ضرورت توجه به توسعه روستایی
تمدن پیر بشری با وجود فرازونشیبهایش هرازچندگاهی به مدد فناوریهای نوظهور، نفسی تازه میکند و نوآوریها مانند سرمی، جان خستهاش را جلا میبخشند تا لنگلنگان مسیر خود را در غباری از ناپایداری پی گیرد.
مهدی دهقانمنشادی
تمدن پیر بشری با وجود فرازونشیبهایش هرازچندگاهی به مدد فناوریهای نوظهور، نفسی تازه میکند و نوآوریها مانند سرمی، جان خستهاش را جلا میبخشند تا لنگلنگان مسیر خود را در غباری از ناپایداری پی گیرد. ناپایداری جهان از زمانی شروع شد که این تمدن به سرچشمه خود، روستا پشت کرد. همانگونه که آب عامل آبادانی محسوب میشود، رستن و رویش و توسعه نیز از روستا ریشه گرفته است و امروزه این روستا و آبادی بهعنوان نطفه شکلدهنده تمدن بشری، در سایه شهرنشینی گسترده به حاشیه کشانده شده و بیتوجهی فزاینده به آن باعث خالی از سکنه شدن و زوال بسیاری از سکونتگاههای روستایی شده است و متعاقب آن پایداری، سلامت و بقای سیاره زمین با خطر فزایندهای مواجه شده است.
روستاهای ایران در طول تاریخ بهعنوان کانونهای حیاتبخش و مراکز تولیدِ مازاد اقتصادی نقش مهمی را در بالندگی این سرزمین ایفا کردهاند و سرزندگی و بقای آنها از دیرباز بستگی به عامل مدیریتی داشت که به طور سنتی به نظام ارباب-رعیتی گره خورده بود. با انجام اصلاحات ارضی عنان مدیریت سنتی و پایداری همهجانبه روستاهای ایران از کف رفت و حاکمیتهای مدرن نتوانستند خلأ ایجادشده را پر کنند. حاصل فعالیت نهادهای دولتی در نیمقرن اخیر پدیدآمدن یکشبه توسعه روستایی است که میتوان آن را به اقیانوسی به عمق یک بند انگشت تشبیه کرد.
هماکنون نهادها و متولیان زیادی به طور ناهماهنگ و بدون یک نقشه منسجم و درهمتنیده در پی گامنهادن در مسیری هستند که هدف اصلی آنها نگهداشت جمعیت در روستاها و توسعه آنهاست؛ هدفی که روزبهروز در هیاهوی شهرنشینی شتابان کشور بیرنگتر میشود. بعد از سرنگونی نظام ارباب-رعیتی که توسعه پایدار روستاها را سبب شده بود، نهضت سپاه دانش و پس از آن برنامههای دستوری برآمده از حکومت مرکزی توفیق چندانی را به دست نیاوردند و برنامههای توسعه کشور همه در مسیر جذابیت بیشتر نقاط شهری و دفع جمعیت از سکونتگاههای روستایی حرکت کردند.
پس از انقلاب و در چرخهای ناکارآمد و تکراری، توسعه روستایی مانند پخت آش شله قلمکاری شد که همه نهادها و ارگانهایی که با روستا و مردمش سروکار داشتند، خود را بانی آن دانستند و در نبود مدیریتی واحد و یکپارچه، هریک مسیر خود را در پیش گرفتند. هماکنون در همه استانها سازمان جهاد کشاورزی، اداره تعاون روستایی، بنیاد مسکن، کمیته امداد، بهزیستی، منابع طبیعی و آبخیزداری، قرارگاه آبادانی سپاه پاسداران، ستاد اجرائی فرمان امام بهویژه بنیاد برکت و بنیاد علوی هریک در چارچوب وظایف خود گامهایی را در مسیر توسعه روستاها برمیدارند اما فقدان یک مدیریت مرکزی و هماهنگکننده باعث شده است تا در اغلب موارد کارهای موازی، تکراری و گاه بیثمری انجام شود که با وجود صرف اعتبارات کلان و اتلاف منابعی هنگفت، نهتنها بهبودی را در زندگی مردم روستایی به دنبال نداشته است بلکه شاهد مهاجرت روزافزون روستاییان به نقاط شهری و بیسکنهشدن تعداد زیادی از آبادیها هستیم.
دولت جدید برای موفقیت در زمینه توسعه روستا و بهبود معاش و زندگی مردمانش نیازمند تدوین و اجرای برنامههای توسعهای هماهنگ با محوریت هستهای راهبر دارد که از نواختن ساز جداگانه نهادهای مختلف جلوگیری کرده و به توسعه روستایی مانند یک سمفونی بزرگ نگاه کند. دفتر امور روستایی مستقر در استانداریها که سالهاست نقشی انفعالی را یدک میکشد، میتواند رهبری این سمفونی را برعهده بگیرد تا نوای برآمده از آن، نشاط زندگی و شور آبادانی را بر فضای روستایی طنینانداز کند و انعکاس آن، مسیر توسعه پایدار و همهجانبه کشور را روشن کند.