|

«مسئولیت‌پذیری»؛ گم‌شده فرهنگ عمومی

وقتی صحبت از حقوق می‌شود، تصور عمومی بر این است که یک طرف «مردم» هستند و طرف دیگر «دولت» و همواره حق با مردم است و دولت فقط و فقط مسئولیت دارد؛ هیچ تکلیفی بر دوش ملت نیست، همیشه محق‌اند و حکومت موظف به پاسخ‌گویی به تمام خواسته‌ها بدون چون و چراست. امسال در 49 یادداشتی که پیش از‌ این مطلب در روزنامه «شرق» نوشته شد، همواره از حق و حقوق شهروندان دفاع شد؛ اما بد نیست تلنگری هم به جامعه زده شود. در امثال‌الحکم گفته شده «عیبش گفتی، هنرش نیز بگوی»، عکس این جمله نیز معنا دارد: هنرش گفتی، عیبش را هم بگو.

«مسئولیت‌پذیری»؛ گم‌شده فرهنگ عمومی

  وقتی صحبت از حقوق می‌شود، تصور عمومی بر این است که یک طرف «مردم» هستند و طرف دیگر «دولت» و همواره حق با مردم است و دولت فقط و فقط مسئولیت دارد؛ هیچ تکلیفی بر دوش ملت نیست، همیشه محق‌اند و حکومت موظف به پاسخ‌گویی به تمام خواسته‌ها بدون چون و چراست. امسال در 49 یادداشتی که پیش از‌ این مطلب در روزنامه «شرق» نوشته شد، همواره از حق و حقوق شهروندان دفاع شد؛ اما بد نیست تلنگری هم به جامعه زده شود. در امثال‌الحکم گفته شده «عیبش گفتی، هنرش نیز بگوی»، عکس این جمله نیز معنا دارد: هنرش گفتی، عیبش را هم بگو. نگاه صفر‌ و‌ یکی به امور جامعه ذهن را گمراه می‌کند و نقش و اثر عوامل مختلف را هم باید در جای خود دید. همه تابلویی را که بر دیوار برخی فروشگاه‌ها زده شده است، دیده‌ایم؛ «همیشه حق با مشتری است»! این نگاه تعارف‌آمیز نه با عقل سازگار است و نه در عمل مفهوم دارد. شاید دلیل نقدنکردن فرهنگ عمومی از سوی کنشگران سیاسی و مدنی، نگرانی از روی‌گردانی مردم باشد که به‌هیچ‌عنوان پذیرفتنی نیست. ساده‌ترین نماد رفتار متمدنانه ایستادن در صف و رعایت نوبت است. فقط یک روز چند قدم دورتر از یکی از این صف‌ها بایستیم و چند دقیقه‌ای نظاره‌گر باشیم. با افسوس عموم مردم –‌فرقی هم ندارد پیر، جوان، زن، مرد، تحصیل‌کرده، بی‌سواد، شهری، روستایی و...- نوبت را رعایت نمی‌کنند و با ساختن قاعده‌ای در پی این هستند که خود نفر اول باشند. تجربه شخصی‌ام در هنگام ورود و خروج از مجتمع‌های قضائی و تحویل‌دادن و تحویل‌گرفتن تلفن همراه نشان داده حتی بسیاری از وکلای دادگستری خود را مشمول قواعد نمی‌دانند و به هر بهانه‌ای می‌خواهند بدون نوبت و ایستادن در صف کار خود را به ثمر برسانند. وقتی از دانش‌آموختگان حقوق که اگر سطح تحصیلات آنان را کارشناسی هم در نظر بگیریم، با محاسبه دوران دبستان و دبیرستان 16 سال عمر خود را صرف علم‌آموزی کرده‌اند، در دانشگاه در زمینه قوانین و مقررات مطالعه داشته‌اند و در پایتخت هم زندگی می‌کنند، کمترین اهتمامی به نظم ندارند، از دیگر اقشار چه انتظاری می‌رود؟ مورد دیگری که خیلی به چشم می‌آید، فرهنگ ترافیک (آمد و شد) مردم است. عابر پیاده به طور کلی خود را از شمول قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی خارج می‌داند و چون در فرض قانونی در صورت برخورد سواره با پیاده، سواره مقصر در نظر گرفته شده، همیشه جانب‌دارانه و تمام و کمال حق را به خود می‌دهد. چراغ سبز و قرمز هم تنها برای خودرو است و عابران معاف‌اند! کمتر موتورسیکلتی وجود دارد که پلاک خود را نپوشانده باشد. علاوه بر اینکه عملی خلاف قانون بوده و در رویه جدید مراجع کیفری این رفتار را با سخت‌گیری مصداق جرم جعل «قانون مجازات اسلامی» می‌دانند، مانع شناسایی مجرمان حرفه‌ای که از موتورسیکلت به‌عنوان ابزار فرار استفاده می‌کنند هم می‌شود. راندن و پارک در پیاده‌رو، عبور از چراغ قرمز، حرکت مارپیچ بین خودروها و حرکت بر پل‌های هوایی ساده‌ترین تخلفات است که مأموران راهنمایی و رانندگی به دلیل حجم زیاد تخلفات، سرعت حرکت و نیز پوشاندن پلاک حریف نمی‌شوند. رانندگان خودرو‌ها هم فقط در جایی که پلیس یا دوربین باشد، به قوانین احترام می‌گذارند. خیابان متعلق به رانندگان تاکسی است و اگر لطف کنند و منت بگذارند، مسافر را سوار می‌کنند! در گفت‌وگوهای روزمره میان مردم در مترو یا تاکسی می‌توان دریافت: اولین، مهم‌ترین و تنها عامل و مسبب‌الاسباب تمام مشکلات بشری در طول تاریخ، حکومت‌ها هستند. مردم افراد مظلومی‌اند که صبح تا شام حقوق‌شان از سوی دولت پایمال می‌شود و تنها راه چاره نفرین و نابودی آن است. همه چیز باید مجانی و به‌وفور در خانه تک‌تک ملت تحویل داده شود و جز این ناکارآمدی را می‌رساند. جالب اینکه این نگاه در ادوار مختلف تاریخ و صرف نظر از اینکه چه کسی در مصدر کار بوده، رواج داشته و مخصوص دوران کنونی نیست. کافی است بعد از بروز یک بحران، سری به شبکه‌های اجتماعی مانند اینستاگرام بزنیم تا ببینیم پیر و جوان و خرد و کلان تیغ حملات را به سمت مقامات نشانه رفته‌اند. تحلیل‌های عمیق و چندلایه‌ای! مانند «همه‌شان با هم‌اند» یا «کار خودشان است» همواره نقل محافل است. اگر کمی بیندیشیم، شاید در حد یک درصد ما مردم مقصر و مهم‌‌تر «مسئول» باشیم.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها