حسن یزدانی بحران ملی نیست
حسن یزدانی، قهرمان پرآوازه کشتی ایران، تبدیل به سوژه داغی برای فضای ورزشی این روزهای ایران شده است. دلیلش بازگشت او به تشک کشتی و ارائه فیلمی چندثانیهای از تمرینش با کشتیگیری به مراتب سبکوزنتر از خودش است.
حسن یزدانی، قهرمان پرآوازه کشتی ایران، تبدیل به سوژه داغی برای فضای ورزشی این روزهای ایران شده است. دلیلش بازگشت او به تشک کشتی و ارائه فیلمی چندثانیهای از تمرینش با کشتیگیری به مراتب سبکوزنتر از خودش است. او نشان داده بعد از عمل سنگینی که روی کتفش داشته، برگشته و مهیا است تا در المپیک پاریس به میدان برود. یزدانی پیشازاین در تلویزیون وعدهای با این مضمون داده بود که در پاریس، هم تیلور را میبرد و هم طلا میگیرد. باوجوداین اتفاقاتی رخ داده که شاید با چنین شفافیتی نتوان درباره ادعای حسن یزدانی صحبت کرد. اولین آنها غیبت دیوید تیلور، رقیب همیشگی یزدانی در پاریس است. او در یک شگفتی بزرگ در مسابقات انتخابی تیم ملی آمریکا، مبارزهاش را به آرون بروکس 23ساله باخت و به همین سادگی از تیم ملی بیرون ماند. داستان اول برای حسن یزدانی شیرین است. تیلور در سالهای اخیر بهخوبی نشان داده بود راه بردن یزدانی را فراگرفته و حتی او را در آخرین جدال، ضربه فنی هم کرد. آمار تقابلهای این دو هم بهخوبی گواه برتری تیلور در تقابلهای رودررو است. حالا که جادوگر آمریکایی در پاریس غایب است، این بهترین فرصت برای حسن یزدانی است تا یک مدال دیگر المپیک به ویترین پررنگ و لعابش اضافه کند؛ ولی اینها همگی در گرو محققشدن داستان دوم است که تلخ و دارک نشان میدهد. یزدانی کتفش را به تیغ جراحان سپرده و بهتازگی به تشک برگشته. او آنقدر درگیر فیزیوتراپی و آمادهسازی است که حتی فرصت حضور در اردوی اول تیم ملی را از دست داده است. از آنجا که کمتر از سه ماه به بازیهای المپیک مانده، این نگرانی وجود دارد که نکند به لحاظ جسمی و ریکاوری، در موعد مقرر آماده نشود و نتواند در المپیک کاری از پیش ببرد؛ بهویژه اینکه پیشتر علیرضا دبیر، رئیس فدراسیون کشتی هم ابراز نگرانی کرده و از این گفته که در ایران هر کشتیگیری که کتفش را عمل کرده، دیگر آن کشتیگیر سابق نشده است. پس، اتفاق بدتر برای حسن یزدانی، تصور این سناریو است که او نهتنها شانسی برای گرفتن مدال در المپیک نداشته باشد؛ بلکه اصلا نتواند به این بازیها اعزام شود.
در چنین فضایی است که فدراسیون کشتی تصمیم مهمی گرفته و به این نتیجه رسیده که یزدانی را در فاصله 50 روز مانده به بازیهای المپیک، به رقابتهای کشتی مجارستان اعزام کند تا میزان آمادگی او و پاسخدهی کتفش به عمل جراحی را بسنجد. تا به اینجا همه چیز منطقی به نظر میرسد؛ ولی در یکی، دو روز گذشته، چنین تصمیمی بخشی از جامعه کشتی را آشفته کرده و فریاد وا اسفا سر دادهاند که حرمت قهرمان حفظ نشده است. اینجا روایتها کمی متفاوت است؛ مثلا خبرگزاریهای نزدیک به دولت از این شایعه نوشتهاند که یزدانی از مسئولان فدراسیون کشتی درخواست کرده بدون حضور در مسابقهای، به پاریس اعزام شود که با پاسخ منفی اهالی فدراسیون مواجه شده است. پارهای دیگر هم از این میگویند که رقابتهای مجارستان برای حسن یزدانی سنگین است و نباید او را به چنین تورنمنتی اعزام کرد؛ بهویژه اینکه ممکن است آرون بروکس هم در مجارستان باشد و کار را برای حسن یزدانی سخت کند. چنین تحلیلهایی باعث دوپاره شدن نظریات علاقهمندان به کشتی شده و حالا با حسن یزدانی به گونهای رفتار میشود که گویی قرار است تبدیل به یک بحران ملی شود. در اینکه حسن یزدانی پرافتخارترین کشتیگیر ایران است، تردیدی وجود ندارد؛ در اینکه شأن او باید حفظ شود، هم شکی وجود ندارد؛ ولی مشخص نیست اعزام او به یک تورنمنت خارجی چطور میتواند موارد بالا را نقض کند. چنین تفکراتی اهمیت بازیهای المپیک و کسب افتخار را قربانی یک اسم میکنند؛ البته اسم حسن یزدانی اعتباری برای کشتی ایران است؛ ولی فرض محال، اگر یزدانی با ناآمادگی و بدون محکخوردن به المپیک برود و آنجا حتی قبل از رسیدن به فینال با نتیجهای اسفبار به کارش در پاریس پایان دهد، آیا حرمتش حفظ شده است؟ ضمن اینکه چنین جریانی باید پاسخگوی این پرسش مهم هم باشند که چرا حسن یزدانی حاضر نشد کتفش را زودتر عمل کند تا بهموقع برای پاریس مهیا باشد؟ چرا یزدانی اجازه داد شایعاتی که میگفتند او برای رسیدن به پاداش بازیهای آسیایی، جراحیاش را به بعد از هانگژو موکول کرد، شکل بگیرد؟ حالا آنها باید پاسخ دهند که اگر المپیک برای یزدانی و اعتبار کشتی ایران اهمیت وافری داشت، چرا او کتف آسیبدیدهاش را زودتر به تیغ جراحان نسپرد؟ اینها البته بخشی از این دوپارگی موجود است؛ چراکه باید آن روی سکه؛ یعنی کادر فنی را هم دید. حسن قرار است در فاصله 50 روز مانده به المپیک به مسابقهای خارجی اعزام شود؛ اگر او بدرخشد که حرف و حدیثی نیست و با شایستگی راهی پاریس میشود و بسیاری را امیدوار میکند که مدال دیگری برای کاروان ایران بگیرد؛ اما اگر حسن ناآماده باشد، آیا 50 روز، زمان کافی برای مهیاکردن یک کشتیگیر دیگر برای اعزام به پاریس خواهد بود؟ بدیهی است که این دوگانگی نیاز به ظرافت خاصی دارد که بدون دخیلشدن احساسات باید دربارهاش تصمیمگیری شود. حسن هم تا رقابتهای مجارستان به قدر کافی فرصت دارد تا توان از دست رفتهاش را بازیابد و خودش را در غیاب گربهسیاه آمریکاییاش محکی جدی بزند. محکی که سربلند بیرونآمدن از آن میتواند تکلیفی جدی برایش قلمداد شود. یزدانی حمایت فدراسیون را دارد؛ ولی بعید است این فدراسیون هم حاضر شود چشمبسته روی کتف آسیبدیده حسن قمار کند.