بیست سال بعد از «امپراتوری»
کالبدشکافی جهانیشدن
«امپراتوری، بیست سال بعد» عنوان کتابی از آنتونیو نگری و مایکل هارت است که چندی پیش منتشر شد و درواقع ادامه اثر مهم «امپراتور» است که دو دهه از انتشار آن میگذرد. «بیست سال پیش، زمانی که کتاب ما با نام امپراتوری نخستینبار منتشر شد، فرایندهای اقتصادی و فرهنگی جهانیشدن صحنه را به تسخیر خود درآورده بود: همه میتوانستند ببینند که نوعی نظم نوین جهانی در حال ظهور است.
شرق: «امپراتوری، بیست سال بعد» عنوان کتابی از آنتونیو نگری و مایکل هارت است که چندی پیش منتشر شد و درواقع ادامه اثر مهم «امپراتور» است که دو دهه از انتشار آن میگذرد. «بیست سال پیش، زمانی که کتاب ما با نام امپراتوری نخستینبار منتشر شد، فرایندهای اقتصادی و فرهنگی جهانیشدن صحنه را به تسخیر خود درآورده بود: همه میتوانستند ببینند که نوعی نظم نوین جهانی در حال ظهور است. امروزه جهانیشدن یک بار دیگر موضوعی محوری به شمار میرود، اما اینک صاحبنظران در سراسر طیف سیاسی در حال کالبدشکافی جنازه آن هستند. تحلیلگران سیاسی دستگاه حاکم، بهویژه در اروپا و آمریکای شمالی، بر زوال نظم بینالمللی لیبرال و مرگ صلح آمریکایی مویه میکنند. به مدد برچیدن معاهدات تجاری و ازسرگیری منازعات اقتصادی، نکوهش نهادهای فراملی و نخبگان جهانوطن، و در همین حال دمیدن در کوره نژادپرستی و خشونت علیه مهاجران، نیروهای ارتجاعیای که بهتازگی مسلط شدهاند خواستار بازگشت حاکمیت ملیاند. حتی نزد چپ برخی منادی قسمی حاکمیت ملی احیاشدهاند تا بتوان از آن چون سلاحی دفاعی در برابر تعرضات نولیبرالیسم، شرکتهای چندملیتی و نخبگان جهانی استفاده کرد». چنانکه در کتاب آمده است گرچه از دو دهه پیش موقعیتهای تقریبی قدرتهای گوناگون در ساخت ترکیبی نظم امپراتوری بالا و پایین شده و بهرغم دادوقالهای ایدئولوگهای حاکمیت ملی، بههیچوجه از توان نیروهای سلطه و کنترل اعمالشده بر نظم جهانی کاسته نشده است. این نیروها در عوض، صرفا از دیدهها پنهان و کمتر از سابق تشخیصپذیر شدهاند، چنانکه گویی فرمول معجون نامرئیشدن را کشف کرده باشند. آنچه امروزه بدان نیاز داریم چرخههای مبارزات بینالمللی و نیز هوش و فراستی است که هر دو همزمان رویاروی ساختارهای نظم جهانی حاکم بایستند. هرچه باشد گاهی کار نظری مندرج در جنبشهای اجتماعی بیش از مطالب انبانشده در کتابخانهها آموزنده است. وارونهسازی این نامرئیشدن نخستین گام در کسب توان کشاکش با آنها و سرانجام به زیر کشیدن ساختارهای امپراتوری است. درواقع ادعای کتاب اخیر این است که تفسیر ساختارهای اصلی استیلا و استثمار در بستر جهانی برای شناسایی و پیشراندن نیروهای بالقوه شورش و آزادی کلیدی است. «بیتردید نظم جهانی در حال ظهور و شبکههای سرمایه عملیاتی تهاجمی را به راه انداختهاند که باید در برابرشان از اقدامات دفاعی پشتیبانی کنیم؛ اما همچنین باید آنها را پاسخهایی به تهدیدات و تقاضاهایی در نظر بگیریم که از بطن تاریخچه طولانی انواع گوناگون انترناسیونالیسم انقلابی و مبارزات رهاییبخش سر برآوردهاند. درست همانگونه که امپراتوری کنونی در پاسخ به شورشهایی شکل گرفته که انبوه خلقها [در سراسر جهان] از پایین برپا کردهاند، به همین قرار و به صورت بالقوه امکان دارد که به دست آنها از پای درآید، البته مادام که انبوه خلقهای مزبور بتوانند نیروهایشان را به قالب ضدقدرتهایی مؤثر و کارآمد درآورند، و مسیر منتهی به فرم بدیلی از سازماندهی اجتماعی را در پیش بگیرند. جنبشهای اجتماعی و سیاسی کنونی از جهات بسیار پیشاپیش به این مسیر اشاره دارند».