|

جهت گیری‌های دوسویه قالیباف و جلیلی در جریان اصولگرایی و نگاه به مختصات سیاست‌ورزی آینده‌

دو قطبی واقعی یا جعلی؟

این برای دومین بار است که سعید جلیلی از رأیی که در انتخابات اخیر به دست آورده، حرف می‌زند؛ رأیی که آن را مال خود و تفکر خودش می‌داند. مخاطب اصلی این اظهارات جریان اصولگرایی است. پیام هم به‌طور واضح این است: «فکر نکنید در سال 1407 هم قرار است من کنار بروم. تمام جریان اصولگرایی باید در خدمت من باشد». اما زودتر از آنچه فکرش را می‌کرد، از سوی قالیباف پاسخ را دریافت کرد. قالیباف یک روز بعد از اظهارات جلیلی، اعضای ستاد انتخاباتی‌اش را دور هم جمع کرد و گفت: «کار تازه شروع شده است. کشور به عقلانیت انقلابی و دوری از افراط‌گری نیاز دارد. باید به‌ صورت مداوم این مسیر را پیگیری کنیم».

دو قطبی واقعی یا جعلی؟
داوود حشمتی روزنامه‌نگار

 این برای دومین بار است که سعید جلیلی از رأیی که در انتخابات اخیر به دست آورده، حرف می‌زند؛ رأیی که آن را مال خود و تفکر خودش می‌داند. مخاطب اصلی این اظهارات جریان اصولگرایی است. پیام هم به‌طور واضح این است: «فکر نکنید در سال 1407 هم قرار است من کنار بروم. تمام جریان اصولگرایی باید در خدمت من باشد». اما زودتر از آنچه فکرش را می‌کرد، از سوی قالیباف پاسخ را دریافت کرد. قالیباف یک روز بعد از اظهارات جلیلی، اعضای ستاد انتخاباتی‌اش را دور هم جمع کرد و گفت: «کار تازه شروع شده است. کشور به عقلانیت انقلابی و دوری از افراط‌گری نیاز دارد. باید به‌ صورت مداوم این مسیر را پیگیری کنیم».

سعید جلیلی برای دومین بار بود که به رأی خود در انتخابات اشاره می‌کرد. اولین بار، فردای شکست در انتخابات در میان هوادارانش ضمن آنکه خود را ادامه‌دهنده راه صدر اسلام و قیام عاشورا می‌خواند، گفته بود: «کارهای عظیمی را برای ایجاد شور و شوق انتخاباتی انجام دادیم و توانستیم 

۱۴ میلیون نفر را در انتخابات با خود همراه کنیم».

دومین بار در روز یکم مردادماه در دیدار مجازی با برخی از اعضای ستادش گفته است: «نزدیک به ۱۴ میلیون نفر به رویکرد ما اعتماد کرده‌اند و این وظیفه‌ای را در راستای دنبال‌کردن این رویکرد بر دوش ما می‌گذارد».

سؤال این است که جلیلی با تکرار این ادعا چه سیاستی را دنبال می‌کند و قرار است پیامش را به کدام مخاطب‌ها ارسال کند؟

اهداف جلیلی از تکرار عدد رأی خود را می‌توان این‌طور دسته‌بندی کرد:

1- فرار از شکست در انتخابات

رأی واقعی جلیلی در انتخابات 13‌میلیون‌و 500 هزار نفر بود. با این حال او عدد را به سمت بالا گرد کرده و با افزایش نیم‌میلیونی آرا برای خودش، آن را به 14 میلیون رأی ارتقا داده است. همین تغییر اعداد نشانه نوع روحیه او برای نپذیرفتن شکست است. او در واقع در حال فرار از پذیرش شکست است. جلیلی با وجود همه حمایت‌های دولت رئیسی و با آنکه خودش را ادامه‌دهنده راه رئیسی عنوان کرده و کسانی مانند زاکانی و قاضی‌زاده‌هاشمی و حتی قالیباف (در دور دوم) از او حمایت کردند، نتوانست 50 درصد آرا را کسب کند‌ و برای عبور از این بحران به مخاطبان می‌گوید: «اینکه نتوانستیم رأی کسب کنیم، مهم نیست، بلکه مهم این است که چقدر رأی کسب کردیم». فرار از شکست دلیل مهم‌تری هم دارد؛ چراکه او قصد دارد به ‌این‌ ترتیب از پاسخ‌گویی به اصولگرایان فرار کند.

2 - فرار از پاسخ‌گویی به‌عنوان عامل شکست

این برای دومین بار است که جلیلی به صورت مستقیم مسئول شکست اصولگرایان در انتخابات است. او البته در سال 96 نیز با حمایت از رئیسی باعث شکست او در انتخابات در مقابل گفتمان حسن روحانی و برجام شده بود. حمایت جلیلی از رئیسی باعث شد تا رئیسی در گفتمان سیاست خارجی از روحانی شکست بخورد. اما پیش ‌از ‌آن در سال 92 به‌عنوان کسی که با اصولگرایان وحدت نکرد و آنها را به شکست در انتخابات کشید، در تمام این سال‌ها شناخته می‌شد.

