باکو به دختران ایران ویزا نداد
تیم ملی بسکتبال سهنفره زنان ایران تازهترین تیم و ورزشکارانی هستند که اسیر پدیده صادرنشدن ویزا شدهاند.
تیم ملی بسکتبال سهنفره زنان ایران تازهترین تیم و ورزشکارانی هستند که اسیر پدیده صادرنشدن ویزا شدهاند. این پدیده که در سالهای اخیر شیب تندتری به خود گرفته، در ماههای گذشته برای چندمین بار تکرار شده؛ بهطوری که همین چند وقت پیش ابتدا سفر اعضای تیم ملی کاراته به دلیل صادرنشدن ویزا به مراکش لغو شد و همین چند روز قبل هم تیم ملی والیبال نشسته ایران که قرار بود به دعوت خود هلندیها برای برگزاری مسابقاتی چندجانبه به این کشور سفر کند، به دلیل صادرنشدن ویزا، از سفر بازماند. سرمربی تیم ملی والیبال نشسته ایران این موضوع را به مسائل سیاسی مرتبط دانسته بود تا مشخص شود ضعف دیپلماسی موجب بازماندن ورزشکاران از حضور در تورنمنتها و مسابقات مهم شده است. همه این موارد به کنار، شاید این روزها کمتر کسی تصور میکرد کشوری همچون جمهوری آذربایجان که بهتازگی به تنشهایش با ایران پایان داده، به فهرست کشورهایی اضافه شود که حاضر نیستند به ورزشکاران ایرانی ویزا بدهند. این موضوعی است که روز گذشته در خبری که روی خروجی سایت فدراسیون بسکتبال منتشر شده، آمده است. در بخشی از این گزارش نوشته شده: «درحالیکه بلیت و مقدمات سفر تیم سهنفره آماده شده بود و این حضور در رنکینگ بسیار حائز اهمیت بود، به دلیل عدم صدور روادید از سوی سفارت جمهوری آذربایجان سفر تیم بسکتبال سهنفره بانوان منتخب ایران لغو شد. مسابقات سری بانوان (Women’s series) از فردا به میزبانی کشور جمهوری آذربایجان در شهر Guba آغاز خواهد شد». اینکه مسئولین این کشور در این مقطع دست به چنین اقدامی زدهاند کمی جای بحث دارد. درست است که در یکی، دو سال گذشته روابط دیپلماتیک دو کشور از حالت حسنه خارج شد ولی در ماههای اخیر اختلافهای سیاسی کنار گذاشته شد و حتی سفارت جمهوری آذربایجان در ایران دوباره دایر شد. پیش از این در سال 1401 بود که در پی حمله فردی به سفارت جمهوری آذربایجان در تهران، رئیس سرویس امنیتی این سفارتخانه کشته شد. پس از آن دولت جمهوری آذربایجان این اقدام را محکوم و تهدید کرده بود سفارتش در ایران را تعطیل خواهد کرد. ایران ولی آن حمله را یک موضوع کاملا شخصی توصیف کرد و وعده داد مجرم مجازات شود. پس از آن هم اظهارات بحثبرانگیز الهام علیاف در مقطعی به این اختلافها دامن زد. البته مسئولین جمهوری آذربایجان ادعا کرده بودند مانور نظامی ایران نزدیک مرز این کشور هم تحریککننده است. آنها که پیشتر هم بر سر مسئله ارمنستان با ایران به اختلاف خورده بودند، بازی را بیش از اندازه سیاسی کردند. هرچند در این بین، گسترش روابط بیشتر جمهوری آذربایجان با اسرائیل هم مزید بر علت شد تا ایران نگران چنین فرایندی شود. با وجود این همه اتفاق ریز و درشت ولی سرانجام اختلافنظرها کنار گذاشته شد و سفارت جمهوری آذربایجان در ایران دوباره بازگشایی شد. درست در همان روز بازگشایی، علی علیزاده، سفیر جمهوری آذربایجان در تهران، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «با تلاشهای مشترک دو کشور، روابط جمهوری آذربایجان و ایران بر اساس احترام متقابل، دوستی و خیر بیشتر تقویت خواهد شد». قبل از آن هم الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان، در مراسم افتتاح سد «قیزقلعهسی» و بهرهبرداری از سد «خداآفرین» در آذربایجان شرقی اظهارات درخوری درباره روابط با ایران مطرح کرد. او گفت که «امروز دنیا مشاهده میکند دوستی ایران و جمهوری آذربایجان سابقه تاریخی دارد. در طول قرنها مردمان ما یک جا زندگی کردهاند و الان روابط دو کشور در عالیترین سطح است. اهمیت تاریخی این افتتاح این است که برای اولین بار رؤسای جمهور دو کشور در مرز همدیگر را ملاقات میکند چون مرزهای ما مرزهای دوستی است». مرور همین اظهارات حالا بسیاری را انگشت به دهان گذاشته که چطور کشوری همچون جمهوری آذربایجان که بهتازگی روابط سیاسیاش را با ایران تقویت کرده و از استحکام برادری حرف زده، حاضر نشده به ورزشکاران ایرانی ویزا بدهد. البته جمهوری آذربایجان در این مسیر تنها نیست و فقط فهرست کشورهایی را که به ایرانیها ویزا نداده، طولانی کرده است. بدون درنظرگرفتن آمریکا و تعدادی از کشورهای آفریقایی، حالا تعداد کشورهای اروپایی که به ورزشکاران ایرانی ویزا ندادهاند بیشتر هم شده است؛ پیشتر در بین کشورهای اروپایی، مجارستان، یونان، آلبانی، اتریش، انگلیس، فرانسه، ایتالیا، هلند و بلژیک هم در رشتههایی مانند کاراته، کشتی، شمشیربازی، تنیس، تکواندو، گلف، دوچرخهسواری، رشتههای ورزشکاران ناشنوا، والیبال نشسته و کاروان ورزش کارگری ویزا را صادر نکرده و اجازه ندادهاند تعدادی از ورزشکاران ایرانی به این کشورها سفر کنند تا در مسابقاتی که قاعدتا اهمیت و ارزش زیادی داشته، به میدان بروند. تعداد این کشورها در حالی در سال و ماههای اخیر فزونی پیدا کرده که مسئولان ایرانی تا به الان چندان واکنشی به آن نداشتهاند. این مورد به خوبی و برای چنددهمین بار ضعف دیپلماسی دستگاه ورزش و مسئولان ذیربط در این زمینه را برجسته میکند. خلأیی که ظاهرا سازوکاری برای رفعکردن آن وجود ندارد و مسئولان با درپیشگرفتن دو مقوله سکوت و زمان در پی آن هستند تا به جای یافتن راهحل مناسب، نظارهگر اتفاقات بیشتر در این مورد باشند. واضح است با توجه به آسیبی که چنین فرایندی به ورزش و ورزشکاران ایرانی میزند، نیاز است تا در این زمینه اقدامی ضربتی انجام شود.