست از بازیگری در این انتخابات برداشته است. این تحلیل به نظر میرسد که غلط بود و بهزودی اگر شاهد حملات تیم قالیباف به دولت باشیم، روشن میشود در این بخش همه ما به خطا رفته بودیم؛ خطایی که قالیباف قربانی اصلی آن بود.
درباره اینکه «تأثیر مدل لیست بستن قالیباف و دادن سهمیه به جریانها تا چه اندازه به این فرایند کمک کرد و چه شد که قالیباف به سیاستورزی خودش باخت» باید مفصلتر نوشت.