به بهانه ۸۷۷سالگی مسکو
روندان مسکو که در روسیه به مسکوویچها معروف هستند، شنبه و یکشنبه این هفته ۸۷۷سالگی مسکو را جشن گرفتند. در مورد تاریخ پیدایش مسکو نقلهای گوناگونی وجود دارد اما ریشه تخمین سن آن به سال ۱۱۷۴ بازمیگردد که برای نخستین بار نام مسکو در اسناد تاریخی مکتوب به چشم میخورد.
احمد وخشیته-استاد دانشگاه دوستی ملل روسیه:روندان مسکو که در روسیه به مسکوویچها معروف هستند، شنبه و یکشنبه این هفته ۸۷۷سالگی مسکو را جشن گرفتند. در مورد تاریخ پیدایش مسکو نقلهای گوناگونی وجود دارد اما ریشه تخمین سن آن به سال ۱۱۷۴ بازمیگردد که برای نخستین بار نام مسکو در اسناد تاریخی مکتوب به چشم میخورد. یعنی هنگامی که یوری دولگورکی، شاهزادهنشین مسکو میزبان دوستان و متحدان خود ازجمله سویاتسلاو اولگوویچ، شاهزاده نووگراد و شاهزاده سوزدال و روستوف در شهری به نام «مسکو» است؛ شهری در کنار رود مسکو که که با یک خندق محافظت میشد و شاهزاده آن در قلعهای سکونت داشت. با این حال اکتشافات باستانشناسان نشان میدهد از قرن هفتم پیش از میلاد نیز شواهدی وجود دارد که در این منطقه سکونت وجود داشته است؛ اگرچه روستانشینان اسلاو پس از قرن نهم در کنار رود مسکو مشغول زندگی شدند. البته هنوز معلوم نیست چه کسی این رود را مسکو نامیده، اما آنچه مشخص است نام شهر از رود گرفته شده است. اما تقریبا بر یک چیز اتفاق نظر وجود دارد؛ اینکه بنیانگذار مسکو بهعنوان یک شهر، به دوره یوری دولگورکی در سال ۱۱۷۴ بازمیگردد که از رودخانه بهعنوان یک مسیر تجاری بهره میبرده است.
دهههای ابتدایی قرن دوازدهم ولادیمیر به مسکو قدرت میدهد ولی با مرگ او فرزندانش نتوانستند همچون پدر اقتدار داشته باشند. شاید برای شما جالب باشد که بدانید مسکو چندین بار در آتش میسوزد: یک بار در ژانویه ۱۲۳۸ که مغولها به مسکو میرسند؛ شهر پنج روز در محاصره بوده است ولی سرانجام مغولها موفق میشوند وارد شهر شوند، شاهزاده را میکشند و شهر را غارت میکنند و به آتش میکشند. یک بار نیز در سال ۱۳۶۵ شمعی در کلیسای مسکو سبب میشود بیش از نیمی از شهر در آتش بسوزد؛ در واقع پس از این اتفاق است که کلیسای مسکو به صورت سنگی ساخته میشود. یک بار نیز هنگامی که ناپلئون برای فتح مسکو در سال ۱۸۱۲ وارد این شهر میشود؛ اما مردم شهر پیش از ورود نیروهای ناپلئون شهر را تخلیه و به آتش میکشند و ناپلئون به شهری سوخته و خالی از سکنه و آذوقه میرسد که با سردشدن هوا ناچار به بازگشت میشود و همین سرما موجبات شکست او را فراهم میآورد.
در پایان قرن چهاردهم جمعیت شهر به حدود 30 هزار نفر میرسد و در اواخر دهه ۱۴۸۰ است که دیوارهها و برجهای آجری کرملین با نظارت معماران ایتالیایی ساخته میشود. بعدتر سازههای سنگی جدید کرملین در زمان ایوان سوم ساخته میشود که در واقع تأکیدی بر اهمیت مسکو بهعنوان پایتخت یک شاهزادهنشین با موقعیت تجاری ویژه بوده است. در قرن چهاردهم این شهر شامل سه منطقه میشد: کرملین، کیتای گوراد (که اکنون یک ایستگاه مترو با کرملین فاصله دارد) و شهر سفید. در میان این سالها، تاتارها همواره تلاش میکردند مسکو را تصرف کنند و به همین جهت حومه شهر را به آتش میکشیدند. شاید یکی از دلایلی که مسکو رفتهرفته با سازههای سنگی از سوی معماران ایتالیایی طراحی شد، ممانعت از آتشگرفتن در مقابله با حملات احتمالی بود. ایوان واسیلیویچ که در میان ایرانیان به ایوان مخوف شهرت دارد، در قرن شانزدهم به مسکو اقتدار ویژهای بخشید و تزار روسیه شد، ولی پس از مرگ او شرایط به سوی دیگری پیش رفت تا جایی که برای مدتی از سال ۱۶۱۰ لهستان تزار روسیه را انتخاب کرد. اما در سال ۱۶۱۲ دین ارتدوکس، مردمی را که هیچ رهبری نداشتند، با یکدیگر متحد کرد و لهستان را شکست دادند تا مجبور به عقبنشینی از مسکو شود. اگرچه در سال ۱۷۱۲ پایتخت روسیه به سنپترزبورگ منتقل شد، اما در سال ۱۷۲۸ پتر دوم دوباره آن را به مسکو بازگرداند؛ باینحال، این روند خیلی به طول نینجامید و در سال ۱۷۳۲ دوباره به پترزبورگ منتقل شد. با این وجود در تاریخ روسیه همواره مسکو را نخستین پایتخت تاج و تخت این کشور میدانند که همچنان نقطه ثقل اشراف روسی باقی مانده است.
پس از انقلاب روسیه و به قدرت رسیدن کمونیستها و روی کار آمدن حکومت شوروی، پایتخت بار دیگر به مسکو بازگشت و در سال ۱۹۳۵ متروی مسکو که از قدیمیترینها در جهان است، در زمان استالین پیش از جنگ جهانی دوم افتتاح شد. تولد مسکو اولین بار در سال ۱۹۸۷ به مناسبت هفتصدمین سالروز آن مطابق اسناد رسمی به پیشنهاد تعدادی از روزنامهنگاران در روسیه تزاری جشن گرفته شد. در آن سال تمام چراغهای شهر را پرنور کردند، اما این جشن دیگر تکرار نشد تا سال ۱۹۴۷ یعنی دو سال پس از پایان جنگ جهانی دوم که استالین چراغ آن را به مناسبت هشتصدمین سالروز مسکو روشن کرد.