|

دکترین دو ستونی ترامپ متکی بر ترکیه و عربستان

پیچیدگی، ابهام، آشوب و عدم قطعیت، وصف حال این روزهای خاورمیانه است که با اضافه‌شدن ترامپ با خصلت «پیش‌بینی‌ناپذیری» معضله خاورمیانه پیچیده‌تر و ابهام‌آمیزتر خواهد شد.

سید محمد حسینی سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در عربستان سعودی

پیچیدگی، ابهام، آشوب و عدم قطعیت، وصف حال این روزهای خاورمیانه است که با اضافه‌شدن ترامپ با خصلت «پیش‌بینی‌ناپذیری» معضله خاورمیانه پیچیده‌تر و ابهام‌آمیزتر خواهد شد. با این همه اما، برخی از کنش‌های بازیگران قابل پیش‌بینی است؛ از جمله تداوم سیاست «موازنه از دور» (offshore -balancing) آمریکا در منطقه که از دوران اوباما آغاز شده و با مواضع و رویکردهای ترامپ هم سازگار است و از قضا ترامپ و تیمش نیز بر ادامه این روند با شعار «اول آمریکا» تأکید داشته‌اند.

«موازنه از دور» ابزاری دارد و‌ مهم‌ترین ابزار آن هم‌پیمانانی هستند که به آنها احاله مسئولیت می‌شود.

سؤال اصلی این است که کدام کشور یا کشورها قرار است در دولت دوم ترامپ، نظم‌سازی کنند و منافع بلوک غرب به رهبری آمریکا را در خاورمیانه نمایندگی کنند؟

با نگاهی به تحولات منطقه طی دو سال گذشته می‌توان به این سؤال پاسخ داد. از سال ۲۰۲۳ تاکنون، خلأ قدرت در چند ناحیه از منطقه خاورمیانه رخ داد و بازیگرانی که این خلأ را با کمک آمریکا پر کردند، قرار است بار اصلی نظم جدید در خاورمیانه را بر دوش بکشند.

خلأ قدرت (power vaccum) روندی است که در سال‌های اخیر در زیرسیستم یا مناطق مختلف شکل گرفته و توازن قدرت را تغییر داده است. خلأ قدرت ریشه در جنگ فرسایشی، جنگ داخلی، دولت ضعیف یا ورشکسته (failed state) و خروج قدرت مداخله‌گر خارجی دارد. سقوط سوریه نتیجه خلأ قدرت بود. جنگ داخلی و دولت ضعیف در سقوط بشار نقش داشتند اما مهم‌ترین عامل سقوط سوریه، رهاشدگی سوریه توسط روسیه بود.

روسیه اراده‌ای برای حفظ بشار نداشت، در نتیجه ترکیه از خلأ قدرت در سوریه بهره برد و آن را پر کرد.

خلأ قدرت در منطقه قفقاز هم ایجاد شده است. جنگ فرسایشی روسیه در اوکراین باعث رهاشدگی قفقاز از نفوذ روسیه شده و در نتیجه این خلأ توسط ترکیه و رژیم صهیونیستی در‌حال پرشدن است. ترکیه تا الان بزرگ‌ترین برنده خلأ قدرت در سوریه و قفقاز بوده است، هرچند در ادامه با چالش‌هایی مواجه خواهد شد.

ترک‌ها با نفوذ در دولت جدید سوریه و تقویت محور ترکی-‌آذری در قفقاز، خلأ روسیه را پر کردند و موازنه قدرت را در خاورمیانه و قفقاز به نفع خود تغییر دادند. پیش‌بینی می‌شود ترکیه تلاش خواهد کرد در سال‌های آینده به هاب اقتصادی منطقه تبدیل شود. ژئوپلیتیک ممتاز ترکیه، این توانایی را به این کشور می‌دهد تا برای تبدیل‌شدن به هاب ترانزیتی منطقه تلاش کند. ترکیه در هیدروپلیتیک نیز دست به تلاش‌های گسترده‌ای زده است. سدهای احداث‌شده توسط ترکیه بر‌اساس نقشه راه آبی ترکیه طراحی شده‌اند.

البته قطعا ترکیه در ادامه با مشکلات و چالش‌های جدی نیز مواجه خواهد شد. از سوی دیگر، عربستان نیز با مرجعیتی که میان کشورهای عربی حاصل کرده و لابی قدرتمند در اروپا‌-‌آمریکا و توان اقتصادی طمع‌انگیزی که برای ترامپ دارد، هم‌پیمان مطمئن ترامپ خواهد بود.

بر این اساس:

۱- با تضعیف روسیه در جنگ اوکراین و تحریم‌های فزاینده آمریکا و اروپا علیه ایران و روسیه و افزایش تنفر از اسرائیل پس از جنگ غزه و لبنان، فعلا و تا مدتی شرایط برای ارتقای جایگاه و نقش‌آفرینی ترکیه و عربستان فراهم شده است.

۲-انتخاب جوزف عون، متحد محمد بن‌سلمان در لبنان و راهبرد او مبنی‌بر تمرکز قدرت نظامی در دستان ارتش، حزب‌الله را در محاصره شدیدتری قرار خواهد داد و نفوذ عربستان در لبنان را تشدید خواهد کرد.

۳- روندها نشان می‌دهد سیاست‌های منطقه‌ای عراق نیز از بی‌طرفی منفی به بی‌طرفی مثبت با سویه‌های عربی تغییر کرده است.

۴- مجموعه تحولات منطقه شامات، از ۷ اکتبر تاکنون، تحولات خلیج فارس از ۱۰ مارس ۲۰۲۳ تاکنون و منطقه قفقاز از جنگ قره‌باغ ۲۰۲۲ تاکنون موجب تغییر توازن قدرت در منطقه خاورمیانه به سود ترکیه و عربستان شده است.

۵- با توجه به تداوم راهبرد موازنه‌سازی از دور توسط دولت ترامپ، به نظر می‌رسد ترامپ سیاست احاله مسئولیت را در خاورمیانه دنبال خواهد کرد و بار اصلی را بر دوش عربستان و ترکیه خواهد گذاشت.

دکترین دو ستونی ترامپ با محوریت ترکیه و عربستان، راهبرد احتمالی ترامپ در منطقه خواهد بود.