سمنهای محیطزیست رهیافتجامعه در حلمشکلات
در تقارن معنادار رشد جامعه صنعتی و علم محیط زیست که هرکدام حلقه اهداف خود را پیش میبرند توده این محصولات جدید بشری نیازمند حلقهها و واسطههایی است. این حلقهها با برقراری اتصالی محکم پیشبرنده اهداف اصلی و اساسی است که در جهت نیازهای جدید شکل گرفتهاند.
ساغر شمسی: در تقارن معنادار رشد جامعه صنعتی و علم محیط زیست که هرکدام حلقه اهداف خود را پیش میبرند توده این محصولات جدید بشری نیازمند حلقهها و واسطههایی است. این حلقهها با برقراری اتصالی محکم پیشبرنده اهداف اصلی و اساسی است که در جهت نیازهای جدید شکل گرفتهاند. از جمله این حلقهها میتوان به مؤسسههای مردمنهاد (NGO) اشاره کرد. انجمنهای مردمنهاد همانطور که از نام آن پیداست توسط اعضای جامعه بدون هیچ عنوان دولتی و برای دستیابی به اهداف مدنی، اخلاقی، زیستمحیطی و... تشکیل میشوند. این ماهیت اجتماعیبودن در پارهای از موارد به خاطر پشتوانه مردمی، بسیار با اقبال روبهرو است و در برخی موارد بهدلیل رفتارهای انتخابی در دولتها یک نقطه ضعف به شمار میرود اما زمانی سنبه این نهادها پرزور خواهد شد که قوانین تعیینشده توسط حکومت از آنها پشتیبانی کرده باشد و در نهایت این قانون مانند برگ برندهای در دست نهادهاست که از آنها در برابر تغییر افرادی که به قدرت میرسند و در نتیجه میتوانند سلیقهای رفتار کنند از آرمانهای این گروه محافظت میکند. اما سمنها چطور میتوانند قدرت اجرایی و اظهار نظر را به دست بیاورند؟ «پییر بردو» جامعهشناس فرانسوی تعریف قابل تأملی از مفهوم قدرت دارد. به باور بردو قدرت یعنی «ظرفیت شکلدادن به دامنه عمل دیگری» و که دامنه عمل برای مؤسسات مردمنهاد زیستمحیطی به معنای داشتن حق مشارکت در تصمیمگیریها و انتقال خواستههای مردمی به نهادهای دولتی است و همچنین انتظار همکاری متقابل و شنیدهشدن از سمت ایشان است. و این مهم در حیطه اختیارات یک دولت است تا ظرفیتی را برای عملیشدن این حقوق شکل دهد اما انجمنهای مردمنهاد که در راستای اهداف محیط زیست گام برمیدارند عملا کمترین ظرفیت ممکن را در این حوزه در اختیار دارند. اگر دامنه عمل در جنبشهای زیستمحیطی مقدار مناسبی نداشته باشد به نظر میآید قبل از اینکه در حوزه محیط زیست دچار شکست بشویم در حوزه اجتماع و بهرهمندی از نظرات افراد دلسوز جامعه که زیر پرچم یک انجمن جمع شدهاند شکست خواهیم خورد و این یعنی ازدستدادن تلاشهای جمعی فارغ از مسائل مالی برای اجتماع. اگر در عمل نتوان فضایی عاری از انتفاعات مالی که در بستر همکاریهای دولتی عمل میکند برای مطالبات برحق یک جامعه در نظر گرفت حلقههایی که صرفا برخاسته از احساسات عمیق و تعلقات عالی برای نجات جامعه از یک بحران وجود دارند را نابودشده باید انگاشت. شاید به نوعی انجمنهای مردمنهاد زیستمحیطی سرمایههایی بزرگ هستند که با در نظر گرفتن روح توانمندسازی و ترمیم مشکلات به نوعی موتور پیشران برای توسعه پایدار و به توازن رساندن طبیعت و رشد اقتصادی هستند. متأسفانه بسیاری از افراد که بدون توجه به مسائل زیستمحیطی اقدام به بهرهوری از منابع طبیعی برای کسب سود بیشتر میکنند، سمنهایی که با این اقدامات مخالفت میکنند را مانع آنچه که به زعم ایشان پیشرفت نامیده میشود میدانند اما ساخت یک حلقه متحد قدرتمند و مردمنهاد محیط زیستی با برنامهای کارآمد نه تنها مخل پیشرفت اقتصادی نخواهد بود بلکه سرمایهای بزرگ و ارجمند برای خلق امکانهای تازه، منعکسکننده افکار محلی برای حفاظتهای صحیح از میکروکلیما و درنهایت به صورت مرحلهای و پیشرونده و تأثیرگذار در مسائل کلان هستند. این چرخش ظریف به سمت جمعگرایی برای اخذ و تثبیت تصمیمات مهم محیطزیستی که به طور مستقیم بر شاخصهای سلامت افراد جامعه تأثیرگذار است امید و انگیزه و حس اثرگذاربودن را نیز در جامعه به وجود خواهد آورد. در شرایط فعلی کشور که پیکر محیط زیست دچار آسیبهای فراوانی شده و باید واقعگرایانهتر عمل کرد. از ریاست جدید سازمان محیط زیست کشور انتظار میرود از ظرفیتهای مردمنهاد در این حوزه برای مشارکت در فرایند عمل به قوانین بهره بیشتری برده شود. به طور مشخص برای ترمیم و کمک این پیکر آسیبدیده نیاز به مجموعهای واحد و یکدست با افکار و اهداف زیستمحور وجود دارد تا فرصتسازیهای درستی انجام شود. ریاست سازمان موظف است با کمک اهرمهای مردمی در پیشگیری و حلوفصل مسالمتآمیز مشکلات نقشی بسیار پررنگ را ایفا کند. در نهایت آنچه شاخصهای سلامت مردم و محیط زیست را به سمت و سوی درستی پیش خواهد برد، هدایت صحیح محیط زیست در مسیری است که از مشارکت جامعه میگذرد.