سال 92 جلیلی ناگهان در روز آخر ثبت‌نام‌های انتخابات وارد وزارت کشور شد و نام خود را به‌عنوان گزینه ریاست‌جمهوری ثبت کرد. آن روزها جریان اصولگرا دچار سردرگمی شده بود. محمود احمدی‌نژاد با اسفندیار رحیم‌مشایی به وزارت کشور رفت تا آرای خود را به سمت او هدایت کند. بخش دیگری از اصولگرایان سنتی هم از گزینه‌هایی مانند ولایتی، قالیباف و حدادعادل حمایت می‌کردند، اما طیف جوان‌تری که در دهه 80 وارد سیاست شده بودند، به همراه جریان پایداری از جلیلی حمایت کردند، ولی در نهایت جلیلی حاضر نشد به نفع قالیباف که رأی بیشتری داشت، کنار برود. رأی آن روز اصولگرایان میان قالیباف، جلیلی و ولایتی تقسیم شد و در سایه این اختلاف، حسن روحانی توانست در دور اول انتخابات پیروز میدان شود. این بار هم جلیلی با کنار‌نرفتن از انتخابات، توانست قالیباف را کنار بزند و در دور دوم از مسعود پزشکیان شکست خورد.

3 - تبدیل‌شدن به رهبر اپوزیسیون دولت پزشکیان

اگرچه در ایران سیستم احزاب به‌گونه‌ای نیست که حزب رقیب بتواند دولت در سایه تشکیل داده و به تأثیرگذاری بر دولت بپردازد، اما به هر ترتیب امروز سعید جلیلی به همراه اقلیتی از نزدیکانش که در مجلس حضور دارند، می‌توانند در نقش اپوزیسیون دولت پزشکیان فعالیت کنند. او البته همین نقش را در سال 92 هم برای خودش در مقابل دولت روحانی قائل بود، اما نتیجه‌ای از آن برایش حاصل نشد. با این حال جلیلی قصد دارد خودش را در نقش اپوزیسیون دولت تثبیت کند و از اصولگرایان بخواهد پشت سر او حرکت کنند.

4 - تبدیل‌شدن به نامزد اصلی در 1407

می‌توان مهم‌ترین هدف جلیلی از تکرار آرای 14‌میلیونی را تلاش برای نامزدی در انتخابات 1407 دانست. او تصور می‌کند حتما بار دیگر هم تأیید صلاحیت می‌شود. تا اینجای کار او دو دوره شکست و یک دوره انصراف را در کارنامه خود دارد. اصولگرایان ظاهرا از این بابت همواره اطمینان دارند که می‌توانند از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند. همچنان که محسن رضایی هم هر بار همین انتظار را داشت. اما جلیلی برای اینکه بتواند بار دیگر وارد انتخابات شود، به‌درستی درک کرده که از همین امروز ناگزیر است وارد یک جنگ قدرت در درون اصولگرایان شود؛ اصولگرایانی که او را مسئول دو بار شکست خود در سال‌های 92 و 1403 می‌دانند. جلیلی و تیم او از یک سو چشم امید به فعالیت نمایندگان خود در مجلس دوخته‌اند و از سوی دیگر چشم‌انتظار بازگشت ترامپ به کاخ سفید هستند. ارزیابی آنها این است که با بازگشت ترامپ به کاخ سفید بار دیگر گلوگاه فروش نفت ایران مسدود خواهد شد و نفس دولت پزشکیان نیز مانند دولت روحانی به شماره می‌افتد. اما در طرف مقابل آنها، اصولگرایانی که این بار با قالیباف شکست خوردند، ایستاده‌اند. همه آنها که در روزهای آخر تلاش بسیاری کردند تا جلیلی را برای کناره‌گیری قانع کنند اما موفق نشدند. از این‌رو قالیباف در مواجهه با تیم جلیلی است که در دیدار با مسئولان ستادش گفته: «برخی که ادعای دینداری و انقلابی‌گری داشتند، به علما و نخبگانی که از ما حمایت کرده بودند، توهین کردند». او با تأکید بر اینکه باید روشنگری کنیم، گفته است: «تا کی باید تحت خفقان این تخریب‌ها باشیم». اگر آن طرف جلیلی به اعضای ستادش می‌گوید‌ «این حرکت یک حرکت بزرگی است که پایان نیافته، بلکه کار ما خیلی وقت است شروع شده و با قوت ادامه خواهیم دادید»، این طرف قالیباف در پاسخ و در جمع اعضای ستادش می‌گوید‌ «کار تازه شروع شده است. کشور به عقلانیت انقلابی و دوری از افراط‌گری نیاز دارد».

دیالوگ غیرمستقیم جلیلی و قالیباف نشان می‌دهد اختلاف و درگیری میان حامیان قالیباف و حامیان جلیلی همچنان ادامه خواهد داشت. حامیان قالیباف به‌خوبی می‌دانند در صورت کوتاه‌آمدن در مقابل طیف جلیلی، آنها از سیاست در میان اصولگرایان حذف خواهند شد. این سیاستی بود که از نیمه دوم سال 1402 آغاز کردند و با تبدیل قالیباف به نفر چهارم تهران، احساس پیروزی داشتند، اما در نهایت سیاست آنها سیاستی محسوب می‌شود که بن‌مایه آن «خالص‌سازی» است. اگرچه‌ خود جلیلی هم به‌خوبی می‌داند که آن 13‌میلیون‌و 500 هزار نفر، همگی به سیاست‌های خالص‌سازی او اعتقاد ندارند، با این حال بر این عدد تأکید می‌کند تا اصولگرایان را عقب براند و کسی نخواهد خودش را صاحب این رأی بداند یا به شراکت در آن چشم بدوزد.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها